سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 11 آذر 1403
  • شهادت ميرزا كوچك خان جنگلي، 1300 هـ ش
1 جمادى الثانية 1446
    Sunday 1 Dec 2024
    • روز جهاني مبارزه با ايدز
    مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

    يکشنبه ۱۱ آذر

    عُلقه

    شعری از

    مهدی محمدی

    از دفتر اشعار نو (نیمایی، سپید، شعر کوتاه) نوع شعر سپید

    ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۱ ۱۳:۳۲ شماره ثبت ۱۱۸۳۶۱
      بازدید : ۹۲۰   |    نظرات : ۱۱۸

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه

    نان سیاهنور گرفت و سفره زخم هایش را در بهار نتوانست رفو کند
    مانده دل ریش صاحب عزا
    که بی روی صحبت مادر غمگین ست
    غم با غم چه خواهد گفت؟
    سبزه که رسالت دیدار داشت بر سرِ خاک نشست
    اولین گریه هایش را باران همچنین
    موسم نسیم تجلی فراموشی نیست 
    سبکبارتر به تو می اندیشند
    در پودمان روزهای رفته
    انگار زیر بغل های یکی را گرفته اند
    صبر کن ای شب هنوز زود ست برای خداحافظی
    عُلقه ی این خاک بیشتر ست...
    ۱
    اشتراک گذاری این شعر
    ۴۴ شاعر این شعر را خوانده اند

    سیاوش آزاد

    ،

    محمد رضا خوشرو (مریخ)

    ،

    رحیم فخوری

    ،

    بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)

    ،

    علی نظری سرمازه

    ،

    علی بابایی(بابک)

    ،

    تکتم حسین زاده

    ،

    مهدی محمدی

    ،

    جواد کاظمی نیک

    ،

    علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق

    ،

    شاهزاده خانوم

    ،

    عباسعلی استکی(چشمه)

    ،

    منوچهربابایی

    ،

    بهروز عسکرزاده

    ،

    اميرحسين علاميان(اعتراض)

    ،

    منیژه قشقایی

    ،

    علی ارم

    ،

    جمیله عجم(بانوی واژه ها)

    ،

    ابوالحسن انصاری (الف رها)

    ،

    ابراهیم کریمی (ایبو)

    ،

    سیدیحیی حسینی

    ،

    فرهاد احمدیان

    ،

    افسانه پنام تخلص مولد

    ،

    مهدي حسنلو

    ،

    فرشید به گزین

    ،

    مجتبی شفیعی (شاهرخ)

    ،

    روح اله سلیمی ناحیه

    ،

    محمدرضا آزادبخت

    ،

    محمد حسنی

    ،

    زهره دهقانی ( شادی)

    ،

    محمد امیری

    ،

    احمدی زاده(ملحق)

    ،

    فرشید ربانی (این بشر)

    ،

    محمد فاضلی نژاد

    ،

    آذردخت شرقی(آذر دخت)

    ،

    سید هادی محمدی

    ،

    آذر مهتدی

    ،

    علی مزینانی عسکری

    ،

    بهاءالدین داودپور تخلص بامداد

    ،

    نرگس زند (آرامش)

