سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 25 شهريور 1403
    12 ربيع الأول 1446
    • ميلاد حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله به روايت اهل سنت - آغاز هفتة وحدت
    Sunday 15 Sep 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      يکشنبه ۲۵ شهريور

      کُل کوتا

      شعری از

      محمدرضا آزادبخت

      از دفتر بانو با من نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ ۱۳ روز پیش شماره ثبت ۱۳۲۳۴۱
        بازدید : ۳۸۰   |    نظرات : ۴۱

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      آخرین اشعار ناب محمدرضا آزادبخت

      درود تقدیم به جناب محمدشریف صادقی
      گاهی روز همسران پیامبران بدون خدایند 
      وگاهی دریا اشک پیامبری ست
      که ماهی ها را به سمت جنوب جنون می برد
      ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
      آهای ستارگان غمتان چیست
      نان یا آب 
      ابری صدا می زند 
      گوشه ی چشم ستاره ای اشک می ریزد
      ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
      چه کسی خورشید را 
      خداوندگار چشم زنان می داند؟
      ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
      مشتاق تر از بی شوقی خورشید 
      خنده ات را در چشم  کدام ستاره مخفی کردی؟
      ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
      چه کسی بر بطن طبل ها خواهد کوبید
      که غم در راه است ؟؟؟
      ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
      فصل کدام گندم از آسیب من غریبانه نا پیدا می شوی ؟
      ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
      نگو از سرزمین دیگری آمدی 
      بدون شک خورشید دروغت را رو خواهد کرد
      ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
      آخرین آویزه کدام خورشیدی 
      که ستارگان را فدای غوغای خود می کرد 
      ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
      پابه پای کدام غم 
      هوای تنهایی به سر جنون می زند 
      ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
      کوچه ها 
      پر از درختانی ست 
      مدام اشک دختران را روی سینه خود دارند 
      ٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭
      نمی خواهی دستانت را در آغوش 
      شبیه شب فدای دریا 
      در آغوش مه کنی 
      ٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭
      بر خیز نبوغ در چشم تو 
      بعثت پیامبران بی ستاره خواهد بود 
      ٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭ٔٔٔٔ٭٭٭٭٭٭
      تو از ذهن مشاطه گر کدام عجوزه 
      می خواهی نبوغ یک رستاخیز باشی 
      ٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭+٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭
      نگو از آغوش یک زن 
      پندار مریم عوض خواهد شد 
      ٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭
      با احترام محمدرضا آزادبخت 
      ۱۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      ۱۲ روز پیش
      خندانک
      گاهی روز
      همسران پیامبران بدون خدایند
      وگاهی دریا
      اشک پیامبری ست
      که ماهی ها را
      به سمت جنوب جنون می برد
      ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
      آهای ستارگان
      غمتان چیست
      نان یا آب
      ابری صدا می زند
      گوشه ی چشم ستاره ای
      اشک می ریزد
      ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
      چه کسی
      خورشید را
      خداوندگار چشم زنان می داند؟
      ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
      مشتاق تر از بی شوقی خورشید
      خنده ات را
      در چشم کدام ستاره
      مخفی کردی؟
      ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
      چه کسی بر بطن طبل ها
      خواهد کوبید
      که غم در راه است ؟؟؟
      ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
      فصل کدام گندم
      از آسیب من
      غریبانه نا پیدا می شوی ؟
      ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
      نگو از سرزمین دیگری آمدی
      بدون شک
      خورشید دروغت را
      رو خواهد کرد
      ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
      آخرین آویزه کدام خورشیدی
      که ستارگان را
      فدای غوغای خود می کرد
      ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
      پابه پای کدام غم
      هوای تنهایی
      به سر جنون می زند
      ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
      کوچه ها
      پر از درختانی ست
      مدام اشک دختران را
      روی سینه خود دارند
      ٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭
      نمی خواهی
      دستانت را در آغوش
      شبیه شب فدای دریا
      در آغوش مه کنی
      ٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭
      بر خیز
      نبوغ در چشم تو
      بعثت پیامبران بی ستاره خواهد بود
      ٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭ٔٔٔٔ٭٭٭٭٭٭
      تو
      از ذهن مشاطه گر کدام عجوزه
      می خواهی نبوغ یک رستاخیز باشی
      ٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭+٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭
      نگو از آغوش یک زن
      پندار مریم
      عوض خواهد شد
      ٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭
      با احترام محمدرضا آزادبخت

