دوشنبه ۱۱ فروردين
اشعار دفتر شعرِ آویشن شاعر داریوش خطیر
|
|
از بس غمگین بوده ام
کلاغ ها برایم
طبق
طبق
خنده
پیشکش می آورند
|
|
|
|
|
در بیشه های غرق وحشت و چنبره های سکوت بیداری صبح را انتظار می کشیم تا دیدار رود
|
|
|
|
|
رها یعنی بال کبوتر یخ آرامیده در میان نثار کوه غرق در مه طعم باران اوج شمیم مریم زنده
|
|
|
|
|
1 مرا به خاک بسپرید نه برای آرامش آسمان به خاطر رضای خدا و شعر . . . اگر واژ
|
|
|
|
|
1 خواب دیدیم پیرشدم بی غرق شدن درچشمانت روشنی فردا 2 عشق را در بهار می خواهم ا
|
|
|
|
|
گفتی ماه برای من بر کهکشان می رقصد باورم شد . گفتی رود می خرامد در پیچ بیشه برای
|
|
|
|
|
1 اگر اسم شب را می دانی سری به آینه و آشک بزن و تولد خورشید تا رنگین کمان را برایت تر
|
|
|
|
|
1 ساعت ها روزها سال ها قرن ها مرا و ترا قربانی آتش می کنند و زندانی فراموش خانه ها
|
|
|
|
|
1 هزار سیگار هم که بکشم عشق به داد رنگین کمان نمی رسد وقتی تو لب بر لب سایه می گذاری
|
|
|
|
|
برای همه چیز نقشه می کشیم حتا عشق و فردا رویا خیال و کوچه ها . . . سر
|
|
|
|
|
می توان عاشق شد میان فصلی که من و تو ما می می شویم از یاد می بریم گل های بی گلدان
|
|
|
|
|
به سیم آخر می زنم با هزار حرف نگفته و هزار رویای ندیده و کرور کرور رویای ناخوانده .
|
|
|
|
|
هیچ شعر نابی نخواندم مگر چندباره نام تو در مضراب های واژه به رقص در آیند و هوس های ماه
|
|
|
|
|
میان رویاها گم خواهم شد تا عاشق شدن از یاد یایسگی فردا برود و حجم رویایی من از یاد دیروز
|
|
|
|
|
1 تنها مروارید رود در دستان لاغر رعناترین گل می شکند اگر ترانه های پنجره ه را ثبت
|
|
|
|
|
آبروی ماه را برده ایم تا ستارگان حجب و حیا را از رمالان شب فرا بگیرند و شهاب ها چرخش بر
|
|
|
|
|
1 رویا هایمان را به دار می زنند و رنگین کمان را وقتی مصلحت جامی است میان دست هایی بی
|
|
|
|
|
نه شعری برای نوشتن دارم نه سایه ایی برای اجاره نه خیالی برای فروختن نه رویایی برای رنگ کردن
|
|
|
|
|
1 زندانی شدیم میان رنگ ها و فردا زندان بان ها اسم شب را از یاد برده اند و ما ن
|
|
|
|
|
1
با شعر متولد شدم
با رویا چشم گشودم
با رنگین کمان رها
|
|
|
|
|
همه بادبادک ها شهید شدند و همه رنگین کمان ها به شقایق رسیدند و سربازان دل در کف دستها
|
|
|
|
|
با گندمی چشم گشودیم با سیبی به گناه رسیدیم . . . جهان با من آغاز یافت و با گناه
|
|
|
|
|
بی هیچ تخیلی روز را به شب می رسانیم شب را به شب خسته از بی نانی فردا زار می زنیم بر چ
|
|
|
|
|
1 عطش نی در هوای مستی آتش است و باد نفیر تنهایی سایه را می شمارد
2 دلی
|
|
|
|
|
زردی از من سر خی سهم تو رویا از من مشق های ریاضی از
|
|
|
|
|
1 با من نیستس و با خودت وقتی زنگ ها بر مدار رنگ اند
|
|
|