سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 26 فروردين 1404
    17 شوال 1446
      Tuesday 15 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        هر كه كسي را در گناهي رسوا كند چنان است كه آن گناه را خود كرده است و هر كه مؤمني را به چيزي سرزنش كند از دنيا نرود تا آن را خود بكند.حضرت محمد (ص)

        سه شنبه ۲۶ فروردين

        تحصیل ناممکن

        شعری از

        محمد رضا علیپور باغدشت (رایین)

        از دفتر دیوان رایین نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۳ ۲۱:۲۸ شماره ثبت ۱۳۵۶۷۱
          بازدید : ۱۰۵   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد رضا علیپور باغدشت (رایین)
        آخرین اشعار ناب محمد رضا علیپور باغدشت (رایین)

        از درس و امتحان و کتاب، خسته گشته‌ایم 
         از نمره‌هایِ بی حساب، خسته گشته‌ایم
         
         
        استاد، جزوه‌ای دهد و گوید «همین بس است» 
        از این «بس است» گفتنِ پر آب، خسته گشته‌ایم
         
         
        هر ترم، وعده‌یِ «تغییر» دهند و هیچ نیست 
        از این «تغییر»هایِ چون سراب، خسته گشته‌ایم
         
         
        دانشجو، شب نخوابد و درسش تمام نیست 
        از این شبِ دراز و بی‌خواب، خسته گشته‌ایم
         
         
        «دانش» کجا و این همه فرمولِ بی‌هدف؟ 
        از این سؤال‌هایِ بی‌جواب، خسته گشته‌ایم
         
         
        مدرک دهند و کار نباشد، چه فایده؟ 
        از این «مدرک» بدونِ فتحِ باب، خسته گشته‌ایم
         
         
        نسلی که سوخت در تبِ «دانش» ولی چه سود؟ 
        از این تبِ بدونِ التهاب، خسته گشته‌ایم
         
         
        از حفظِ بی‌دلیلِ هزاران «نکاتِ» پوچ  از این نکاتِ بی‌شمار و نایاب، خسته گشته‌ایم
         
         
        معلمی که خود، ز نظامش به جان رسد از این نظامِ پر از اضطراب، خسته گشته‌ایم
         
         
        نه پرسشی، نه بحثی، نه فکری، نه ابتکار 
        از این سکوتِ سرد و بی‌تاب، خسته گشته‌ایم
         
         
        «پرورِش» کجاست؟ که «آموزش» فقط شده 
        از این «فقط» که هست، در عذاب، خسته گشته‌ایم
         
         
        درسی که زندگی نشود، چیست جز هدر؟ 
        از این هدر شدن، با شتاب، خسته گشته‌ایم
         
         
        از «مهدِ کودک» تا به «دانشگاهِ» بی‌ثمر 
        از این مسیرِ پر ز پیچ و تاب، خسته گشته‌ایم
         
         
        ای کاش، روزی این گره‌ها باز می‌شدند 
        از این گره‌هایِ کور و بی‌حساب، خسته گشته‌ایم
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۳ ۲۰:۵۱
        درود بزرگوار
        جالب و زیباست
        حقیقت آن استکه نه دانشگاه های ما دانشگاه است
        و نه دانشجویانمان دانشجو
        هیچکس انگیزه ندارد خندانک
        محمد رضا علیپور باغدشت (رایین)
        محمد رضا علیپور باغدشت (رایین)
        چهارشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۳ ۲۱:۱۲
        درود استاد بزرگوار ؛ دقیقا همینطور است متاسفانه 🤝🤝
        ارسال پاسخ
        محمد شریف صادقی
        چهارشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۳ ۱۹:۴۶
        درود فراوان به خدمت آقای علیپور عزیز. شعر زیبایی ست و اتفاقا حرف دل من و خیلی های دیگر هم هست. اما در شعر شما یک اشکال هست و آن وزن مصراع های زوج و مصراع اول است و دلیلش ردیف «خسته گشته ایم» است. اگر خسته گشته ایم را به «خسته‌ایم» تغییر دهد بخش زیادی از اشکالات وزنی رفع میشود؛ بعد باید به سراغ تک تک مصراع ها برویم و انحرافات ریز دیگر را پیدا کنیم. مثلا مصراع:
        از این «مدرک» بدونِ فتحِ باب، خسته گشته‌ایم
        می توان به راحتی وزنش را درست کرد:
        مدرک به کوزه نهاده وز آب خسته‌ایم (از باب مثال گفتم).

        محمد رضا علیپور باغدشت (رایین)
        محمد رضا علیپور باغدشت (رایین)
        چهارشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۳ ۲۰:۱۹
        درود جناب صادقی ؛ از شما صمیمانه سپاسگزارم که با دقت و نکته سنجی خود، به بهبود شعر من کمک کردید. نقد سازنده شما ارزشمند است و باعث پیشرفت من در این مسیر خواهد شد🙏🙏
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        چهارشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۳ ۲۰:۰۵
        درود جناب علیپور
        خندانک خندانک
        خندانک
        خسته نباشید خندانک
        محمد رضا علیپور باغدشت (رایین)
        چهارشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۳ ۲۰:۲۰
        زنده باشید، ممنون از محبت شما🙏🙏
        محمدرضا آزادبخت
        چهارشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۳ ۲۳:۴۲
        درود زیبا بود
        محمد رضا علیپور باغدشت (رایین)
        محمد رضا علیپور باغدشت (رایین)
        پنجشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۳ ۰۱:۰۳
        سپاس بزرگوار 🙏🙏
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1