      درود برشما برادر خوبم
      بسیارزیباوبلندمعنا بود
      خندانک خندانک خندانک
      والبته ببخشید من بازم کمی شیطونی کردم تو صفحه تون خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      محمدرضا آزادبخت
      محمدرضا آزادبخت
      ۱۲ روز پیش
      درود بازهم زحمت چینش این شعر افتاد دست شما بانو استاد گرامی ممنونم خیلی زحمت کشیدی
      نمی دانم چرا نمی توانم چینش شعر ر ا یادبگیرم
      بانو عجم استادگرامی ممنونم
      ارسال پاسخ
      عباسعلی استکی(چشمه)
      ۱۲ روز پیش
      درود استاد عزیز
      تقدیمی های زیبایی هستند
      مبارک صاحب اثر باشد
      جسارتا دریا،خورشید،ستاره،اشک،زن ....از مولفه های اصلی سروده های زیبای شما هستند خندانک خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      ۱۱ روز پیش
      درود شاعر عزیز
      شهادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، امام رئوف ،یاور بیکسان و بی پناهان حضرت رضا علیه السلام تسلیت باد
      "ای حرمت قبله حاجات ما" خندانک خندانک خندانک خندانک
      محمدرضا آزادبخت
      درود استاد استکی ممنونم
      ارسال پاسخ
      سید هادی محمدی
      ۸ روز پیش
      خندانک خندانک خندانک خندانک

      خندانک خندانک خندانک

      خندانک خندانک
      خندانک
      محمدرضا آزادبخت
      درود استاد محمدی ممنونم
      ارسال پاسخ
      محمد شریف صادقی
      ۱۲ روز پیش
      برداشت های شخصی ام از این شعر را کامل نمینویسم و صرفا به برخی ظرافت های آن اشاره می‌کنم (واقعا تحریک میشوم برداشتم را بنویسم اما میترسم تفسیرهای دیگر را خراب کنم).
      در «پیامبران بی خدا» تناقضی ژرف هست. و در کلمه «بی خدا» ایهام هست: (۱) پیامبرانی که از طرف خدایی نیستند! (۲) پیامبرانی که به خدا اعتقاد ندارند (بی خدا گاهی معادل آته‌ایست یا خداناباور به کار میرود). و در هر دو مورد هم تناقض و حتی طنز به چشم میخورد؛ انگار طنزی که دل تراژدی شعر جلوه میکند.
      لقب «خداوندگار چشمْ زنان» که به خورشید اطلاق شده است. در خوانش این ترکیب ابهامی هست که موجب ایهام‌های جالبی در معنا میشود:
      (۱) اگر بخوانیم «...چَشم زنان» دو معنا القا می شود. اول همان «چشمک‌زنان» که لقب ستاره هاست (و در مصراع های دیگر به آن اشاره شده است).
      (۲) دومین معنی که از خوانش قبلی به دست می‌آید «چشم زدن» به معنی عمل مخرب نگاه یک فرد به یک چیز است که در فرهنگ ما و دیگر فرهنگ ها باوری‌ست در میان توده های مردم. و اشاره به دید مخرب خورشید است به اطرافیانش از جمله ستاره ها که در حضور او محکوم به فنا هستند:
      آخرین آویزه کدام خورشیدی 
      که ستارگان را فدای غوغای خود می کرد 
      (۳) می توان آن را به شکل «چشمِ زنان» هم خواند. خورشید هم چشمِ زنان را روشن میکند و حتی خودش خداونگار «چشمِ زنان» دیگر است. خورشید خودش می تواند زنی باشد که با حضور بساط همه ستاره های چشمک زن و چشم‌زننده و شب پره های مدعی در شب جمع میشود. و البته با توجه به اینکه این شعر از دفتر «بانو با من» است این برداشت معقول به نظر می رسد.
      شگفتی این مورد چشم زنان این است که هر خوانشش با قسمت متفاوتی از شعر بیشتر ارتباط دارد. من را به یاد بیتی از قصیده ای از خودم انداخت:
      تشنگانِ عشق! اشکِ شورِ شورم سرکشید
      کآبِ چشمم شد ز کانِ کرّ و کارون بیشتر
      که اگر «سرکشید» را «لبریز شد» معنا کنید بیشتر با مصراع دوم هارمونی دارد و اگر آن را به شکل فعل امر «سر بکشید! بنوشید!» معنا کنید با مصراع اول هارمونی دارد. این از آن تکنیک های بامزه - و گاهی ناخوداگاه - شاعرانه است.

