شنبه ۸ دی
|
دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )
آخرین اشعار ناب افسانه احمدی ( پونه )
|
سلام ای عشق افسونگر شبت ماه و خدا قوّت
چگونه بعدِ ظُلم َت ، مانده ای اینگونه با عزت ؟
دقیقا وقتی از هم صحبتی با من شدی خسته؛
سرت چرخاندی از رویم ندادی لحظه ای فرصت
چه شبهایی که با تنهایی خود غصه می خوردم
نماند از من دگر صبر و نه حتی جرعه ای طاقت
زمین گرد است و آدم ها به هم روزی رسند اما
ندانستم که بر هم میزنی پیمانت این ساعت
برو خوش باش با هر که به جای من نشان کردی
نداری بعد از این دیگر برایم ذره ای حرمت
تو قدرِ من ندانستی گرفتی از من این جانم
به زندان غمم بی تو همیشه کرده ام عادت
حریم "پونه" را دیگر ، نباشد جای تو ظالم
که مُردی در وجودم ، رفته از افکار من یادت
افسانه_احمدی_پونه
─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅─
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.