دوشنبه ۳ دی
روزگار شعری از داریوش خطیر
از دفتر آویشن نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۵ تير ۱۳۹۲ ۲۰:۲۷ شماره ثبت ۱۵۴۱۹
بازدید : ۹۵۷ | نظرات : ۳۵
|
آخرین اشعار ناب داریوش خطیر
|
1
ساعت ها
روزها
سال ها
قرن ها
مرا و ترا قربانی آتش می کنند
و زندانی فراموش خانه ها
وقتی بوی آویشن را به مریم گلی نمی رسانیم
2
نخواهی فهمید
دل دادن به ماه
و مهتاب
بهانه ای است برای کشف
شب و سحر نامت
3
قرن ها هم که بگذرد
نخواهی دانست
به رویا رفتن بهانه ایست
برای دیدن تو
4
لحظه ای هم که بگذرد
از فرار چشم ها
نخواهی دانست
دستانم
تنها آغوش ترا می فهمند
5
سرشت ماه
در لمس کهکشان است
و فریاد شهاب
مرا برای خورشید ترجمان است
6
هزار بهار را هم که بشماری
باز
نام ترانه های قدیمی
و لب ققنوس را از یاد برده ایی
از فصل چیدن رویا که بگذرد
دیگر حنای هیچ عاشقی رنگ ندارد
و همه خاطره ها
در پی چینی بند زن هستند
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.