    ،

    محمد باقر انصاری دزفولی

    ،

    اصغر ناظمی

    ،

    شبنم حکیم هاشمی

    ،

    فاطمه منشدی

    نقدها و نظرات
    محمد رضا خوشرو (مریخ)
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۰۸:۵۸
    یکی از نابیان گل و مهربان
    درود
    سر سری خواندم
    برگشتم با دقت بیشتری
    میخوانم
    موفق باشید
    خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۲:۲۲
    درودها استاد خوشروی عزیز و مهربانم خندانک
    از لطف و مهرتان سپاسگزارم
    و منتظر قلم تا می مانم
    تابنده باشید به مهر خندانک
    ارسال پاسخ
    شاهزاده خانوم
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۲:۵۷
    درود جناب محمدی بزرگوار خندانک
    خواندنی بود خندانک
    سپیدی پرغم ریشه در واقعیت.. خندانک خندانک
    آوای دلتون شاد شاد خندانک خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۳:۱۴
    درودها شاهزاده خانوم خندانک
    از لطف سرکار علیه بی نهایت سپاسگزارم
    تابنده باشید به مهر خندانک
    ارسال پاسخ
    جواد کاظمی نیک
    جواد کاظمی نیک
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۳:۱۵
    🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
    🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
    🪻🪻🪻🌹🌹
    ⚘️⚘️⚘️⚘️
    🌺🌺🌺
    🌻🌻
    ❤️
    محمد رضا خوشرو (مریخ)
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۴:۳۹
    بار دیگر در صفحه شما .
    با باز خوانی مجدد ...

    و اگر بخواهیم یک واکاوی سریع از شعر داشته باشیم
    صاحب خانه با (دو غم) رو برو است
    غم اول. از دست دادن مادر
    غم دوم . خالی بودن سفره

    تداخل دو غم در سروده شما واژه چینی های زیبایی را ساخته
    مانند
    سبزه که رسالت دیدار داشت ، بر سر ِخاک نشست
    غم اول که از دست دادن مادر است مصیبتی ست برای صاحب عزا
    که جبران ناپذیر است .
    و غم دوم که خالی بودن سفره صاحب عزا را نشانه گرفته مصیبتی دیگر در این وانفسا

    شاعر سرخی از دست دادن مادر را در سروده
    با سبزی بهار دل انگیز به هم پیوند داده ولی نقش رنگ قرمز بیشتر است
    نقش غم بیشتر است
    نقش مصیبت بیشتر است

    که حتی باران بهاری نتوانسته قطره های اشک را محو کند .


    بر قرار باشید
    دلتان بی غم



    خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۵:۰۱
    درودها استاد خوشروی عزیز و ارجمندم خندانک
    خیلی لطف کردید
    بله کاملاً درست فرمودید خندانک

