سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 15 آبان 1403
    4 جمادى الأولى 1446
      Tuesday 5 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        سه شنبه ۱۵ آبان

        حدیث حلاج

        شعری از

        مهرداد مانا

        از دفتر شعر مانا نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳۰ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۳۲ شماره ثبت ۸۸۰۰۵
          بازدید : ۱۸۰۳   |    نظرات : ۱۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهرداد مانا

        دار اعدام
        از آن زمان که توأش بوسیدی،
        معنی مسیحا گرفت 
        جمله جاهلانت اگر تکفیر کردند،
        چه جای مجادلت؟
        که مگسان بی مرام شریعت را
        طاقت آن نیست؛
        پنجه در پنجه ی عنقای طریقت افکنند!!
        باری
        شرمساری از آن میکشیم؛
        که تو بر نمد نمناک شعر نمی نشینی،
        که جیره خواران دارالمدیحه را
        فراگرد آوری
        تا بر خوان تغزل نشسته،
        نان از سفره ی نام تو بردارند !!
        گفتی : « اناالحق»
        و حلاوت این مستی لایزال را
        هلاهل در حیات خویش ریختی
        تا مریدان بی مراد
        چونان رمه ی بی کلیم ،
        سینای سرگردانی خویش 
        به هراس هروله کنند .
        و قرنها به برکت خون تو
        از کوزه ی اشراق
        ترانه ی توحید بیرون تراود ...
        ..
        دفتر ششم مانا . ۱۳۸۷

         
        در مدت کوتاهی که سایت ناب آمدم ، از کامنتها و قلم استاد محمدحسین اخباری بهره ی وافر بردم و اگر اجازه بدهند میخواهم افتخار شاگردیشان را داشته باشم . و امید دارم که این سروده ی ناقص را از این شاگرد پرحاشیه ، ماجراجو و همیشه ی خدا مسافرشان قبول کنند . شعر مانا تقدیم وجود تابنده ات استاد ❤️❤️❤️
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۹۳ شاعر این شعر را خوانده اند

        زهرا جمالی

        ،

        محمد حسین اخباری

        ،

        حسن لطفی

        ،

        فاطمه رضایی برما(آینه عدم)

        ،

        گلاله ناصری

        ،

        سید اسلام سادات حسینی

        ،

        مانا جمشیدی ( مهرداد )

        ،

        بینام و نشان (سیندخت)

        ،

        محمدحسین (بندباز)

        ،

        بهرام معینی (داریان)

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        صبا اسکندری

        ،

        رضااشرفی فشی

        ،

        عسل اسدیان

        ،

        سلمان مولایی

        ،

        ابوالفضل زندیه شاهین

        ،

        شعله(م جلیلی)

        ،

        کیمیا طولابی

        ،

        سید حاج احمدی زاده(ملحق)

        ،

        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        ،

        رامینه خوشنام

        ،

        مهدیه میرزایی

        ،

        مهرداد صالحی گل افشانی (مهراوی)

        ،

        مصطفی مشهدی بی نشان

        ،

        نازگل ستاری(آه)

        ،

        دانیال شریفی ( دادار تکست )

        ،

        محمد علی سلیمانی مقدم

        ،

        عیسی نصراللهی ( سپیدار )

        ،

        مصطفی دهقانی

        ،

        باقر رمزی ( باصر )

        ،

        اميرحسين علاميان(اعتراض)

        ،

        مریم رامجردی

        ،

        مجید ساری

        ،

        علی غلامی تخلص وفا

        ،

        یدالله عوضپور آصف

        ،

        حمید رفیعی راد (کوروش)

        ،

        مدیر ویراستاری

        ،

        حدیث عبدلی (یارا)

        ،

        ایمان اسماعیلی (راجی)

        ،

        محمد قنبرپور(مازیار)

        ،

        ندا شاه علی

        ،

        عليرضا حكيم

        ،

        اصغر ناظمی

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        سحر غزانی

        ،

        زکیه مسعودی

        ،

        محمدکریمی (پویا)

        ،

        بهروز صفاجو

        ،

        علی غلامی

        ،

        زینب بویری (خزان)

        ،

        فردین صمدی

        ،

        قربانعلی فتحی (تختی)

        ،

        بابک قدمی و اریانی (ققنوس)

        ،

        افسانه هادی(رخشانه)

        ،

        فاطمه غیبی پور

        ،

        شهرام سدیدی

        ،

        علی رفیــــعی وردنجانی

        ،

        ایمان شاد

        ،

        درویش حسین ندری

        ،

        سجاد کل بیاتی

        ،

        بهمن بیدقی

        ،

        رضا بلالی

        ،

        علیرضا احدی مهر

        ،

        معصومه خدابنده

        ،

        موسی ظهوری آرام(آرام)

        ،

        امیررضا خانلاری (وکیل الشعرا)

        ،

        نسرین حسینی

        ،

        علی مزینانی عسکری

        ،

        فرزانه زمانپور

        ،

        مرضیه حسینی

        ،

        مسيحا الهیاری

        ،

        محمدرضا نیک نام

        ،

        سجادصفری

        ،

        سیدبهاقزوینه

        ،

        خدیجه وفایی راد ( غریبه)

        ،

        حدیث نیلوفری

        ،

        فریبا غضنفری (آرام)

        ،

        منیژه قشقایی

        ،

        اکبرامرایی

        ،

        ابراهیم حاج محمدی

        ،

        صفدر قوی دل

        ،

        فاضل فخرالدینی تخلص (مالک)

        ،

        نجمه طوسی (تینا)

        ،

        امید کیانی (امید)

        ،

        حوریه دردانی حقیقی

        ،

        مهدي حسنلو

        ،

        سارا خوش روش

        ،

        محمد امیری

        ،

        مجیدنیکی سبکبار

        ،

        مسیح علیپور

        ،

        فاطمه یاراحمدی ،روشنا

        ،

        حامد صمیمی

        ،

        نرگس زند (آرامش)

