درودها شاهزاده خانوم نازنین و نکتهسنج
پنجرهی سبزت مثل تمام کامنتهایت انرزیزاست و شادیآفرین
آفرین بر اینهمه حال خوشی که با طرز بیانت به مخاطب مجازی میبخشی!
کل پنجرهی سبز را شاعر اگر صلاح دانست، پاسخ خواهد گفت فقط اختصارا به یک نکته اشاره میکنم.
گفتهاید:
«از بیت سوم دارید از عشقی صحبت میکنید که سوم شخصه و همین عشق در ابیات پایانی به دوم شخص تغییر کرده.»
به نظرم شاعر از آرایهی التفات استفاده نموده است.
التفات درلغت به معنی سویی نگریستن و روی برگرداندن به سوی کسی یا چیزی است.
از دیدگاه ادبی، التفات یکی از آرایههایی است؛ که با درهم شکستن روال معمول کلام و آشنازدایی، نقشی مؤثر و زیبا، در جذب مخاطب دارد.
هرگاه در شعر و یا هر نوشتهای، شاعر و یا نویسنده، با زبان خود یا از فردی غایب و یا از فردی که حضور دارد، سخن میگوید، روال عادی این است که تا پایان سخن یکی از این سه شیوه را ادامه دهد؛ اما گاهی بر خلاف انتظار، از متکلم به غایب یا مخاطب و یا برعکس، انتقال صورت میگیرد؛ چنین انتقالی، در اصطلاح بدیعی، التفات نام دارد.
در ادبیات نمونههای آن فراوان است و در اینجا، برای اختصار، تنها، یک نمونه از سعدی ذکر میشود:
بار غمت میکشم وز همه عالم خوشم
گر نکند التفات یا نکند احترام
در این بیت صنعت التفات از مخاطب به غایب به کار رفته است.
پرانرژی و مهربان بمان نازنینم
چون بازم حس میکنم یه جورایی شعرتون از وسط شروع شده... (الان شما توی دلت میگی، حستووو بذار دم کوزه آبشوو بخور، آخه کی با حس نظر گذاشته که تو میذاری؟ بعد من اینور خط صدای دلتونوو میشنوم و میگم، خب حالا بذارید حسمووو بگم خدارو چه دیدی شاید مقبول افتاد...😁)
ادامه ماجرا...
💥از بیت سوم دارید از عشقی صحبت میکنید که سوم شخصه و همین عشق در ابیات پایانی به دوم شخص تغییر کرده...
میشههه همچین اتفاقی در روایت بیفته که داریم به کسی میگیم مثلا من عاشق یکی شدم که فلانه و بساله بعد یهووو تهش بگید... سوپرایز ، اون شخص خودتی 😬
اما شما فراموش کردید یه پل مستحکم برای این عبور بنا کنید...
با این حساب اگه با فرموووون توووو میرفتید جلوووو، شاهزاده خانومی هم پیدا نمیشد حساشووو توی یه پنجره سبز نابی به معرض نمایش بذاره🤪🥴
💥یه حس تازه به سراغم اومد...😅 اونم استفاده از علائم نگارشی...🤪
مثلاً بعد واژههای ساحلش و حاصلش که در ویرایشم قراره بشن ساحلت و حاصلت😎 اگه یه ویرگول میذاشتید در خوانش کمک شایانی میکرد...
خواهش میکنم این سجاوند کوچولوی مارو دستکم نگیرید...🥺
آرام کردم ساحلش، بگریخت
هرگز ندیدم حاصلش، بگریخت
💥چشمان او هم رنگِ بختم بود
از یاد بردن کارِ سختم بود
بنظرتون یه امکان هست، بخت رو تغییر بدیم... چون اینجا معلوم نیست بخت چه رنگیععع؟ ببخشید اینو میگم... روم به دیوار ناب🙈 ولی ما یه بخت سیاه داریم یه بخت سفید... میدونم بخت شما سفیده، اصلا مگه داریم مگه میشه بخت معلمهای مهربون جز سپید چیز دیگهای باشعع؟...🤔 با این حساب چشم یار سفید باشعع یکم دور از ذهنههه... 🙈 چون دوست ندارم خدایی نکرده بختتون سیاه باشه که چشم یار هم سیاه باشع البته هر چی مینویسم حسهههههااااا🤪 خیلی جدی نگیرید، کلا شگردم اینه که بنویسم تا اشکالاتم گرفته بشععع... یکی بیاد و یه لیست بهم نشون بده، بگععع اینجاهارو اشتب کردی، اینارو درست گفتی... البته اگه درست داشته باشم 🥴
بگذریم، بقیه حسام... آقا حسام نهههه حس سام... یعنی احساساتم...🤭
در ویرایش لحاظ شده...
لطفا برای جسارت بیحد و اندازهام ببخشیدم... ننوشتم که یه وقت خدایی نکرده در رودروایسی قرار بگیرید و بگید باشه حق با تووو و جایگزین میکنم... نععععع... من فقط با این ویرایش میخوام بگم این مدلی هم میشععع...
شما بخونید و ازش رد شید...
یه ببخشید دیگه بیت اولتون کلا حذف شد
راستی سلام و درود و عرض ادب (عرض ادبرو از بانو کاسیانی قرض گرفتم، شاعر توانا )
اینم ویرایش 🙈🤧👇
از تو چه پنهان در سفر هستم
معتاد چشم یک نفر هستم
چشمان او هم رنگِ دریا بود
از یاد بردن سخت، سودا بود
اما چه گویم در دلم درد است
گویی تمامِ روزها فرد است
از سبزه ها سهمِ دلم زردی ست
از عاشقی ها فصل من سردی ست
در پیچ و تابِ زندگی تنها
بستم دو چشم آرزو... زیباااا😁 (پنج اسم خانوم در یک غزل🥴 نشون میده شعر حسابی مردونهست، پس در پذیرش ویرایش مختار نیستید بلکه مجبورید 😌😎)
از تو چه پنهان... عاشقت گشتم
در موجِ دریا قایقت گشتم
آرام کردم ساحلت، رفتی
هرگز ندیدم حاصلت، رفتی
وقتی که رفتی خنده اَم پَر زد
بعد از تو غم بر خانه اَم دَر زد
از تو که پنهان نیست، دلدارم
هر روز عمرم دوستت دارم...
(اینم اضاف کنم، بیت آخر خودتون عالیههه.. فقط چون دلزارم باب میل نبود این مدلی کردم.... )
شاد، سلامت و ثروتمند باشید