    متشکرم خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۵:۰۴
    بهار بدون مادر قطعاً خیلی سخت است. خندانک
    ان شاء الله سایه ی پدر و مادرهای عزیزان ارجمندم مستدام باشند.
    این شعر را برای خودم نسرودم چون پدر و مادر بنده به لطف خداوند مهربان کنارم هستند، یک لحظه خودم را به جای عزیزی گذاشتم که اولین بهار را بدون عزیزترین فرد زندگی اش خواهد داشت.
    متشکرم خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    جواد کاظمی نیک
    جواد کاظمی نیک
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۳:۱۵
    🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
    🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
    🪻🪻🪻🌹🌹
    ⚘️⚘️⚘️⚘️
    🌺🌺🌺
    🌻🌻
    ❤️
    ارسال پاسخ
    عباسعلی استکی(چشمه)
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۵:۳۷
    درود بزرگوار
    بسیار زیبا و جالب بود
    مبین مشکلات جامعه خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۳۵
    درودها استاد استکی عزیز و ارجمندم خندانک
    بی نهایت سپاسگزارم
    تابنده باشید به مهر
    دلتان بهاری خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۰۶:۵۰
    خندانک
    درودبرشما جناب محمدی عزیز خندانک
    بسیارزیبابود خندانک
    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۵۱
    درودها بانوی فرهیخته و ادیب جمیله عجم خندانک
    از نگاه و حضور ارزشمندتان متشکرم
    دلتان بهاری خندانک
    ارسال پاسخ
    سید هادی محمدی
    جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱ ۱۴:۰۰
    خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۳۴
    درود و سپاس بیکران خندانک
    ارسال پاسخ
    مهدي حسنلو
    پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۰۲:۵۸
    سلام
    مهدی عزیز و دوستان خوبم در شعر ناب
    خوشحالم دوباره با شعری در خدمتتونم
    و همین جا فرصت مغتنم می شمارم و پیشاپیش سال نو را تبریک عرض میکنم خدمت همه شما عزیزان و برایتان سالی خوب و سرشار از عشق و موفقیت آرزومندم .
    و اما شعر
    زیبا بود و تاثیر گذار
    و فضای تلخی بود نه
    امید بود من با خوندنش احساس خوبی داشتم
    یکی به آخر سطر
    ای شب که مخاطب راوی میشه بسیار قشنگ بود
    خیلی خوب بود
    با هر بار خواندن متوجه و تسلط بیشتری به شعر داشتم
    غم با غم چه خواهد گفت
    یا رسالت سبزه که بر خاک نشست
    زیر بغل ....
    فضا به زیبایی ترسیم میشه برا بیان مقصود ونظر راوی
    موسم نسیم تجلی فراموشی بله نیست
    کلمه عقله که هم عنوان شعر
    و هم به نوعی تکیه گاه یا ستون این بنای شعر چه از نظر محتوایی
    و چه ساختاری به نظرم
    و فضای استعاری کار خیلی خوب بود با شروع نان سیاهنور و خاک وسبزه و و سفره و زخم که در بهار نشد خوب بشه زمین مادر خاک بهار سبزه باد پرواز
    رفتن ،روزهای رفته صبوری و امید
    خداحافظی
    و روایت بسیار منطقی پیش میره
    برا نمونه دو سطر به اخر کمک گرفتن برای ادامه یا زیر بغل گرفتن انگار دیگه خسته است
    یا جایی بی مادر شدن و به نوعی بزرگ شدن
    یا امیدها و ارزوهای آدمی معمولن در اوایل زندگی که پر رنگ و به مرور چهره تلخ حقیقت رو میشه
    و تصویر سیاه زندگی علی رغم زیبایی هاش نمایان میشه و تازه متوجه این موضوع میشه
    با بیان سبزه که رسالت داشت ....بخوبی و با منطق شعر ادامه پیدا می کنه
    نمیدونم چقدر آگاهانه روایت شده و رعایت شده
    آغاز زندگی و بزرگ شدن و در یه جایی جدا شدن از مادر و پدر ،مادر خود زمین هم می تونه باشه ...