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۳:۳۲
        سلام جناب اخباری عزیز هر آن که به شما یا هر شخص دیگری می گوید نقد نکنید! بی شک در پی تخریب پل ارتباطی و اموزشی در سطح کاربران و سایت می باشد..
        چرا که ما در سایت شعرناب اعتقاد بر آن داریم حتی در گزنده ترین و مُمل ترین نقدها باز میشود نکته های فراونی برای یادگیری یافت و از آن اموخت.
        ما در سایت شعرناب از هرگونه نوشتاری از ابتدایی ترین نوشته های شاعران نوپا گرفته تا اساتید به گرمی استقبال می کنیم و خواهیم کرد و انرا مکمل دانش، پیشرفت، معرفت، و زیبایی می دانیم.
        خادم اهل قلم مدیریت سایت
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۳:۳۹
        باسلام و احترام
        چونان همیشه از لطف و بزرگواری شما وفرمایشات شما سپاسگزارم
        زنده باشید استاد بزرگوارم
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۰۳
        سلام
        درود بر شرف شما .. دقیقا معتقدم یا کسی نباید لیدر و ادمین مجموعه ای باشد یا از کاریزما و جسارت و دانش کافی برخوردار باشد . در واقع امیدوارم کردید بزرگوار . و خوشحالم که اگر شاخ و برگم را در سایت سابق بریدند ، در اینجا خاک و آفتاب و ابر و باد همه در کار کاشتن ند ... به امید خدا مجددا جوانه خواهم زد و جنگلی خواهم شد .
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۲۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        شنبه ۴ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۳۶
        خندانک
        احمدی زاده(ملحق)
        چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ ۰۴:۰۲
        این یک پیام عمومیست !سلام بی شک همچنین اتفاقی در سایت ما رخ نداده و ما هرگز نه با شما و نا با شخص دیگر چنین کاری نکردیم که بخواهیم بخاطر کامنت معمولی و عادی به قول شما کسی را مسدود کنیم حتم دارم شما در مورد سایت دیگر این گونه صحبتی را می کنید و همینجا از شما و باقی عزیزان که از هر مکانی اینجا تشریف اوردند بدون رودرواسی عرض می کنم گذشته و اتفاقات امکان دیگر را فراموش کنید و تنها به شعر و شاعری و اموزش بپردازید ..هر خانه و مکان و محلی برای خود اداب و قوانینی دارد که بر مهمان و یا عضو واجب است احترام بگذارد و چنانچه باب میلش نبود مکان را بدون حاشیه ابتدا برای اسایش خود و بعد دیگران رها کند.!
        از سویی پرداخت به اندیشه شعر شاعر بدون ورود به سیاست و حزب و جبهه گرایی ! در شرایط حساسی که داریم که باعث مسدودیت و فیلترنگ
        ما میشود همیشه مورد استقبال ما بوده و هست تمنای شدید می کنم رعایت کنید خسارت ما بی شک خسارت هزاران شاعر و ادیب دیگر می شود.
        عاقل به یک اشاره ..
        خادم اهل قلم مدیریت سایت
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۲۰
        سلام از بنده س
        عرض کردم که سایت سابق ... منظورم اینجا نبود
        اتفاقا از انعطاف و رویکرد این سایت استقبال میکنم خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۰۷:۳۹
        باسلام واحترام
        بگذارید بنده بی پر وایی تان را بستایم چرا که جسارت تان را قابل هزاران تمجید میدانم وخودرا اصلا قابل اینهمه لطف نه
        ضمنا کامنتهایم را بعد از این کمتر زیر اشعار خواهید دید که بقول سهراب
        \\" مردمِ بالادست \\" مدام به بنده پیغام و پس غام میدهند که نقد نکن ومن چند روزی به احترامشان نقد نمیکنم و بعد که فکر میکنم آبها از آسیاب افتاده است
        دوسه خط خطی پای اشعار بعضی دوستان میگذارم و باز میبینم که پیام گذاشته اند \\" مگر بهت نگفتم نقد نکن\\" و من این بار از صدق دل به ایشان گفتم
        ( ای به چشم)
        دوست خوبم مِن بعد فقط پای سروده ها گل خواهم کاشت البته بسیاری از گلهایم مصنوعی است و تک و تو کی هم طبیعی
        زیرا بقول برتراند راسل :
        ( وقتی نه میتوانی خودت را قانع کنی نه طرفِ مقابل را باید با یک خنده تما مش کنی )
        یک گلستان گل طبیعی تقدیم مرامت باد
        دوست خوب من
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۰۹:۲۵
        سلام
        باور کنید این هدیه بی مقدارتر از آنست که حتا به چشم آید .اما وقتی کسی گزینه ی نقد را فعال میکند قطعا باید توان و تحمل شنیدن نظرات دوستان را داشته باشد . در سایت قبلی هم که عضو بودم بعضی دوستان بی تعارف بودند از جمله خودم که گاه موجب تکدر خاطر میشدیم . ولی چه میشود کرد ، شعر از شاعر مهمتر است و به قول ارسطو حقیقت از افلاطون عزیزتر . اتفاقا وجود شما را مثمر ثمر میدانم و به نوبه خودم قدردان قلمتان هستم . و اگر محبت فرموده مرا هم به تلمذ از حضورتان مفتخر کنید تا ابد به این شاگردی خواهم بالید . اینها را نوشتم که زیر شمشیر نقدتان رقص کنان و برهنه باشم و نه اینکه خود را معاف نمایم . که مانا همواره دست منتقدش را بوسیده است و این مرام منست که به همه عقاید احترام بگذارم . شعر اگر بتواند خود از ساحتش دفاع خواهد کرد . وگرنه شاعر هرچقدر هم کف به دهان آرد بی فایده و عبث خواهد بود . این عقیده و مرام بنده است .
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۰:۴۲
        مانای عزیز
        من از شاعران عزیز به جز احترام چیزی ندیده ام و همیشه بعد از نقد ونظرم بنده را واقعا مورد لطفشان قرار داده اند و من همیشه قدر دان سعه ی صدر و روحیه والای نقد پذیر دوستان شاعرم بوده ام و در برابر همه شاعران عزیز سر تعظیم فرود می آورم شاعر برفرض هم که نقدم را نپذیرفت به او حق میدهم که دل در گرو عشق سروده اش داشته باشد
        مشکل اینجاست که دیگران به بنده گفته اند نقد نکن نه صاحبان اثر نقد شده
        ایام بکام
        احمدی زاده(ملحق)
        احمدی زاده(ملحق)
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۳:۳۲
        سلام جناب اخباری عزیز هر آن که به شما یا هر شخص دیگری می گوید نقد نکنید! بی شک در پی تخریب پل ارتباطی و اموزشی در سطح کاربران و سایت می باشد..
        چرا که ما در سایت شعرناب اعتقاد بر آن داریم حتی در گزنده ترین و مُمل ترین نقدها باز میشود نکته های فراونی برای یادگیری یافت و از آن اموخت.
        ما در سایت شعرناب از هرگونه نوشتاری از ابتدایی ترین نوشته های شاعران نوپا گرفته تا اساتید به گرمی استقبال می کنیم و خواهیم کرد و انرا مکمل دانش، پیشرفت، معرفت، و زیبایی می دانیم.
        خادم اهل قلم مدیریت سایت
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۳:۵۸
        باسلام و احترام‌

