پنجشنبه ۶ دی
اشعار دفتر شعرِ بی تابی چشمانت شاعر ساحل شیدا(ساحل)
|
|
ی هم سفران کعبه ی دلدار هم اینجاست
گر در پی یارید، که آن یار هم اینجا
|
|
|
|
|
در وصف نیایی تو ای آن که تویی بی نام
در وصف بخوانندت بهر خیال خام
در جمله نیایی هان ای شوکت هر خ
|
|
|
|
|
ای عاشقان سالی برفت ماه صیامی سر رسید
باد صبا این صبح و
|
|
|
|
|
محصور آن دو چشمم در ملک چشم یاری
مژگان تو بیفکند در حصر تک سواری
مجنون آن دلم من کز مهر پر امید اس
|
|
|
|
|
ساقیا ز حسرت ها جام من تو پر گردان
در صف یزید غم نام من تو حر گردان
ساقیا نکو گردان حال و درد بی
|
|
|
|
|
این حال چه حالی ست که گفتن نتوان
این سور به رقصی ست که شنیدن نتوان
این حال به رنگیست که در آ
|
|
|
|
|
یک وجب بالا تر از این آسمان
من به عشق او باز پر میکشم
یک وجب از آسمان هم بگذرم
این چنین
|
|
|
|
|
هر چه ز تو بگویم قصه من تمام نیست
خوشا که باز امیدم با تو خیال خام نیست
هر چه ز نام عشقم گوی
|
|
|
|
|
یار نشسته پیش تو یار طلب نمیکنی
مهر جهان کنار تو حال به شب چه میکنی
جمله جهان به رق
|
|
|
|
|
من وتنهایی و یک درد که بنیادم بلرزاند
من و شب زنده داری ها من تنها کجاست دستت
که دست کوچکت را
|
|
|
|
|
یار من لیلا شدو مجنون به عشقش شد روان
بهر یار این چنین توقصه وآواز خوان
بهر یار این چ
|
|
|
|
|
صور دمید مردمان از تن خاک حذر کنید
نامه عشق به یار برید از دو جهان گذر کنید
صور دمید ناله چیست
|
|
|