    اولین گریه های تلخ ادمی یا تولد یه نوزاد و گریه های بی شمار دیگری که همه تجربه می کنیم و همراهی باران که هم تصویری زیبا می بینیم و هم ادامه شعر روایت میشه
    اینجور نیست وقتی به گفتن می پردازی چگونگی بیان و زیباییش کم رنگ پیش بره این اتفاق نمی افته و شعریت کار همچنان قوی
    و در ادامه بعضی اتفاق های تلخ ، آدمی فکر می کنه به مرور و با گذشت زمان کم رنگ و فراموش میشه
    تا اینکه خودش تجربه می کنه و متوجه اشتباه بودن فکرش میشه و اونجاست که این سطر زیبای شعر مهدی زمزمه می کنه
    موسم نسیم تجلی فراموشی نیست
    موسم، رفتن و گذشت زمان و تکرار زمان هم می تونه باشه
    و بودن این داغ تا همیشه ...
    و در ادامه هم سبکبارتر! به تو فکر می کنند در روزهای رفته و زیبایی کار این سطر
    انگار زیر بغلهای ....(مسیر طبیعی زندگی و پیری و کمک کردن و کمک گرفتن ،زیر بغل یکی گرفتن یکی از تاویل ها )
    این شعر همین مسیر روایت می کنه از یه دریچه اگر ببینیم
    و دوباره بیانش می کنم .
    ( نکته ای کلی عرض کنم در مورد خیال و تخیل
    و تفاوت کوچک این دو، به نظرم خوب و بی ربط نیست بیانش ،تصاویر کوتاه که در هر سطری بیان میشه میتونه خیال باشه درخط افقی شعر
    و این خیال ها و تصاویر وقتی همدیگر را تکمیل می کنند و در شکل عمودی شعر بصورت واحد و مکمل هم دیده می شوند تخیل می تونه باشه و در این شعر به زیبایی و به درستی هم در سطرها این تصاویردیده میشه و هم در ادامه که بصورت عمودی همدیگر را کامل می کنند ... و یه تابلو و یه داستان واحد به نمایش میزارند در عین تکثر ...)
    لحن شعر در این سطر بسیار زیبا و تاثیر گذار میشه
    با مخاطب قرار گرفتن شب که می تونه هم خود شب باشه یا استعاره یا نمادی از یه دوره باشه
    و این هنر شاعر که نهایت بهره را می بره از این واژه
    و این همه تاویل میده به شعر یا مسیر میده برای ادامه
    و زیبایی زندگی و و شگفتی زندگی وشعر همین با همه
    تلخی وسیاهی و ...باز یه نیرویی از درون هلت میده
    که ادامه بدی انگیزه میده شعر به سمت زیبایی ببری
    انگار همه این قصه ها در هم تنیده شدن
    دیگه نمیشه گفت این سطر صحبت از زندگی یا شعر یا یه اتفاق بخصوصی
    هر مخاطبی با تجربیات و دنیا وتخیل خودش این نشانه ها را می خونه یا بهتر این دالها براش مدلول خاصی را تداعی میکنه و الزامی هم نیست به انچه که منظور شاعر بوده مخاطب هم به آن برسه
    یه شعر خوب همین بیانش شروعی برا مخاطب وشاعر دیگری برای ادامه
    شعر این ظرفیت داره هر کسی با داشته ها با امیدها و
    شادی ها و غم های خودش با جهان خودش بخونه و لذت ببره و تجریه اش بکنه
    اگه در یک جمله بگویم این شعر نسبتاً کوتاه خوب بود و از نظر من یه موفقیت بود برای مهدی عزیز
    و خیلی جا داشت بهش بپردازم نشد امیدوارم دیگر دوستان نیز ورود کنند بحث کنند
    این گفتگو ها موجب پیشرفت میشه و انگیزه میشه برای سرودن و و وقت گذاشتن برای شعر
    و من تبریک میگم واقعا نیتم نوشتن دوجمله بود فکر کنم باز هم زیاد نوشتم و هم بیان چند باره بعضی از سطرها و بی نظمی و عدم دقت ...
    همین جا از مخاطبان صفحه عذر میخوام
    فرصت نشد نظرم با ویرایش ...
    در ستون سبز میزارم اگر قسمت شد تا یکی دو روز اینده کاملتر تقدیم می کنم
    ممنون از همه شما و مدیر عزیز سایت جناب ملحق وهمکارن خوبش
    خندانک
    و مهدی عزیز خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۰۵:۳۱
    سلام و عرض ادب و سپاس بی کران خدمت استاد عزیز و ارجمندم مهدی حسنلو خندانک خندانک