        آقای اخباری گرامی تنها چیزی که انسان را درظاهر به احترام‌و درباطن به ورطه دوری از خدا می کشاند تغییر کلامِ صحیح به ناصحیح و ابراز آن به گونه ای کاملاً مغایر د دیگرروش نزد همگان برای توجیه بر نداشتن سمع و توجه نکردن به اصلِ موضوع برای اهداف دیگر است .
        به شما گفته شد ( تیک نقد را مدام پُشت سر هم نزنید ) این جمله با انچه که شما می گویید: (مشکل اینجاست که دیگران به بنده گفته اند نقد نکن) ! زمین تا کهکشان متفاوت است .


        یاحق
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۲۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        رضا بلالی
        رضا بلالی
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۲۱:۳۷
        با سلام مجدد ،جناب استاد اخباری عزیز .
        لطفا و در صورت امکان ، نسبت به نقد و راهنمایی در خصوص مطالب اینجانب هم اقدام فرمایید بسیار ممنون هم میشوم .
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۱:۰۳
        درود
        بسیار زیبا و جالب بود
        مبارک استاد اخباری عزیز باشد
        \"پرحاشیه ، ماجراجو\"
        جسارتا سایت سیاسی نیست
        محل نشر شعار هم نیست
        لطفا تنها به شعر و شاعری به پردازید و
        از حاشیه سازی پرهیز نمایید
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۴۵
        سلام
        شما بفرمایید بنده چطور فقط به شعر و شاعری بپردازم و از جامعه و اتفاقاتش بر حذر باشم ؟؟ برای بنده شعر مخمل خواب نیست بزرگوار ، ناقوس اعتراض است ... و از آنجا که گام صدایم در کلمات دیوار صوتی حضرات را میشکند ، برایم حاشیه میسازند . وگرنه مانا فقط به شعر میاندیشد اما شعری که شمشیر تیز است . البته نه اینکه اهل عشق نباشم ... اتقاقا بیشتر آثار این حقیر " عاطفه محور " است ... نوبت آنها هم میرسد . و راستی از اینکه به این صفحه سر زدید سپاسگذارم
        ارسال پاسخ
        سلمان مولایی
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۳:۰۸
        سلام

        و

        شعر را که خواندم دوباره خواندم سه باره خواندم ولی دیدم نه مشکل از خواندن من نیست مشکل از شعر است که به دل من نمی نشیند تا بالاخره تاریخ سرایش را دیدم خیال ام راحت شد چرا که مانای من عقب گرد ندارد نه در اندیشه اش نه در زبان اش و نه در سبک شعر ش ...
        اما می دانید مشکل شعر از نظر من علیرغم تمام دلبری های اش ، شعار بودن آن بود و فاصله داشت تا ورود به مرحله یک شعر و اتفاقا مانا از معدود کسانی ست که بسیار زیرکانه از زیر تیغ شعار فرار می کند و به زیرکی شعر را نجات می دهد ولی خب شعر مال ۱۲ سال پیش است و بی گمان مانای جوان همچنان اندیشه ی درست کردن جهان در سر داشته است و آرمان هایی همه بی انتها ...
        اما در خصوص نقد و نقادی باید بگویم که جواب دادن شاعر به نقد به منزله ی بی احترامی نیست بلکه سکوت شاعر و سر تسلیم فرود آوردن اش دقیقا بی احترامی ست به خواننده و نقاد و مانع شکل گیری دایره اشتراک و انتشار ادراک و فهم می گردد و دیگر آن که نقاد باید بسیار بیشتر از شاعر و دیگران سعه ی صدر داشته باشد و از کوره در نرود چرا که آگاهانه به آموختن متعهد شده است و این تعهد عواقب زیادی دارد و این مرقومات از روی هوا و هوس نمی گویم بلکه حاصل تجربه ی چندین سال نقد نوشتن است در محافل مجازی و حقیقی که احتمالا دوستان قدیمی به یاد داشته باشند ...
        اما اشکال کار در بعضی موارد آن است که نقاد حرفه ای نیست و نمی بیند و طاقت حرف شنیدن هم ندارد چرا که آمده است تا شناخته شود و دیده ، نه نقد می شناسد و نه شعر و بی گمان هدف اش هر چیزی جز حراست از ساحت مقدس شعر است و آخر کار بگویم که ؛
        آن چه در انتها نوشتم به هیچ کدام از عزیزان صفحه ی مانا که همگی دوستان و اساتید من هستند بازنمی گردد نعوذ بالله ...
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۱۳
        سلام بر سلمان نازنینم
        این شعر را زمانی که در امامزاده داوود تهران شاطر نانوا بودم به تاثیر از حضرت عطار نیشابوری نوشتم . و بخاطر مشکلاتی که الان در سطح جامعه هست ، حس کردم بار دیگر لازمست بی توجه به سطح کیفی شعر آنرا علم کنم که اعدام را همگام با دیگر هموطنانم نکوهش کنم . گاهی لازمست زیبایی و شعریت اثر ، قربانی خشم و اعتراض شود . با اینهمه چندان عادت به دفاع از شعر ندارم . و حس میکنم شعر باید خود از پس کار خود برآید . چنانکه عبدالمطلب هم به ابرهه فرمود " من صاحب شتران خویشم و این خانه هم صاحبی دارد " من هم چنین حسی دارم و خود را مالک شعرهایم نمیدانم حتا اگر خالقشان باشم
        ارسال پاسخ
        سلمان مولایی
        سلمان مولایی
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۲۰:۵۹
        و

        مانا جان دقیقا اشکال کار در همین جا ست که جماعت می پندارند که شاعر به قاعده ی شاعر بودن اش دارد از شعر حرف می زند ولی حتی اگر هم شاعر بخواهد این کار را انجام دهد نمی تواند چرا که تیر از چله رها شده است پس وقتی شاعر در مقام پاسخ برمی آید دقیقا به این گونه است که من در شعر مانا پاسخ نقدی را بگویم به عنوان خواننده ی شعر و خالق شعر نیز پس از اشتراک آن در همین حد از شعر سهم و ارث می برد و نه بیشتر و دقیقا به همین دلیل است که به شدت با ویرایش شعر و نقد در جزییات منجر به طلب پیرایش مخالف هستم ...

