سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

سه شنبه ۱۱ ارديبهشت

صفحه رسمی شاعر سعید فلاحی


سعید فلاحی

سعید فلاحی



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
پنجشنبه ۱۲ مهر ۱۳۶۳

برج تولد:

برج میزان

گروه

:
شاعران سپید

جنسیت

:
مرد

تاریخ عضویت

:
دوشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۷

شغل

:
بدون اطلاعات

محل سکونت

:
بروجرد

علاقه مندی ها

:
بدون اطلاعات

امتیاز

:
۱۰۷۲۸
تا کنون 525 کاربر 2602 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.

اشعار ارسال شده


سقف آسمان چه کوتاه‌ست برای زندانی ...
ثبت شده با شماره ۱۲۳۳۷۰ در تاریخ جمعه ۱۰ شهريور ۱۴۰۲ ۱۴:۰۷    نظرات: ۸

زندانی را گیوتین یا دار یک درد دارد...  ...
این شعر را ۹ شاعر ۱۱ بار خوانده اند.
محمد اکرمی (خسرو) ، مریم کاسیانی ، فاطمه مهری ، عباسعلی استکی(چشمه) ، اميرحسين علاميان(اعتراض) ، سید هادی محمدی ، محمدشفیع دریانورد و ۱شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۱۲۳۲۷۰ در تاریخ دوشنبه ۶ شهريور ۱۴۰۲ ۲۳:۴۱    نظرات: ۷

واژه‌ها در من پا می‌گیرند وقتی تو مرا می‌خوانی شعر می‌شوم سپید و کوتاه به شوق مروری هزارانه  ...
ثبت شده با شماره ۱۲۳۱۴۶ در تاریخ جمعه ۳ شهريور ۱۴۰۲ ۲۱:۳۳    نظرات: ۴

گلوی احساس، در فشار است! زیر هجوم بغض،،، آی لیلای من، دوری از مُسکن دست‌هایت؛ -- شب زده‌ا ...
ثبت شده با شماره ۱۲۲۹۳۲ در تاریخ جمعه ۲۷ مرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۵۶    نظرات: ۶

رویاهایم را که می‌بافم با نگاه به جوراب‌های سوراخم سقف خیال بر سرم آوار می‌شود!.  ...
ثبت شده با شماره ۱۲۲۸۲۷ در تاریخ سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۴۲    نظرات: ۶

مجموع ۴۸۵ پست فعال در ۹۷ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر سعید فلاحی



 
عنوان مجموعه اشعار : وصیت نامه ی عشقی که شهید شد
شاعر : سعید فلاحی
عنوان شعر اول : وصیت نامه ی عشقی که شهید شد... 1
1. لبخند که می زنی
بهار می آید

شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۷ ۰۴:۳۸    نظرات: ۰

¤ بچه...
     "خالو رحمان" نفس نفس زنان کوچه های باریک ده رو می دوید و تمام فکر و ذکرش این بود که سریع خودش رو به "عمه خانوم" برسونه. "عمه خانوم" مامای ده بود. از وقتی که دخ
شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۷ ۰۴:۳۰    نظرات: ۰

   مردی نابینا که کاری برای امرار معاش جز گدایی از دستش ساخته نبود؛ او در روزهایی که هوا خوب بود و سرما یا بارندگی او را اذیت نمیکرد برای گدایی از اطراف به شهر می آمد و سر پله های ساختمانی د
شنبه ۳ آذر ۱۳۹۷ ۰۲:۳۴    نظرات: ۰

   در رشته ی مددکاری در دانشگاه شهر کرمانشاه قبول شده بودم و برای ادامه تحصیل به این شهر زیبا رفتم.
ترم اول بودم و چندان شناختی از همکلاسی ها و استادانم نداشتم. اما از روز اول علاقه ی ش
جمعه ۲ آذر ۱۳۹۷ ۱۴:۲۵    نظرات: ۰

کفش
- بریم روی اون نیمکت بشینیم، فعلا زوده. 
   بازار تازه داشت جان می گرفت. هنوز تعدادی از مغازه ها باز نکرده بودند. "شوکت" دوباره گفت: هنوز پاساژ باز نکرده، یه کم خستگی در م
دوشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۷ ۱۰:۵۳    نظرات: ۰
مجموع ۵۵۹ پست فعال در ۱۱۲ صفحه
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1