    بسیار متشکرم از اینکه منت نهادید و قلم سبز و خرم بر چهر این صفحه کشیدید
    بسیار دوست داشتم و خیلی خوب و کامل نوشتید
    باران، خاک، سبزه، نسیم، فراموشی، تجلی، بهار، پودمان، سیاهنور، زخم، رفو، شب، بغل، خداحافظی، خاک، عزا، گریه، علقه و غیره
    چند نکته می نویسم البته نه اینکه بخواهم جسارت کنم محضر استادم، چرا که بسیار کامل نوشتند. ما در شعر به دنبال دو تصویر هستیم. تصویر اولیه را همه مخاطبان می بینند، حرف این شعر را همه می فهمند، درد این واژه را همه درک می کنند، این تصویر اول است، تصویر دوم تصویر پشت پرده است این تصویر همه توسط همه درک و دریافته می شود اما شاید خود مخاطب نتواند نسبت به آنچه دریافته صراحتی داشته باشد. من به شما تبریک می گویم، چون پاکترین تصویر شعر می باشید. صحبت از تاویل پذیری ست، تصویر اول شعر همین ظاهر ساده ی واژه هاست، تصویر دوم ارتباط واژه ها، معناشناسی هر واژه، ایهام در بیان، ساخت واژه سیاهنور به ما این اجازه را می دهد که در ساحت واژه های شعر قدم برداریم چون این نوید را به ما می دهد که شاعر به خود واژه ها نیز توجه نشان داده است. شاید استفاده از واژه «عقله» چندان مناسب نباشد اما شاعر می تواند تا پخته شدن زبان، به نارسایی هایی برسد. در هر صورت، واژه هایی که محضرتان بیان شد به صورت گروهی ارتباط های معنا داری با هم برقرار می کنند. کنه ذهن مخاطب در پی علت یابی این ارتباط و اینکه هر واژه به تنهایی چه می گوید، تصویر دوم شعر را نمایان می کند همان چیزی که بنده نوشتم شاید مخاطب نتواند نسبت به آنچه دریافته صراحتی داشته باشد اما قطعا شاعر این اثر آن تصویر هر چند که دور ار از ذهن به نظر برسد، مدنظر داشته، بعنوان مثال واژه باران، نماد شناسی اش بعنوان آزادی، عشق، ریزش، شستن بار گناهان، باران به مثابه اسم دختر باران بعنوان یکی از شخصیت های داستان و ارتباطش با خاک و مادر، باران به مثابه گریه، ارتباط با واژه اولین و سایر واژه ها
    هدف خواندن دست شاعر نیست چون شاعر پنهان کاری در خصوص شعر ندارد. هدف زلال ترین تصویری است که ضمن مواجهه با شعر در رویارویی مخاطب قرار می گیرد.
    امیدوارم بهار سبزه عید را به سفره همه عزیزان ارجمندم بیاورد و در کنار این سبزه، سبز بودن حقیقت، صداقت، برکت، نعمت، پرباری سفره هایتان را از خداوند متعال دعا دارم.
    متشکرم
    و بار دیگر سپاس از استاد حسنلوی عزیز و ارجمندم
    دل هایتان بهاری خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    شاهزاده خانوم
    شاهزاده خانوم
    پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۰۸:۰۱
    درود استاد سپیدسرا جناب حسنلوی بزرگوار خندانک
    خندانک خندانک
    استفاده بردیم.. خندانک
    خدا قوت خندانک
    ارسال پاسخ
    جواد کاظمی نیک
    جواد کاظمی نیک
    پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۰۸:۳۳
    دوردبرشما استاد عزیز جناب حسنلو گرامی وگرانقدر بسیار مطالب مفید ونکات خوبی نوشتید سپاسگزارم 🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
    🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
    🪻🪻🪻🌹🌹
    ⚘️⚘️⚘️⚘️
    🌺🌺🌺
    🌻🌻
    ❤️
    ارسال پاسخ
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۱۰
    خندانک
    درودبراستادعزیزجناب حسنلو خندانک
    خسته نباشید خندانک
    وممنون که وقت می گذارید برای نقد شعردوستان خندانک
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۵۴
    درود بیکران عزیزان ارجمند و فرهیختگان ادیبم خندانک
    متشکر نظرات و حضور گرم تان هستم خندانک