        راستی مانا خوبی ؟؟
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ ۰۰:۳۲
        خوبم سلمان عزیز
        گاهی ممکنه بعضی پیشنهادات مفید واقع شوند .
        نه فقط قلم مانا تغییر کرده که ذائقه ی سلمان هم تغیی کرده . همین حدیث حلاج از شعرهای مورد علاقه ات بود که گفتی بگرفت را بنویس گرفت و زان زمان را " از ان زمان " بنویس . دیدم پیشنهادت مفیده و در ویرایش شعر اعمال کردم . خوب چه اشکالی داشت ؟
        ولی راستش وقتی میبینم دائقه ی تو هم تغییر کرده و سطح انتظارت از مانا بالا رفته به خودم میبالم و ذوق زده میشوم . تلخ و شیرینی شعرهایت را دوس داشتم و جزو معدود کسانی هستی که به شعرت نگاهی مومنانه دارم ...
        عیسی نصراللهی ( سپیدار )
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۵:۳۸
        ___________________________
        نُخُست اینکه امیدوارم این نقد و پیشنهادِ موجود،مانند قبل با سنگ اندازی ( معلوم الحالی)،به عادی نَرَوَد که چنین اگر باشد.به یک میلیتاریسمِ نوشتاری میرسیم.بی روح و بی تکلف و خوش چین.... آیا برای همین، جمع شده ایم؟ یا ترانه ی توحیدی تراویده ایم؟
        به شعر بر میگردیم:
        * یک نکته، من!!!!!! همان « من هایِ پیشین »، معمولا نقد اشعار را بیشتر با اشعار پاسخ میدهم ( گو اینکه در همان پاسخِ سرایشی ام،تحلیل است و واکاوی و پویش و دغدغه) پس تنها یک سروده نیست که بخواهم کاغذی سیاه کنم و وقتی بگیرانم.
        به شعر برمیگردیم:
        مبرهن است شاعر بایست جهتِ تشحیذِ امور، از مفاهیمِ استسلاقی و شاذ و مغفول، دوری جسته و پارادایمِ عرفی و سرشار از احساسات و تنهایی را عینا یا مناطا بهره گیری نماید.
        مُلَخَّص، آنچه که هویداست نیاز به واگویه یِ بیشتری ندارد.شاید وصله زدن به جداییها و واگراییهاست
        به زبانی دیگر، آزمونی است که میخواهد هویت را بشناساند.
        چرا که تزلزل و تضعضع و تزعزعِ وجدانها را بسیاران دیده و شنیده ایم.
        به براهینِ واضح و استسلاقِ توده ها هیچ خُرده ای نیست،اما گاهی میخواهیم بر زخمِ برادر، نمک نپاشیده باشیم...هکذا و هکذا
        مرکوزِ خاطر است که از آن تنها پوسته ای و پَرِ کاهی
        خُب، گاهی افراد در دنیای پراگماتیسمِ واپسزده تسلیم میشوند و عده ای نستوه به افقی مینگرند که در مخیله و رویایِ همخوابه شان حتی خطور نمیکند
        سیاست،قدرت و منصب و پول همواره مکمل هَمـَند
        بسته به روحیه و اهدافِ آدمیست و هیچ فکری بدون مبتلابهی به واقعیت نمیرسد
        که این امر باز هم دارای خصایصِ فردیست
        گو اینکه ارتجاع و مدرنیته هماره یکدیگر را کوبیده اند و هر طبقه ای برای خویش حقی و اهدافی متصورند.
        ما بازیگر بد داریم، بازیگر خوب داریم... سیاستمدار قوی و پَست همچنین.آحاد با وجودِ روزمره گی و روزْمَرگی اما بسیار زیرکند و زیبایی سطحی را از بطنی میشناسند
        آن یکی ناپویا و میرا و این یکی در مخیله یِ تاریخ می ماند و در جنگِ زرگری و برتری،تجربه یِ تلخی میبایست.
        امروز،گذشته یِ آینده است و آینده،گذشته یِ آیندگان است.اگر یک زندگانی شرافتمندانه در ایده یِ فراذهنِ مخلوق میباشد،به بذر و تیشه و وسایل دیگر نیاز دارید و نه به الهام. همسایه ام از خانه اش تکان نمیخورد او دستانش همیشه رو به آسمان است ولی من، پگاهان کوله ام را آماده میکنم و به سر کار میروم.ولی نمیدانم چرا همیشه بچه های همسایه ام از بچه هایِ من،بیشتر در رفاه هستند؟اصولا،تلاشِ انسانها برایِ لذت جویی است.اما خب این لذت بین آنان به معناهایِ مختلف و ممزوج و گاهی هم یک شکل، تسری می یابد.حتی کسی که تمام روزگارش را در صومعه و سایر عبادتگاهها سپری نموده و در زندگانی اش هیچ تزلزلِ معنوی و بِرونی نداشته است،نهایتا آمالش برای کسب منفعت و لذت است اما به باوری دیگر،تا برسد به اندیشه های فروید و بقالِ سَرِ کوچه که برای وجدانش گرانفروشی نمیکند و همینکه بقال گرانفروشی نمیکند پس دین کار خودش را انجام داده است و نقشش را برای اقناعِ داشتنِ بهشت،توجیه مینماید.و اگر کسی در فقر و نداری نتواند خوشبخت زندگی کند، در برخورداری نیز نمیتواند خوشبخت باشد.
        به باورم، شعر چند صورت دارد- اول: نشسته ای و یک هاله ی غریب که نقطه ی شروعش را وَرا بوجود آورده و ناخودآگاه احساس را به کنش درآورده و گریزی از آن نیست و چون روی شانه هایت سنگینی میکند این خود در پگاهی یا شبانگاهی متولد میگردد-صورت دیگر: نشسته ای و از سر بیکاری یا برای رسیدن به مناسبتی ( هی بفکرت فشار می آوری که چند کلمه را برای رفع تکلیف جفت و جور کنی )که سرانجام با حاصل جمعی اثری اکثرا کوششی را خلق مینمایی(احتمالا برنده ی مسابقه میشوی و تحسینهای فراوانی را برایت به ارمغان می آورد.
        چیدن واژگان بود. یک بازخوردِ فسیلگونه،گاهی به میدانِ انتحار و مین رفته بود و گاهی:
        تیرباران میکند خمپاره هایِ خویش را
        چراکه، خوابِ صلحی،سبز
        بر دامانِ سُرخت دیده است
        پارناسی برای پارناسی ....
        زِ شهرِ شلوغِ شعور و شور .

