دو شعر

"زرد پیاپیــــ"

 

از شرر گیسوان مرز و شبیخون
اسب عزیمت پراند، آرش افسون
آفتاب، در تپش این وطن سبز
ظهر شکوفه  به کام دیوک  وارون
باز بیفشان کلاه، زرد پیاپی!
چشمه ی لیموی زر، در دل اکنون
شاخه ی گیلاس مست، در طرب ما
توتم تصویر تاک، ای غم مکنون
خلقت مزدای پاک، با صدف و سنگ
تاج تراش کهن، چشمه زیتون
مرگ افقهای کژ، ناز عسلفام
طره چیچک نمای! مهر دم افزون
زاده ی خمار شهر، صبح دل اشوب
مادر سبز ختن ، خواهر ترخون 
برف امید دلست، صحن سه رنگ ات
سوره  فصلی نکوست، این غم سیرون

☆☆☆☆☆☆☆☆





 

"یاس اعرابیـــ"

میتند یاقوت بر اندام دورانها  ، منگ  بیتابی
می گریزد از لبان لولی زیبا، برکه اش آبی
رنجش اویز سرود سبز زربینان ،پیله ی پوکی
چون فرانک واژه ی شطح گلابش گُل، ماه مهتابی
تکیه بر الام روزافزون لیلا زد، سوخت پندارش
گرز بر  فخر بلور نازک رؤیاست، گاه بیخوابی
گنگ و بیرنگست در بزم شقایق ها، وحشتش جام ی
میزند بر شانه ی محبوبکم، هر شب، چار مضرابی!!
در نهان  با حرمت  نازی  مُلَون، قصه ها دارد
طره اش چون شام آزادی پریشانیست،  یاس اعرابی...