    بانو شاهزاده خانوم خندانک
    آقای کاظمی نیک اندیش خندانک
    استاد آزاد بخت عزیز و ارجمندم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    سرکار خانم جمله عجم خندانک
    اميرحسين علاميان(اعتراض)
    اميرحسين علاميان(اعتراض)
    پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۸:۵۸
    درود مهدی جان عزیز خندانک خوشحالم که هستی و مینویسی
    ارسال پاسخ
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۵۵
    درود امیرحسین عزیز، اعتراض بیدار خندانک
    بی نهایت سپاسگزارم
    تابنده باشید به مهر خندانک خندانک
    مهدي حسنلو
    مهدي حسنلو
    جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱ ۰۱:۴۴
    سلام
    مهدی عزیز
    واقعن جا داشت باید کامل تر می نوشتم و با دقت
    متاسفانه عدم تمرکز و خستگی نزاشت اونجور که شایسته شعر بود بنویسم
    ابتدا قصد نوشتن یکی دوجمله بود اما شعر جذبم کردم و یه لحظه دیدم این شد حیفم اومد با تیک سبز فرستادم
    مهدي حسنلو
    مهدي حسنلو
    جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱ ۰۲:۰۶
    سلام
    امیر حسین عزیز 🌹🙏
    مهدي حسنلو
    مهدي حسنلو
    جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱ ۰۲:۰۶
    سلام
    استاد بانو عجم بزرگ وار
    خیلی سپاسگذارم 🙏 🌹
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱ ۰۳:۱۶
    سلام و عرض ادب مجدد محضر استاد گرانقدرم مهدی حسنلو خندانک خندانک
    ممنونم متشکرم بسیار هم عالی نوشتید و ممنونم که به مهر خواندید و نوشتید
    ان شاء الله قلمتان سبز و سفره یتان پر روزی برکت و دلتان بهاری
    تابنده باشید به مهر خندانک خندانک
    بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
    بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۰۰:۰۷
    درود بر استاد حسنلو ی ارجمند
    خداقوت

