به نام بی نام دوست
با سلام خدمت سروران گرامی
به کلبه مویه های شبانه من خوش آمدید
نظم پایین صفحه نگاه تحقیق گونه ای به ارکان نماز میباشد
که من خواستم ببینم در هر جز نماز چه حسی بر من حاکم میشود به حالتی نظم گونه باز گو کردم پوزش مرا بپذیرید که نظر شخصی ام را باز گو میکنم از خواندن این مطالب بر من منت نهادید سپاس
یار من لیلا شدو مجنون به عشقش شد روان
بهر یار این چنین توقصه وآواز خوان
بهر یار این چنین چون و چرا در کار نیست
من چنین تسلیم شدم و خنده ای در کار نیست
در جهان یارم یکی ست چون دلبری مارا به جاست
یار من خود عاشق است زیبایی اش دلچسب ماست
دیده بگشا آدمی تا در دمش انسان شوی
از طلسم دیو گذر از این برو تا آن شوی
دیده بگشا بگو آن را که عشق تفسیر نیست
این زبان الکن شد وبر این حروف تقصیر نیست
دیده بگشا وچنین در دیده ات بسیار ده
یار را در بر کش و آغوش خود بر یار ده
یار من زیباستی عشق او دریاستی
در شب قدری چنین در حلقه ای بر خاستی
یار را در مهر جو در صبر جو و در نیکویی
در جهان هست صورتی چون فهم کنی آیت تویی
یار من را مهر سزاست شایسته مهرو ثناست
یار به چشم سر نجو چون یار من در سر توراست
این چنین دلدار را در سجده ای تصویر کن
این چنین بر خاک شو روز ازل تفسیر کن
دست را بالا ببرقلب را پیوند ده بر بند ده بر بند ده
در رکوع خود نگر بر خشوع این بشر
تا به عشق بی تاب شدی در بحر عشق پروانه شو
شمع جان را نور ده بر نام یاری قانع شو
دیده بگشا و خودآتصویر خود را رمز کن
نام بی نامش ببر یکتایی اش را سبز کن
در قنوتی حیرتی بر صورت ماهش ببر
یک جهان حیرت شو ونازی کش و نازی بخر
یار را در قلب جو ذکرو ثنا گویش نکو
چون که مویش دلکش است در بر کشو تکبیر گو
ساحلی درمانده بودم در بیابانی حزین
ناگهم نوری بیامدطور را موسا ببین
س وش آگاهی 92 مهر
در پنا حق باشید ......از ریاست سایت به خاطر ایجاد این محیط دوستانه سپاس گذارم