سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 16 بهمن 1403
    6 شعبان 1446
      Tuesday 4 Feb 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        قیمت تو به اندازه خواست توست،اگر خدا را بخواهی،قیمت تو بی نهایت است و اگر دنیا را بخواهی،قیمت تو همان است که خواسته ای رجبعلی خیاط

        سه شنبه ۱۶ بهمن

        دُخت شیرازی

        شعری از

        حسین گودرزی تشنه

        از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ دیروز شماره ثبت ۱۳۵۶۴۱
          بازدید : ۳   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حسین گودرزی تشنه
        آخرین اشعار ناب حسین گودرزی تشنه

        من از احساس چشمانت
        زخود رفتم برای تو
        که تو باشم
        توگردم
        فارغ از خود
        ای گل احساس
        عجب ارامشی در جان چشمان تو می باشد
        مرا باخود به عمق عیش و عشرت می برد هر آن
        دلم لبریز از شوق شدن در مست چشمانت
        حریم امن چشمان
        عجب آرامشی دارد
        عجب جادوی جذابی
        به چشمانت نهان داری
        گل زیبا گل لبخند
        نگاهت عطر و بو دارد
        دلم حالا فقط یک‌آرزو دارد
        که باشی و نگاهت سمت من باشد
        شود ایا بغل گیری مرا با بوسه های هر دَم‌مُژگان زیبایت
        زنم بوسه میان طلاق ابرویت
        به محراب تماشا
        با خلوص نیت و از صِدق دل هر آن
        ببندم قامت  و با ذکر چشمانت
        نماز عشق را هر ان به پا دارم
        نگاهت عشق ای دُخت شیرازی
        که در طِهران دل
        جای برای ماندن خود دست و‌پا کردی
        خدایی بس به چشمان تو می اید
        خدا  آز آن اول که مرا تسلیم چشمانت نمود
        در لحظه بودن
        خدایی تورا تصویب کرد و‌مُهر تایید خودش را زد
        تو گشتی مرکز ثِقل تمام هستیم
        ای حضرت مستی
        نگاهت کعبه ی جان شد
        که این گونه دلم بر تو مسلمان‌گشت و تسلیم و مقید بر اصول و شرع چشمان پرازعیشت خدای جان 
        بغل واکن به چشمانت
        اسیر و حبس دائم کن
        ابد خواهد دلم
        مرا تا میتوانی
        جان.....
        فدایی نگاه پر ز الهامت‌نما
        شعر نگاهت چون شرابی کهنه و خوش نوش
        به جان شعر و بر جان و دلم
        خوش کرده جا
        دلم با بودنت با واژها در رقص و در کیف وسَما باشد
        دلم یک لحظه نه
        هر لحظه خواهش دارد از سمت نگاه تو
        که در تاراج چشمانت
        اسیر و حبس باشد بی ملاقاتی
        من این زندان بودن در تورا دائم زچشمانت طلب دارم
        مرا تا اخر دنیا
        تمام هستی و مستی
        به آغوش نگاه پرفروغت کن تو زندانی
        نگاه تو ترین عشق جهان
        ای دُخت شیرازی
        تو طهران دلم را تا ابد
        مَحصور و حبسش کرده ای
        شوق ابد در جان.......
        به حبس ناز چشمانت
        چو حافظ در دل شیراز ایران وجود خود
        نگهداری نما دل بسته ی آشفته ی  آغشته ی خود را



        #حسین گودرزی"تشنه"


        ۱۴۰۳/۱۱/۱۴
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۱ شاعر این شعر را خوانده اند

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2