    سپاس بابت نقد زیبا و ادیبانه تان
    سایه پرمهرتان مستدام خندانک
    ارسال پاسخ
    سیاوش آزاد
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۰۶:۳۰
    سلام هستی با هستی چه می گوید؟
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۲:۲۰
    سلام و عرض ادب خندانک
    در عین شاخ و شانه کشیدن، هیچ و پوچ بودن و فقر الی الله را با زبان حال می گویند خندانک
    ارسال پاسخ
    بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۰۹:۰۲
    درود و عرض ادب و ارادت جناب محمدی ارجمند خندانک

    زیبا بود خندانک
    رد قلمتان ماندگار

    سایتون مستدام استادعزیز خندانک خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۲:۲۳
    درودها بانوی فرهیخته و ارجمند بانو عالیشاهی گرانقدر خندانک
    از حضور شایسته و اکرام بانو بی نهایت سپاسگزارم
    تابنده باشید به مهر و مهربانی خندانک
    ارسال پاسخ
    رحیم فخوری
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۰۹:۰۴
    درودهابر دوست و استاد نازنینم
    که غم مکدر را چنین شیوا می نویسد
    ابر سیاه دلت را بتکان دوست شاعرم!
    شانه های آویزانت معلوم است
    در قاب شعر
    باران فقط عزیز خاک نیست
    گل خنده نیز می کارد
    برلبان غم
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۲:۲۸
    درودها استاد فخوری عزیز و ارجمندم خندانک
    چشم استاد مهربانم
    ای کاش ما همه بر می گشتیم به دوران باز باران با ترانه با گهر فراوان
    متشکرم تابنده باشید به مهر و مهربانی خندانک
    ارسال پاسخ
    رحیم فخوری
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۰۹:۰۵
    بااحترام تقدیم استاد مهدی محمدی
    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۲:۲۸
    درودها و سپاس بیکران خندانک
    دلتان بهاری خندانک
    ارسال پاسخ
    علی نظری سرمازه
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۰۲
    و سفره زخمهایش را در بهار نتوانست رفو کند...
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    وای که چقدر درد دارد این شعر زیبا!!
    گاهی باید شعری را چندین بار خواند تا لذتی بیشتر برد خندانک
    بیکران درود جناب محمدی گرامی و دوستداشتنی خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۲:۳۲
    درودها استاد نظری عزیز و ارجمندم خندانک
    رسالت شاعر پرداختن به غم های جامعه است حالا اینجا که سفره است در همین عید که همه لباس نو می پوشند یکی نتواند حتی لباس پاره اش را رفو کند
    متشکرم که به مهر می خوانید خندانک خندانک
    تابنده باشید
    دلتان بهاری خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    علی بابایی(بابک)
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۱۱
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۲:۳۳
    درودها فرهیخته ادیب و ارجمندم خندانک
    متشکر حضور شایسته ادیب عالیقدرم هستم
    تابنده باشید به مهر خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    تکتم حسین زاده
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۲:۰۹
    درودها استاد محمدی بزرگوار
    بسیار زیبابود...غم داشت ولی دلنشین بود خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۲:۳۵
    درودها بانو حسین زاده فرهیخته، ادیب و ارجمند خندانک
    از خدا می خواهم در شایستگی کامل زیر باران قدم بزنید، تابنده باشید به مهر، دلتان بهاری خندانک
    ارسال پاسخ
    مهدی محمدی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۲:۳۷
    ای کاش بانو قشقایی اینجا بودند واژه ی سیاهنور را برای ما تعبیر می کردند
    محمدرضا آزادبخت
    محمدرضا آزادبخت
    سه شنبه ۱ فروردين ۱۴۰۲ ۲۱:۰۰
    سلام آقای محمدی استاد برجسته شعر سپید
    سال نو بر شما مبارک
    ارسال پاسخ
    جواد کاظمی نیک
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۲:۵۱
    دوردبرشما استاد عزیز جناب محمدی عزیز وگرامی وگرانقدر بسیار سپیدی زیبایی بود لذت بردم احسن برشما تقدیم گل های زیبا بشما استاد عزیز 🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
    🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
    🪻🪻🪻🌹🌹
    ⚘️⚘️⚘️⚘️
    🌺🌺🌺
    🌻🌻
    ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
    🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
    🪻🪻🪻🌹🌹
    ⚘️⚘️⚘️⚘️
    🌺🌺🌺
    🌻🌻
    ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
    🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
    🪻🪻🪻🌹🌹
    ⚘️⚘️⚘️⚘️
    🌺🌺🌺
    🌻🌻
    ❤️
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۳:۱۷
    درودها جواد عزیز متشکرم از گل های زیبا و حضور فرهیخته یتان که رایحه خوش به ارمغان می آورد
    تابنده باشید به مهر عزیز ارجمند خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    جواد کاظمی نیک
    جواد کاظمی نیک
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۳:۱۵
    🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
    🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
    🪻🪻🪻🌹🌹
    ⚘️⚘️⚘️⚘️
    🌺🌺🌺
    🌻🌻
    ❤️
    بهروز عسکرزاده
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۵:۵۳
    درود جناب محمدی گرامی
    قلمتان همیشه نویسا.
    خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۳۹
    درودها استاد عسکرزاده عزیز و ارجمندم خندانک خندانک
    متشکرم بی نهایت لطف کردید
    دلتان تابان خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    اميرحسين علاميان(اعتراض)
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۵:۵۸
    درود مهدی جان محمدی عزیز خندانک استاد میانجیگری و مهربانی‌ها
    نبض قلمت سبز🍀 و شاعرانگی‌هایت مستدام
    پیشاپیش عید نوروز مبارک
    امیدوارم همیشه در کنار خانواده محترمت سلامت و تندرست باشی دوست مهربانم خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۳۸
    درودها دوست و استادم امیرحسین عزیز، اعتراض بیدار خندانک
    متشکرم، همچنین نوروز باستانی بر شما و خانواده گرامی مبارک
    ان شاء الله در کنار یکدیگر خوب و خوش و خرم و سلامت باشید خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    منوچهربابایی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۵:۵۸
    درودها استاد و برادر بزرگترم
    غمناک ولی بسیار زیبا و دلنشین بود
    تصور این غم خیلی خیلی سخت و جانکاه هست
    چه حس درد آلودی داشت.
    دست وقلمتان بی بلا