        از نو مینویسم:

        شب بخیر فرمانده
        ما ، سه نفر بودیم
        ما دستمال سفید نداریم
        تا سر حد مرگ،میجنگیم
        سه روز بعد
        در سواحل شنبه ی شنیع خواهیم بود
        یادت باشد گیلاس را کال نچینیم
        دود که بلند شد
        فرمان حمله صادر کنید
        به روستاییان کاری نداریم
        دَمِ باغِ کدخدای ده
        با یاد تو شلیک میکنیم
        این وسط کشتاری اگر هم شد
        تقصیر" باسینوس والگه دِئیا" خواهد بود
        چون گوش تا گوش دورِبرمان را مین گذاری کرده اند
        این خود،مزید بر علتِ شب ادراریِ باسینوس والگه است
        راستی فرمانده
        رسالت جنگیدن قهرمان های تروا بر دوش کیست؟
        این نظر دوستم" س س سزار بوره بِنو" بود
        قسم میخورم که سوگند روز فرمایش نخست را
        در بازوانم داشته باشم و البته نگاه اول نوزادم
        ساعتی بعد
        جسد دوستم "والگه"
        زخم عمیق "بوره بنو"
        و فرمان عقب نشینی جناب" الکونتئو پیدی سوا"
        نویدِ گرمیِ برگِ " گوارای" مجاهد بود ...
        ////////////
        راستی،دوست من
        شنیده ای قابیل را کُشته اند؟
        این را هم اضافه کن

        عیسی نصراللهی

        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۷:۲۸
        سلام .ماشالا چه با حوصله و فخیم نوشته اید بزرگوار . اما این وسط تکلیف مانا با حلاج و دار اعدامش روشن است . و تکلیف حلاج هم در سرود مانا تاریک نیست . من از کامنت شما بوی نقد شعرم را حس نکردم . اما بوی نقد اندیشه را شنیدم
        بهرحال آنزمان و آن مکان به حلاج و ماجرای حق شدنش فکر میکردم و این زمان به حلاجهایی دیگر که حتا اگر حق با آنها نباشد باری حق شان آن نیست که روا داشتند ..
        ارسال پاسخ
        عیسی نصراللهی ( سپیدار )
        عیسی نصراللهی ( سپیدار )
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۷:۵۳
        سلام همتبارم
        برانگْ خاسه ک ََََََََََََََََََََ م، دَه س خووه ش
        دِلِت ئازا و چَمِت گُرج

        نه، اتفاقا واکاوی شعر شما بود ( شاید در لفافه و مستوریِ خاص خود) شیوه یِ حقیر است.
        بازْجستی از پشتواره یِ پستوها
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۲۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مرغ آمین
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۰۹:۲۶
        درودتان
        بسیار زیبا بود خندانک خندانک
        آفرین خندانک خندانک خندانک


        محبس خویشتن منم از این حصار خسته‌ام
        من همه تن انالحقم کجاست دار خسته‌ام
        در همه جای این زمین همنفسم کسی نبود
        زمین دیار غربت است از این دیار خسته‌ام
        کشیده سرنوشت من به دفترم خط عزا
        از آن خطی که او نوشت به یادگار خسته‌ام
        به گرد خویش گشته‌ام سوار این چرخ و فلک
        بس است تکرار ملال ز روزگار خسته‌ام
        دلم نمی تپد چرا به شوق این همه صدا
        من از عذاب کوه بغض به کوله بار خسته‌ام
        همیشه من دویده‌ام به سوی مسلخ غبار
        از آن که گم نمی شوم در این غبار خسته‌ام
        به من تمام میشود سلسله رو به زوال
        من از تبار حسرتم که از تباه خسته‌ام
        قمار بی برنده‌ایست قمار تلخ زندگی
        چه برده و چه باخته از این غمار خسته‌ام

