سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
و مهدی جان حسنلو
شعر اجتماعی باید اندیشه محور، بیدار کننده و تفکر برانگیز باشد. اما اين به معنی مانیفست انقلابی؛ مثل دهه های چهل و پنجاه که فقط در حیطه ی شعر سیاسی یا بطور كلي در بافت ایدئولوژیکی قرار میگرفت، نیست. شاعر اگر دغدغه مند و متعهد باشد، هم جامعه و هم جریان شعر مدنی را بيدار ميكند. یعنی شاعری كه این روزها تحت تاثیر فضای مجازی مینویسد و شعرش به دلیل ازدحام اخبار رنگارنگ شبکه های اجتماعی ديده نميشود یا اغلب فقط خرج ميشود باید با جهان بینی متفاوت، حرفهای تازه ای بزند تا بتواند تاثیرگذار و جریان ساز باشد و توجه مخاطب را به جنبه های مختلف شعر جلب كند. البته بشرطی که در تمام ابعاد؛ زبان، مضمون، ساختار، و محتوا... متمایز و مدرن باشد و همگام با مسائل روز جامعه و جهان حرکت کند. اینگونه شاید شعر و ادبیات ما از بسامد شعارهای سفید و کلیشه پردازی نجات پیدا کند.
به باور من شاعر وقتی میتواند به شاعر بودن خود ایمان پیدا کند که کنشمندی و دغدغه مند بودن را بشناسد.
خوشبختانه مهدی حسنلو شاعری آزاد اندیش است که ادبیات اعتراضی–انتقادی را خوب میشناسد و در بزنگاه های اجتماعی همواره با تعهد ادبی مینویسد.
«ادبیات متعهد؛ به رویکرد شاعر، نویسنده، نمایشنامه نویس و… اشاره دارد که از طریق آثار خود یا از طریق مداخله مستقیم در امور عمومی و اجتماعی به عنوان یک روشنفکر از دیدگاهی؛ اخلاقی، سیاسی، اجتماعی... انتقاد یا دفاع میکند. این مفهوم پس از جنگ جهانی دوم توسط ژان پل سارتر ترویج پیدا کرد.»
کاربرد سه نقطه در شعر منطق خودش را دارد...
و معمولا برای کشش در گفتار، سکوت و ابهام یا بی پاسخ ماندن پرسش، قابل حدس بودن ادامه ی جمله و تغییر لحن مورد استفاده قرار میگیرد. اما بنظرم در اینجا اجرای کامل ایده میتوانست به انتقال مناسب اندیشه و مضمون ختم شود:
امروز هم
معلم ها اسیر اند لای کتابی که....
در اعتصاب مدرسه ای که...
و تو هم از نبود دفتر
او را جا کردی به کیفت
و بردیش به زنگ تفریح حیاطی که... !
سطری مانده زیر سنگی سیاه
واژه ای رویش ننویس
شاید کسی ببیند
شاید کسی بپرسد
چگونه و چطور
پاییز را شکل یک رنگین کمان
به آشیانه گلها جا کردند
چگونه و چطور
تيمارستان را
کلاس به کلاس درونِ مدرسه
به شکل یک کتاب رها کردند!
توجه شاعر باید به اجرای زبان و تمهیدات زبانی بیشتر باشد زیرا ابزار تبیین روایت و فرایند تولید گفتار است. زبان فقط براي معنارساني نيست بلكه زبان در شعر به خودنمايي هم ميپردازد؛ یعنی زبان از مهمترين و آشکارترين وظيفه اش که معنارساني ست فاصله بگیرد. در اين حالت معنا به تاخير مي افتد و شعر معناگريز به نظر ميرسد.
به قول سارتر: كلمه در وضعيت فرازبان به شيء تبديل ميشود و شیء پيش از معنا شكل دارد.
لغزشهای اندک زبانی، کمرنگ بودن شگردهای اجرایی و عدم چرخه ی خلاقیت زبان در چند سطر باعث شده که روان بودن لازم حاصل نشود و تاحدودی نظام منطقی–معنایی دچار اختلال گردد. ناگفته نماند در شعر قبلی شاعر نیز چنین مواردی وجود داشت.
شاعرِ دست و دلباز اگر با برجسته کردن ساختار به جای محتوا و معنا که در اختیار القای پیام قرار دارد، کمی بیشتر روی اجرای درونی شعر مانور میداد و توجه ویژه تری به فرم داشت، ارزش ایده ها در کلیات معنایی اثر دوچندان میشد.
پیشنهاد میکنم شاعر خط فکری سیال خود را کنترل کند و با فشرده نویسی و فوکوس کردن روی موضوعی مشخص، ظرفیت های ذهنی و زبانی و شیوه های اجرایی خود را به کار گیرد تا بتواند عمق بیشتری به ارتباط اجزای شعر بدهد و جهان تازه ی خود را خاص تر خلق کند.
ضرورت بازنگری نکته ی مهمی ست زیرا شعر در ویرایش متولد میشود... هرچقدر این ادیت ها–چکش زدن ها دقیق تر باشد یک اثر در باز تولید خود بهتر میشود. اصولن شاعران مطرح به شدت بر عنصر ویرایش تاکید دارند و نسبت به اثار خود وسواس به خرج میدهند.
حتی مهندسی شعر هم در مواقعی به انسجام متن و بهتر شدن آن کمک میکند. البته این به معنی ضد خلاقیت و رهایی و بی مرزی تخیل نیست چرا که از مرحله ای به بعد، کاملا خودکار اجرا میشود.
در مجموع باید بگویم ارتباط خوبی با شعر برقرار کردم و آن را قابل قبول میدانم. برای دوست خوبم آرزوی موفقیت دارم نبض قلمت سبز🌿 یاحق