جمعه ۲ آذر
تبار مفرغی شعری از داریوش خطیر
از دفتر آویشن نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۷ خرداد ۱۳۹۲ ۲۱:۰۸ شماره ثبت ۱۳۴۱۰
بازدید : ۷۸۱ | نظرات : ۲۷
|
آخرین اشعار ناب داریوش خطیر
|
تبار مفرغی ام کجایید؟
کجا گم شده اید؟
میان کدام زد و بند؟
به مصلحت کدام قانون ؟
و
لغزش کدام
آبرو؟
گزدن زده شدید؟
در خواب ریش سفیدان بی ستاره
و بی تاج؟
یا
برناهای پر ولع؟
میان سراب های بی انتها
به دار رسیدید
و ولع شما را
ذخیره نکرد
برای روز مبادا
زندان های بی باران
و بی گیاه
رقیب عشق اند
اگر رنگین کمان نتابد
و بوی آویشن نپیچد
و هوای پرواز
در گوش فردا
زندان ها همه بی رنگین کمان اند
نفرین جاری در هوا
و
فانوس های خاموش
نصیب
غربت های ابدی
درخواب بی رویای هجوم عقوبت
وعده گریه سهم ما
در بی شهابی آسمان
گم شده ایم
در کوهستان های فراموشی
یا
کویر های بی واحه
باید از اول شروع کنم
دوباره متولد شوم
و
داستان را از نو بشنوم
از
آغاز
تا تولدی بی غروب
عصر ما
دوران سیمان است و آهن
و نانو
با دودی
از جنس گریه
و تنهایی
قرن ما
روزگار هم خوابگی
خط است
با قلم
بی هیچ دردی
و آبرو
مارکی است
برای عشق
وقتی بر رنگ ها
جان می گیرد
شرم ما
تنها
از تراوش اشک است
از دل گرفتگی
و دام گسیختن
و دلگرفتگی هایی
که نام آویشن دارند
و فردا
پر شده دهر ما
از
من های سرود
و
ترانه
روزگار دهکده جهانی
و جنگ های قبیله ایی
سده های
بمب های اتمی
و دل برده های سر کوچه
روزگارمرگ
و
تنهایی
هزاره های پرسه عشق
شرم سار قربانی ها می مانیم
برای فرداهای
بی آویشن
و رنگین کمان
و
بوی مریم
و آسمان
تبار مفرغی ام نترسید
بیدارم کنید
یا من شما را
برسانم
به بوی رنگین کمان؟
تقدیم به همه زاگرسیان و ماهور پر صدایشان
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.