        #اردلان_سرافراز
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۴۸
        سرافرازم از حضور سبزتان
        باغ وجودتان مصفا
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۲۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۰:۳۱
        درود فراوان مانای دوست داشتنی وفهیم 🌷
        کماکان بی پروا و زیبا 🌷
        در پناه حق 🌷
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۴۹
        سلام بر جمال ماهتان دایی جان
        بوستان وجودتان تر و تازه باد
        ممنون که سر زدید
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۳۰
        خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا جمالی
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۲:۰۶
        با درود به شما و استاد اخباری گرانقدر
        بنده نیز پس از نوشتن کامنتی بر شعر یکی از دوستان که بسیار هم محترمانه بود و عواطف ایشان را نیز کاملا مورد ملاحظه قرار داده بود، کامنتی از طرف مدیر سایت در جی میل خود دریافت نمودم مبنی بر این که نقد بیهوده نکنم و مزاحم فعالیت کاربران نشوم و حساب کاربری ام هم یک هفته غیر قابل دسترس بود؛ به طوری که فکر کردم آن دوست چنین تقاضایی داشته اند و در شعر بعدیشان تنها یک گل گذاشتم. اما الان فکر می کنم سیاست کلی سایت این باشد که با گل و بلبل کاربران بر اشعار اداره شود و نسیم فرحبخش بهاری لطیف. و مساله این است که گل و بلبل به شعر ی ((ناب)) ختم نمی شود.
        با احترام.
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۵۵
        سلام زهرا خانم
        نزدیک به صد سروده و شش هزار کامنت در سایت شعر نو داشتم که به لطف دوستان یک شبه دود شد . گویی که از ابتدا مانا آنجا نبوده . چند نفری هم که معترض شدند آنها هم اخراج شدند و به اتفاق اینجا آمده ایم . اما روال کار مانا همانست که بوده . ما در قبال همدیگر و در قبال مردمان جهان مسئولیم اگر خود را شاعر میدانیم . تذکر دیگران از ما سلب مسئولیت نمیکند . شما در این صفحه مختارید هفت پشت شعر مرا به باد انتقاد بگیرید . مطمئن باشید جز لب خندان و خلق نیکو از مانا نخواهید دید .. و اتفاقا باعث افتخار است که این صفحه عرصه ی منتقدان باشد تا کلکسیون گل و استیکر ... به هر روی از شما متشکرم که سر زدید
        ارسال پاسخ
        زهرا جمالی
        زهرا جمالی
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۲۳:۲۹
        سلامی دیگر
        تجربه ای که بنده از مدیریت کانون ها و انجمن های شهری روستایی و محلی در روزگار جوانی دارم این است که مردم عموما برای قضاوت در مورد یک شعر به این که شاعر چه گفته است توجه می کنند و اگر حرف دلشان را در آن ببینند و به سادگی بفهمند دیگر کاری ندارند که شعر است یا شعار یا حتی صرفا شعور . آن را دوست دارند و می پذیرند و تحسین می کنند اما خود شاعران، برای قضاوت در مورد یک شعر گاه به این که شاعر چگونه گفته است بیشتر توجه دارند و این چگونه گفتن فقط شامل فرم و قالب و سبک نیست میزان ورزیدگی و پختگی و کفایت اثر از مناظر گوناگون و رسیدن از مرحله آگاهی و احساس یا همان شعور به مرحله تبلور یا همان شعر را بیشتر ملاک قرار می دهند. به زعم من دریافت نظر از هر دو گروه مخصوصا در گفتگوهای رو در رو ، برای شاعر مفید است و راهگشا.
        در مورد سایت های ادبی با گستره کشوری یا جهانی و به صورت رسانه ای یکطرفه که خاصیت همه صفحات مجازی است، محدودیت های بسیاری وجود دارد که ایفای این مسئولیت که شما به آن اشاره کردید ممکن است به طور کامل میسر نباشد و در واقع هم نیست اما چاره ای هم نداریم و باید در حد توان بکوشیم فرصت گفتگو ایجاد کنیم. گفتگوهایی که برنده بودن در آن هدف نباشد آموختن و یاد آوری و تامل و تعامل در آن هدف باشد. و صفحه شما از منظر ایجاد این فرصت تعاملی در این چند شعر که گذاشته اید بسیار خوب عمل کرده است و جای تقدیر و تحسین دارد.
        پیروز باشید و مانا.
        احمدی زاده(ملحق)
        احمدی زاده(ملحق)
        چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ ۰۴:۰۲
        این یک پیام عمومیست !سلام بی شک همچنین اتفاقی در سایت ما رخ نداده و ما هرگز نه با شما و نا با شخص دیگر چنین کاری نکردیم که بخواهیم بخاطر کامنت معمولی و عادی به قول شما کسی را مسدود کنیم حتم دارم شما در مورد سایت دیگر این گونه صحبتی را می کنید و همینجا از شما و باقی عزیزان که از هر مکانی اینجا تشریف اوردند بدون رودرواسی عرض می کنم گذشته و اتفاقات امکان دیگر را فراموش کنید و تنها به شعر و شاعری و اموزش بپردازید ..هر خانه و مکان و محلی برای خود اداب و قوانینی دارد که بر مهمان و یا عضو واجب است احترام بگذارد و چنانچه باب میلش نبود مکان را بدون حاشیه ابتدا برای اسایش خود و بعد دیگران رها کند.!
        از سویی پرداخت به اندیشه شعر شاعر بدون ورود به سیاست و حزب و جبهه گرایی ! در شرایط حساسی که داریم که باعث مسدودیت و فیلترنگ
        ما میشود همیشه مورد استقبال ما بوده و هست تمنای شدید می کنم رعایت کنید خسارت ما بی شک خسارت هزاران شاعر و ادیب دیگر می شود.
        عاقل به یک اشاره ..
        خادم اهل قلم مدیریت سایت
        ارسال پاسخ
        احمدی زاده(ملحق)
        احمدی زاده(ملحق)
        چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ ۱۴:۴۲
        خانم جمالی عزیز این ایمیل و ادرس صفحه تنها برای شما ارسال نشده! بلکه این ایمیل به صورت گروهی و اطلاعیه برای همه اعضا ارسال شده بود تا به این صفحه رجوع کنند و از متن اطلاعیه با خبر شوند و تا نام کاربری و رمز خود را وارد نکنند نمی توانند کامنت های زیر ان را بخو انند یا نظر بدهند. پیام کاملا مشخص و مبرهن است که دوستان از ایکن ها سایت به درستی استفاده کنند تیک نقد مخصوص نقد کامل است نه نظر عادی و قرار دادن گل و بلبل! و چون بلوک تیک نقد بالا و جلو چشم کاربران سایت هست عده ایی از عمد نظر عادی را تک نقد می زدند تا به چشم بیایند یا نه سهوا زدن و با این کار تیک نقدها علمی و اموزشی از دید عزیزان طالب نقد خارج میشد و نظرات عادی دیده میشد که ما مجبور شدیم اطلاعیه بزنیم و ادرس صفحه را همه کاربران به صورت گروهی ارسال کردیم که متوجه بشوند و بخوانند که استفاده بجا کنند همین. موفق باشید
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۳۰
        خندانک
        ارسال پاسخ
        رضااشرفی فشی
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۲:۳۸
        درود همتبار یارسانیم ،مانا باشی مانای عزیزم . جولان قلمت بیداد می کند تکسوار میدان حق گویان .جناب جنید بغدادی رحمة الله در ملامت حضرت منصور در باب افشای اسرار گفت: (دیری نپاید که چوب پاره سرخ کنی) و حضرت حلاج در جواب فرمود: انگاه که من چوب پاره سرخ کنم تو لباس اهل صورت پوشی... و چه بسیار از ما که لباس اهل صورت پوشیدیم تا چوب پاره سرخ نکنیم...دلم برای مظلومیت قلمم می سوزد... بی نوا را با مدیحه سرایی عشق سرگرم کرده ام که البته انهم عالمی دارد.... بگذاریم و بگذریم زنده باشی عزیز خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۵۷
        رضای مهربان و عزیز خیلی خوش امدید . از پروفایلتان چنین برداشتم که سعادتمند و خوشحالید و قدرشناس این نعمت ... برایتان دعا میکنم که همیشه بر اسب مراد سوار باشید . لطفتان مستدام عزیز دل
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۳۰
        خندانک
        ارسال پاسخ
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۳:۰۹
        درود استاد گرامی بداهه ای تقدیم شعر زیبایتان

        با ریش زدی ریشه با تیشه زدی بر جان
        ما کشته ی تقدیریم ایران شده بی ایران
        هر روز عزایی و هر روز بلایی سخت
        هر باز غمی تازه ما ساده دل و بدبخت
        ما مردم طوفانیم از حادثه ویرانیم
        محکوم به اعدامیم جرمی که نمیدانیم