      اما در باب مصراع «چه کسی بر بطن طبل ها خواهد کوبید...که غم در راه است ؟؟؟»؛ همه میدانم که بر سطح طبل عزا میکوبند چون اصلا طبل بطنش خالی‌ست و کوبیدن بطن طبل مثل کشتی گرفتن با هواست! البته قلب انسان همچون طبلی است و موقع غم بد به بطنش کوفته میشود🥺. بماند...کوبیدن به بطن طبل به طور همزمان دو بیان متناقض را تداعی میکند: یا اینکه شاید میخواهد بیهودگی و بی تفاوتی را القا کند یا اینکه نه...میخواهد شدت را بیان کند: آنقدر غم عظیم است که سطح طبل کافی نیست و باید بطنش هم به صدا در بیاید.


      «جنوبِ جنون»: چرا جنوب؟ چرا شمال جنون نه؟ چرا شرق جنون نه؟ به چند دلیل:
      (۱) موسیقی صوتی و جناس «جنوب» و «جنون» خوش مینشیند اما نمی تواند توجیه کننده باشد...دلایل مهم تری شاید هست:
      (۲) جنوب به سمت «پایین» اشاره دارد. در زبان عادی ما برای جنون از «اوج» استفاده می کنیم: اوجِ جنون! انگار جنون نقطه‌ای از کمال دارد که مجنون به آن سیر می‌کند. اما در جنوب جنون اشاره به پایینی‌ست...انگار شاعر برخلاف عادت جنون را در پایین و یا در سقوط میبیند نه در اعتلا.
      (۳) جنوب در نقاط دنیای قدیم متناظر با ما یعنی آسیای غربی و اروپا...نقطه ترسناکی است. بیابان های سوزان عربستان و نیمه بالایی آفریقا. نقطه ای که وحشت، خشونت و جنون طبیعت را نشان می‌دهد.
      کلی نکته دیگر هم بود ولی حوصلم نکشید متأسفسسانه (سیصد و سی و سه برابر بیشتر از متاسفانه😁).
      محمدرضا آزادبخت
      محمدرضا آزادبخت
      ۱۱ روز پیش
      درود جناب صادقی ممنونم از تحلیل ونقد ارزشمندتان
      حظ وافر بردم سپاس از وقت و زحمتی که کشیدید
      بی نهایت ممنونم
      برداشت های متفاوت شما خیلی جالب واندیشناک است
      سپاس تاسپاس دیگر
      ارسال پاسخ
      محمدرضا آزادبخت
      ۱۲ روز پیش
      درود استاد استکی زیبانگاهید ممنونم
      درتلاشم مولفه های بیشتری اضافه کنم سپاس که آمدی وخواندی سپاس از نظر ارزشمندتان
      مرتضی میرزادوست
      ۱۲ روز پیش
      درود فراوان استاد آزادبخت عزیز خندانک
      بسیار تا بسیار عالی و زیباست
      مبارک جناب صادقی گرامی
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      محمدرضا آزادبخت
      محمدرضا آزادبخت
      ۱۲ روز پیش
      درود استاد میرزادوست ممنونم
      ارسال پاسخ
      مسعود مدهوش( یامور)
      ۱۲ روز پیش
      درودتان استاد ازاد بخت عزیز☄️🪴👏☘️🌟

      مبارک جناب صادقی ارجمند🌟☘️👏🪴☄️

      درودتان


      شعری زیبا و دلنشین،باهنرمندی و خوشفکری ،افرین ها بسیار زیبا ترسیم و بیان شده ،قلمتان هماره نویسا و پایا🌹🪷🌟🌟🌱🪴🪴🪴⭐🍃🍃💥💥💥💥👏🤞🙏🌾✨🫶☘️🌸
      محمدرضا آزادبخت
      محمدرضا آزادبخت
      ۱۲ روز پیش
      درود استاد مدهوش ممنونم
      ارسال پاسخ
      محمد شریف صادقی
      ۱۲ روز پیش
      درود. اولا ممنون که شرمنده کردی بنده رو با این تقدیمی زیبا. باید یک نوشته درباره اش بنویسم و اجمالا به بعضی نکات جالبش اشاره کنم.
      محمدرضا آزادبخت
      ۱۲ روز پیش
      درود جناب صادقی ممنونم
      نوشته های سبز شما همیشه ارزشمنداست
      منتظرم
      فرامرز عبداله پور
      ۱۲ روز پیش
      درود
      زیبا و دلنشین سروده اید
      ⚘⚘⚘⚘
      رقص قلمتان ابدی
      محمدرضا آزادبخت
      محمدرضا آزادبخت
      ۱۱ روز پیش
      درود جناب عبداله پور ممنونم
      ارسال پاسخ
      محمد گلی ایوری
      ۱۲ روز پیش
      درود و احترام بر شما جناب استاد آزادبخت
      تقدیمی زیباست و جالب
      مبارک صاحب اثر
      پاینده باشید و سلامت
      خندانک خندانک خندانک
      محمدرضا آزادبخت
      محمدرضا آزادبخت
      ۱۱ روز پیش
      درود استاد ایوری ممنونم
      ارسال پاسخ
      فیروزه سمیعی
      ۱۱ روز پیش
      درودتان جناب استاد آزاد بخت شاعر گرامی خندانک شعر موفق و تامل برانگیزی سروده اید، خندانک
      زنده باد خندانک خندانک خندانک
      حظ وافر بردم خندانک
      آهای ستارگان
      غمتان چیست
      نان یا آب
      ابری صدا می زند
      گوشه ی چشم ستاره ای
      اشک می ریزد

