سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

قیمت تو به اندازه خواست توست،اگر خدا را بخواهی،قیمت تو بی نهایت است و اگر دنیا را بخواهی،قیمت تو همان است که خواسته ای رجبعلی خیاط

سه شنبه ۱۶ بهمن

صفحه رسمی شاعر سعید فلاحی


سعید فلاحی

سعید فلاحی



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
پنجشنبه ۱۲ مهر ۱۳۶۳

برج تولد:

برج میزان

گروه

:
شاعران سپید

جنسیت

:
مرد

تاریخ عضویت

:
دوشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۷

شغل

:
بدون اطلاعات

محل سکونت

:
بروجرد

علاقه مندی ها

:
بدون اطلاعات

امتیاز

:
۱۰۷۲۸
تا کنون 531 کاربر 2633 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.

اشعار ارسال شده


داری مۆوەکانت لەیەک کەرەوە سەربەستی باڵ و پەل هه‌ڵوه‌شان دەکات ئەم مزیارانە لە هەڵفڕین کابۆکی ر ...
ثبت شده با شماره ۱۳۵۵۸۰ در تاریخ ۴ روز پیش    نظرات: ۲

هەچی بەرد برک ئەدەم بۆ باڵندەی "ئازادی"، باڵۆنەگرت! ساڵیان دۆر و دریژیکە مردارەو بووە... ...
این شعر را ۳ شاعر ۵ بار خوانده اند.
طاهره حسین زاده (کوهواره) ، یاسر قادری ، عباسعلی استکی(چشمه)
ثبت شده با شماره ۱۳۵۳۴۱ در تاریخ سه شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۳ ۰۴:۰۷    نظرات: ۳

هەزم دەکەرد شیعریک بۆ ئەڤین هڵ‌بەستەکەم نیشتمان لەناوی دیار بۆ. نازانەم بۆچی ئەم رۆژانە نامی نیش ...
ثبت شده با شماره ۱۳۵۱۱۱ در تاریخ ۲ هفته پیش    نظرات: ۴

کُردم، مجروح! زخمی کاری به تن دارم، انفال! ...
این شعر را ۱۱ شاعر ۱۶ بار خوانده اند.
مهرداد مانا ، علی نظری سرمازه ، عباسعلی استکی(چشمه) ، مجتبی رحیمی ، جمیله عجم(بانوی واژه ها) ، محمدحسن پورصالحی ، فرامرز عبداله پور و ۳شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۱۳۴۹۰۴ در تاریخ حدود ۱ ماه پیش    نظرات: ۱۴

های! دایکەکانی کوردستان بۆ منداڵی نازددارەکەتان هەر شەو بەجێ لۆدک و لایەلایە سووڕەتی ئینفاڵ بخ ...
ثبت شده با شماره ۱۳۴۶۵۲ در تاریخ سه شنبه ۴ دی ۱۴۰۳ ۰۵:۴۹    نظرات: ۴

مجموع ۵۰۸ پست فعال در ۱۰۲ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر سعید فلاحی


بهروز وندادیان
استاد بهروز وندادیان متولد ۱۳۱۸ خورشیدی، شاعر و داستان‌نویس گیلانی با پدر و مادری اصالتأ آذری(باکو جمهوری آذربایجان) است.
ایشان درباره اولین مرتبه که شعر گفتند، چنین گفته
شنبه ۲۳ فروردين ۱۳۹۹ ۱۳:۲۰    نظرات: ۱

کفش های چرم سیاه رنگ را از پای مرد بیرون کشید و شروع به واکس زدن کرد. مرد به سیگارِ برگ‌اش پک عمیقی زد و کفاش قطرات اشک گونه های از سرما یخ زده‌اش را گرم کرد؛ وقتی چشم‌اش به مارک کفش ها
پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۸ ۰۳:۴۹    نظرات: ۷

معلم شروع به درس دادن حرف «ک» کرد.
بر روی تخته سیاه، سر مشق بچه‌ها را نوشت:
«پدر کار می‌کند.»
«پدر در کارخانه کار می‌کند.»
احمد ا
چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ ۰۲:۴۲    نظرات: ۷

کارگاه چادر مسافرت دوزی راه انداخته بود و امیدوار بود که ماهانه ده‌ها چادر را بتواند به فروش برساند. اما در طول یک ماه از آغاز کارش هنوز حتی یک چادر را نتوانسته بود به فروش برساند.
هیچ فروشگ
دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۸ ۱۱:۵۷    نظرات: ۶

یک عاشقانهٔ بی‌پایان
″اوس(استاد) عزیز″ پُکی به سیگارِ لایِ انگشتانش زد و کنار پنجره رفت. پرده را کنار زد. نگاهی به خیابان انداخت. 
نم‌نم بارانِ بهاری، مردمِ عابر ر
شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۸ ۰۰:۳۸    نظرات: ۳
مجموع ۷۰۰ پست فعال در ۱۴۰ صفحه
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
2