تَجلی

فریبا دلبر ناز و قشنگ و بی مثال ما
زناز مست‌چشمانت،نشستی در خیال ما
ازل با پرتو حسنت تَجلی در دلم کردی
زدی آتش به عشق و هم شدی قیل و مقال ما
طواف کعبه دل گشته ای ، ای سایه طوبا
به زیر سایه مهرت چه زیبا وصف و حال ما
مقام جان شدی روح و روان و عمق احساسم
شده با تو عجین هر لحظه و هرماه و سال ما
همه عمرم ندارم من سر از مخموری و مستی
خمار عشق تو هستم غزل هستی غزال ما
امان از درد دوری و فراق و هجر ای جانا
تو از ما گر جدا گردی شود روز زوال ما
بدون‌بودنت دنیا ندارد جلوه و رنگی
تو ناز جان و دل هستی تویی شرب زلال ما
یکی گشتن فقط کار دل عشاق می باشد
یکی با تو شدم مقصود دل هستی کمال ما
دلیل زندگی بخشم عزیز دل ربای دل
منم مست جمالت ای نگار خوش جمال ما
یگانه دلبر تشنه عطش دارد دل و جانم
لبانت غنچه کن آغوش بگشا ای نَهال ما

#حسین گودرزی"تشنه"

۱۳۹۶/۰۷/۰۷