پنجشنبه ۶ دی
اشعار دفتر شعرِ کفتار، نام دیگر تنهایی است شاعر سعید فلاحی
|
|
مانند شام
بعد از سقوط داعش
جا مانده رد پایت
بر ویرانه هایم!...
|
|
|
|
|
چه کسی گفته:
تحریم اثر ندارد؟!
مرا ببین
که بوسه هایم
ته گرفته است...
|
|
|
|
|
چه فرقی می کند کدام سوی دنیا باشیم
در کوچه پس کوچه های شلوغ بمبئی
یا خیابان شانزلیزه پاریس
دور یا
|
|
|
|
|
دلتنگتم
مثل دانش آموزی
که تنها رفیق مدرسه اش
امروز را
غیبت کرده باشد.
|
|
|
|
|
دل من
عاشق همین پیاده روست
که تو،
در آن شایعه شده ای.
|
|
|
|
|
پنهان مي كنم
جاي خالي ات را
لابه لای خاطراتمان
مثل كودكي
که ترسش را زير پتو
خواب می کند...
|
|
|
|
|
فراموشکار شده ام
بگذار هر شب؛
بوسیدن،
و بغل ات را مرور کنم
نکند بروند از یادم...
|
|
|
|
|
از همه ثروت جهان
تو را میخواهم
تنها،
فقر
نداشتن توست.
|
|
|
|
|
چه ترسناک است آن صبح
که از خواب بپرم
و جای خالی ات
کنارم ببینم...
|
|
|
|
|
به دندان کشیده
بره ی خیالم را
کفتار،
نامِ دیگرِ تنهایی ست.
|
|
|