        شعله
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۵۹
        سلام . و درود بر تعصب و غیرت قلمتان . بادا که همیشه هموطنانی چون شما داشته باشم که " شعله " ی اعتراضند درین سردستان ستم .
        ارسال پاسخ
        مهدیه میرزایی
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۱۳
        سلام مانای عزیز

        بی گمان ‌شعرت شاخه سار حلاوت شیرین است بر فصل های هلاهل من خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۵:۰۰
        سلام
        و بی گمانتر حضور شما گواراتر و شیرینتر است درین شورستان عطش ..
        ارسال پاسخ
        نازگل ستاری(آه)
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۵:۰۰
        ساحت شعر آلوده شده به سیاست زدگی و کینه توزی داعش صفتانه متاسفانهخندانک
        نه لطایف بهاری شعر را داریم نه فنونش را بلدیم
        به به و چه چه هم میکنیم
        خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۸:۱۶
        سلام بی شک حضور لطیف شما درین صفحه خود به رفع این مشکل در شعر مانا کمک میکند . و اندکی فضای خشن و اعتراضی و انقلابی کلماتش را رنگ عاطفه و امید و عشق میبخشد .. سپاس که تشریف آوردید
        ارسال پاسخ
        نازگل ستاری(آه)
        نازگل ستاری(آه)
        چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ ۲۰:۰۱
        درود و سپاس
        مانا باشی
        خندانک
        دانیال شریفی ( دادار تکست )
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۵:۰۲
        خندانک خندانک زیبا و استادانه، تصویرسازی و واژگان عالی خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۸:۱۷
        سلام و عرض ادب
        آقا دانیال عزیز
        امید که اینگونه باشد که شما میفرمایید . سپاس از توجه تان
        ارسال پاسخ
        مصطفی دهقانی
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۵:۵۵
        با عرض سلام
        نظرات دوستان بزرگوار را خواندم
        محور کامنتها استاد اخباری بودند من با ضرس قاطع اعلام میدارم در نقدها با انصاف تر ازین بزرگوار را ندیده ام ایشان آنچه میدانند را در طبق اخلاص نهاده و تقدیم میدارد بدون هیچ چشمداشتی
        امیدوارم یاران با سعه صدر بیشتری برخورد کنند و از صمیمانه سپاسگزار شخصی باشند که وقت میگذارد برای شما و شعرتان ارزش قائل است
        بهر روی برای همه دوستان آرزوی بهترین ها را دارم
        روز خوش خندانک خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۲۵
        سلام و ادای احترامات مخصوص . بنده هم در تقدیم این شعر همین هدف را دنبال کردم که دوستان به خود آمده و قدر قلمهای نقاد را بدانند
        . متشکرم از مرامتان
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۳۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۸:۴۶
        سلام و درود
        باز ياور مانا برادرم
        غوغا كرد
        زمان اين شعر ٨٧ است
        و حال و هوايش ٩٩
        ميفهمم چرا انتشارش كردي
        مرد بر مردانگي نشست روزي
        دوست دارم از خوبهاي روزگارمي خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۲۶
        سلام خوش تیپ جان
        مرسی عزیز هم قبیله ای .. آمدی و نشاط آوردی عزیزم
        ارسال پاسخ
        کیمیا طولابی
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۱۸:۴۷
        بسیارعالی مملوء از واژگان پرتدبیر خندانک
        ماناباشید خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۲۷
        سلام بر دخترعموی ماهم
        که فهمش به حدود دریا میرسد و اندازه احساسش از اورست پیشی میگیرد .... ممنونات و تشکرات و چاکرات فراوان نثارتان
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۳۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        علی  غلامی  تخلص وفا
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۲۰:۵۹
        درود و سپاس بر اساتید و شاعران گرامی خواهشی دارم از همه شما و مدیریت اول از مدیریت برای هر بخش یا انجمن مدیر انتخاب کنن که با نقد و راهنمایی هاشون کسانی امثال حقیر هم از مشکلات نوشته هامون اگاه بشیم هم درس بیاموزیم از ان عزیزان دوم از شما اساتید که زحمت کشیده نوشته های ما دانش اموزان رو نقد کنید تا در سایه همین زحمات شما پیشرفت کنیم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۲۹
        سلام . هم از امدنت خوشحالم . هم از پیشنهادت استقبال میکنم و هم بدون ترس از کرونا روی ماهتو میبوسم
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۳۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ ۰۲:۴۱
        سلام خندانک خندانک
        محمد قنبرپور(مازیار)
        چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ ۰۲:۵۸
        ولی خودمونیم اینهمه کلمه نامفهوم و دهان پر کن کنار هم چیدن و علامت سوال تنگ مصراع کاشتن
        و اینکه چنان مغرورانه و خودشیفته وار همه را به خواندن و به به چه چه کردن از ناقوس فرامیخوانبد
        بنظرم دیگر خریدار ندارد
        چند شعر اولتان را خواندم احساس کردم چیزی از دلت با دایره بزرگ واژگان میسرایید
        ولی رفته رفته احساس میکنم فرهنگ لغت دهخدا جلوی خودت گذاشتی و چشم بسته انگشت میگذاری و هرچه آمد مینویسی همینطور ادامه میدهی و میشود شعر
        خلاصه حال نکردم با شعرات
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۴۲
        سلام
        فضای هر شعری کلمات و اصطلاحات خاصی میطلبد که ممکنست در شعر دیگر تکرار نشود . خوب این شعر مربوط به زندگی حسین بن منصور حلاج بوده و با همان لحنی که عطار در تذکره اولیا ایشان را یاد کرده ، بنده هم تبعیت نموده و سروده را پیش بردم . و قطعا این اصطلاحات دهن پرکن رو شما در همه ی سروده های مانا نخواهید دید . اما با اینکه همین شعر هم از لحن جدی تر و شبیه اخوان و کدکنی برخوردار است . ولی چینش کلمات و صنایع واج آرایی و تلمیح و تضاد و اضافات تشبیهی اش نشان میدهد که کلمات را همینجوری کنار هم قرار نداده ام . ولی از لحن صریح و بی تعارف و دوستانه ات سپاسگذارم . و البته از بچگی خودشیفته بودم . ممنون کهه اشاره کردی
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۳۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سحر غزانی
        چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ ۱۱:۲۵
        سلام و عرض ادب
        شعر زیبا و دلنوازی بود
        که سرودنش فقط از عهده خودتان بر می آمد
        خیلی دوسش داشتم خندانک
        قلمتان همواره مانا و پایدار خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ ۱۳:۳۰
        مرسی از تو که خورشید را در دستانت قایم کرده ای و گلهای قالی را در لبخندت .... گل وجودت شکوفا و باد بهار مهمان دلت
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۳۳
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد صالحی گل افشانی (مهراوی)
        چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ ۱۳:۲۸
        خندانک
        بسیار زیباست
        و چه عشقی بین منصور و دار برقرار شده که هنوزم که هنوزه خودنمایی می کنه
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۱:۳۴
        همنام من و اینهمه مهربانی .... نعمتی ست که باید قدر بدانم . ممنونتم و خاک مرامتم مشدی
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۳۳
        خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالفضل زندیه شاهین
        چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ ۲۰:۲۳
        درود بر شما دوست و عزیز دل
        شعری زیبا چون همیشه از شما خواندم مانای دوست داشتنی
        امیدوارم که قلم ات هماره در رقصانیدنِ واژگان بدرخشد
        و همیشه بسانِ اسم زیبایت پایدار باشی خندانک خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۱:۳۵
        مرسی از عضو جدید قبیله
        این تشویقها مانا را مجابتر خواهد کرد ..
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۳۳
        خندانک
        ارسال پاسخ
        فردین صمدی
        چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ ۲۲:۳۷
        درود بر شما دوست شاعر بسیار لذت بردم رباعی تقدیمتان
        حلاج شدم به پای دار آمده ام
        با پای دلم سر قرار آمده ام
        من گم شد و بی تو زندگی مشکل شد
        انگار که با مرگ کنار آمده ام
        خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۱:۳۵
        هم خودت ماهی هم رباعی ات ناز و خواستنی بود
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۳۳
        خندانک






