پنجشنبه ۶ دی
اشعار دفتر شعرِ ترانه ها شاعر سعید فلاحی
|
|
چه آن عشقی که آغوشت
شرابْ با تو می نوشید
چه آن تختی که از شهوت
به زیر پایت می رقصید...
|
|
|
|
|
ای نقش آبی عشق
مغرورِ مو شرابی
لبریز شعر و مستی
پایانِ هر عذابی
|
|
|
|
|
من از تنهاییِ این مرد
و این احساسِ دلمُرده
و شاید نمانی پیشم
که از یادم تو رو بُرده
هزاران بار
|
|
|
|
|
تو داری میری از یادم
مثل من که از یادت رفتم
از اون روزی که رفتی تو
با تو رفت اقبال و هم بختم
|
|
|
|
|
ما رو باش خيال مي كرديم
هميشه يكي رو داریم
يكي كه به وقتِ گريه
سر رو شونه هاش بذاريم
ما رو
|
|
|
|
|
کجا رفتی که من بی تو
شب و روزم سیاه گشته
برای دیدنت عشقم
ی سر کوهم ی پام دشته
|
|
|
|
|
توی ماشینم و برف پاک کن داره
اشک ابرا رو یکریز پاک میکنه
تو جاده سرگردون دارم پیش میرم
ذهنم داره
|
|
|
|
|
نگاتو ندیدم
صداتو نشنیدم
اما در عشقت
عاشقی شهیدم
|
|
|
|
|
یه دریای آبی تو چشمای توست
که هفت دریا رو پس میزنه
تو بی من به غم میرسی
قدمات نفس نفس میزنه...
|
|
|
|
|
برایم گریه كردی ، باز تو امشب
رد پای اشکات رو گونه س هنوز
صدای هق هقت را می شناسم
چشات زیر بارون
|
|
|
|
|
دلم گرفته از غم
نشسته ام به ناکجا
دوباره شد جدایی و
یکریز بگم خدا خداااا
|
|
|
|
|
ای هم قبیله ی من
ای از تبار خورشید
راهی شدی چرا تو
در جاده های تردید
|
|
|