      این فراز از شعرتان مرا یاد شعر پریا شاملو انداخت خندانک

      بالنده باشید و نامی و همیشه شاعر خندانک
      محمدرضا آزادبخت
      محمدرضا آزادبخت
      ۱۱ روز پیش
      درود بانو سمیعی دوباره قصه پریا را خواندم سپاس از تامل و هم اندیشی تان
      ارسال پاسخ
      محمدرضا آزادبخت
      ۱۱ روز پیش
      درود استاد بانو سمیعی ممنونم
      هواجان جاویدان
      ۱۱ روز پیش
      🍃🦜💐🍃🦜💐🍃🦜💐🍃

      درود بر اندیشه و احساس زیبایتان

      🍃🦜💐🍃🦜💐🍃🦜💐🍃

      محمدرضا آزادبخت
      ۱۱ روز پیش
      درود جناب هواجان ممنونم
      علی نظری سرمازه
      ۱۱ روز پیش
      درود بر استاد آزادبخت
      بسیار زیباست
      خندانک خندانک
      خندانک
      گل کو تا... ؟
      خندانک خندانک خندانک
      به یاد
      کو تا های بلند... خودم افتادم خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک

      محمدرضا آزادبخت
      محمدرضا آزادبخت
      ۱۰ روز پیش
      درود استاد نظری ممنونم
      ارسال پاسخ
      بهمن بیدقی
      ۱۱ روز پیش
      با سلام و عرض ارادت آقای آزادبخت بزرگوار
      نگو از آغوش یک زن
      پندار مریم عوض خواهد شد
      بسیار زیباست
      درود بیکران بر شما
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      محمدرضا آزادبخت
      محمدرضا آزادبخت
      ۱۰ روز پیش
      درود جناب بیدقی برادر ارجمند ممنونم
      ارسال پاسخ
      آرمان طاهری
      ۱۱ روز پیش
      درود جناب آزاد بخت استاد عزیز و ادیب
      زیبا و دلنشین قلم زده اید
      رد قلمتان ابدی 🌹🙏🤍
      محمدرضا آزادبخت
      محمدرضا آزادبخت
      ۱۰ روز پیش
      درود جناب طاهری ادیب ارجمند معلم شعر ناب ممنونم
      ارسال پاسخ
      یاسر قادری
      ۱۱ روز پیش
      درود بر جناب آزاد بخت
      جالب بود خندانک خندانک خندانک
      محمدرضا آزادبخت
      ۱۰ روز پیش
      درود جتاب قادری ممنونم
      محمدرضا آزادبخت
      ۱۰ روز پیش
      تاتو هستی
      دنیا همین نیست که هست
      درد هستی
      دردی چنین نیست که هست
      حسام رجبی
      ۱۰ روز پیش
      درود استاد زیبا سرای من...مثل همیشه دلچسب و بی نقص سرودید....قلمتان سبز خندانک
      محمدرضا آزادبخت
      ۱۰ روز پیش
      درو د همشهری خاص وژم خیلی ممنونم
      ممنونم از حضور گرمتان
      محمدرضا آزادبخت
      ۱۰ روز پیش
      درود استاد نظری کُل کوتا
      نه گل کوتا
      دومعنای متفاوت دارند
      فکر کنم جناب صادقی بداند
      مریم عادلی
      ۹ روز پیش
      درود برشما استاد
      بسیار زیبا بود ودل نشین
      خندانک خندانک خندانک
      محمدرضا آزادبخت
      ۸ روز پیش
      درود بانو عادلی ممنونم
      معصومه خدابنده
      ۸ روز پیش
      سلام واحترام جناب آزاد بخت ارجمند
      درودهایم تقدیمتان
      بسیار زیبا سرودید قلم نابتان جاوید
      محمدرضا آزادبخت
      درود بانو خدابنده ممنونم
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1