        خندانک
        ارسال پاسخ
        سید اسلام سادات حسینی
        چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ ۲۳:۰۹
        سلام و درود
        شعر زیبایی نوشتی . خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۱:۳۷
        سلام
        برای جد بزرگوارتان دوسال پیش شعری نوشتم که به زودی منتشر خواهم کرد
        دست ما و دامان آل رسول ...
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۳۴
        خندانک
        ارسال پاسخ
        زینب بویری (خزان)
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۳۵
        درودتان خندانک
        بسیار عالی بود خندانک خندانک
        مانا بمانید خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۴۲
        سلام و عرض ادب
        دوستی داشتم که همکار بودیم . زمانی که گروه النصره عده ای از مهندسان برق رو گروگان گرفتند . ایشان هم بود و متاسفانه هرگز برنگشت . نامش پژمان بویری بود روحش شاد . شاید او را بشناسید . و از اینکه پا به این پایگاه پرت مانا گذاشتید دمتان گرم . لطف کردید
        ارسال پاسخ
        زینب بویری (خزان)
        زینب بویری (خزان)
        شنبه ۴ مرداد ۱۳۹۹ ۱۷:۲۶
        چقدر تلخ و غم انگیز روحش شاد خندانک خندانک خندانک   
        خواهش میکنم اشعار شما بسیار زیبا و خواندنی هستند
        وبارها خواندم احساستان ستودنی هست خندانک خندانک خندانک
        فاطمه غیبی پور
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۱۳:۲۵
        تا مریدان بی مراد
        چونان رمه ی بی کلیم ،
        سینای سرگردانی خویش
        به هراس هروله کنند .

        چقدر وصف زیبایی داشتید... درود خندانک
        سرگردانی.... سرگردانی وپریشانی..
        هی چرخ بزنی دورخودت وهیچ..
        بدترین درد دنیاست..
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۱۴:۴۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۱۴:۴۸
        چقدر درین آشفته بازار حضور امثال شما دلنشین و آرابخش است . زنده باشید و زندگی کنید
        ارسال پاسخ
        شنبه ۴ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۴۵
        خندانک
        ارسال پاسخ
        عسل اسدیان
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۱۴:۰۵
        درود و سلام
        لذت بردم
        عالی وهمه چی تمام
        آنجا که:

        و قرنها به برکت خون تو
        از کوزه ی اشراق
        ترانه ی توحید بیرون تراود ...

        و همان رمه های سرگردان...
        همیشه و هنوز....

        توصیفی زیبا با اعجاز کلامت
        قلمتان نویسا همواره و همواره مانای عزیز
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۱۴:۴۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۹ ۱۶:۱۳
        مرسی دختر نازم
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۱۴:۵۰
        دختری دارم شاه نداره ... خندانک خندانک
        درویش حسین ندری
        پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ ۱۵:۱۰
        زیبا بود
        احسنت
        🌹🌹🌹
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۹ ۱۶:۱۴
        همه گلها نثارتان
        ارسال پاسخ
        معصومه خدابنده
        جمعه ۳ مرداد ۱۳۹۹ ۱۵:۱۹
        درود بر شما
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۹ ۱۶:۱۵
        درود و سلام و عرض خوشامد
        ارسال پاسخ
        نسرین حسینی
        شنبه ۴ مرداد ۱۳۹۹ ۰۴:۳۲
        بسیار زیبا بود

        مثل همیشه
        درودها برشما مانای عزیز و گرانقدر

        خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۹ ۱۶:۱۵
        ممنونم از ملکه ی خوبیها بانو حسینی عزیز
        ارسال پاسخ
        بابک قدمی و اریانی (ققنوس)
        دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۹ ۱۸:۵۴
        سلام همسفر .
        سنگلاخها بسیاری را هموار کردیم که راحت باشیم ندانستیم که قدر کارگران را ندانند و مقهور بالانشینانند.
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۹ ۱۶:۱۶
        تشکر میکنم از حضور سبزتان
        ارسال پاسخ
        اکبرامرایی
        سه شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۹ ۱۳:۱۸
        درود استاد بداهه ای تقدیم میکنم خندانک
        سخن زیاداست و جرأت کلامم نیست
        چون مردمان که لال در کف خیابان های تهران اند
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۹ ۱۶:۱۸
        خیلی خیلی از حضورتان خرسند شدم بزرگوار
        ارسال پاسخ
        شنبه ۴ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۴۱
        سلام حضرت مانا
        این هم سومی که خواندم
        قلم شما ستودنی است خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۹ ۱۶:۱۶
        سپاس از بذل توجه تان . خوش امدی
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3