    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۴۰
    درودها حضرت دوست و شاعر ادیبم خندانک
    متشکرم که به مهر می خوانید خندانک خندانک
    تابنده باشید به مهر ایزدی
    و دلتان بهاری خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    منیژه قشقایی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۷:۲۶
    سلام جناب محمدی استاد گرامی
    توکلتان کجاست مومن
    توکلت علی الله
    چنان نماند چونین نیز نخواهد ماند خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۵۶
    سلام و عرض ادب بانوی فرهیخته و ادیب خندانک
    توکلم سر جایش هست، چیزهای دیگر سر جایش نیست مثلا اوضاع بر وفق مرادمان می خواند
    ممنونم که حضرت دوست نگاه مکرم بانو را به این صفحه انداخت
    بانو، نظرتان را راجع به «سیاهنور» پرسیده بودم
    متشکرم
    تابنده باشید به مهر خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    ابوالحسن انصاری (الف رها)
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۸:۱۵
    درود فراوان جناب محمدی عزیز
    سرفراز باشید.
    و.. خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۵۲
    درودها استاد انصاری عزیز و ارجمندم خندانک خندانک
    متشکرم
    لطف کردید
    بی نهایت سپاسگزارم
    تابنده باشید و دلتان بهاری خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    ابراهیم کریمی (ایبو)
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۲۱
    درود باشید آقا مهدی عزیز
    دلت بی غم باد
    ...
    دلت را آرام کن
    شادمانی همراهت باد
    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۵۱
    درودها شاعر و ادیب گرانقدر خندانک
    ابراهیم کریمی عزیز
    متشکرم از مهر و محبت دوست عالیقدرم
    متشکرم
    تابنده باشید به مهر خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    جواد کاظمی نیک
    جواد کاظمی نیک
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۳:۱۵
    🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
    🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
    🪻🪻🪻🌹🌹
    ⚘️⚘️⚘️⚘️
    🌺🌺🌺
    🌻🌻
    ❤️
    ارسال پاسخ
    سیاوش آزاد
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۳۶
    سلام سیاهنور عجب کلمه ای ابداع شریف اگر باشد نیک ابداعی فرمودید یادآور نور سیاه و نیز متناسب با سیانور خدا کند سیاوش سیانور سیاهنور را به جان کشد و از پهنه ی هستی نیست شود کان لم یکن
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۵۰
    سلام و عرض ادب، ادیب گرانقدر و فیلسوف عزیز خندانک
    ابداع خودم هست این واژه بله
    و متشکرم از نظر لطف تان
    ان شاء الله که سایه یتان مستدام باشد و از علم و آگاهی تان استفاده کنیم
    متشکرم
    تابنده باشید خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    سیاوش آزاد
    سیاوش آزاد
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۱:۳۹
    متشکر فیلسوف؟
    باور کنید من هنوز بدایه هم نخوانده ام پراکنده مطالعاتی داشتم فلسفه ی دبیرستان نیز فکر کنم خوانده باشم
    نه عزیز دود چراغها باید خورد بلکه اندکی فلسفه را استشمام نمود

    نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
    نه هر که آینه سازد سکندری داند

    نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
    کلاه داری و آیین سروری داند

    هزار نکته باریکتر ز مو این جاست
    نه هر که سر بتراشد قلندری داند
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۲۵
    درودها عزیز خندانک
    همین که کوتاه می نویسید یعنی دستی در آستین فلاسفه دارید
    متشکرم
    تابنده باشید خندانک خندانک
    سیدیحیی حسینی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۱۷
    درودها




    💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۱۸
    درودها استاد حسینی عزیز خندانک
    متشکرم
    قدومتان گلباران
    تابنده باشید به مهر ایزدی
    دلتان بهاری خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    جواد کاظمی نیک
    جواد کاظمی نیک
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۳:۱۵
    🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
    🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
    🪻🪻🪻🌹🌹
    ⚘️⚘️⚘️⚘️
    🌺🌺🌺
    🌻🌻
    ❤️
    ارسال پاسخ
    فرهاد احمدیان
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۴۱
    سلام و عرض ادب خدمت جناب استاد محمدی بسیار زیبا قلم زدید درود بر شما خندانک خندانک خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۲۰
    سلام و عرض ادب شاعر فرهیخته و ادیب جناب احمدیان عزیز و ارجمند خندانک خندانک
    متشکرم، نگاهتان زیباست
    حضورتان را سپاس
    دلتان بهاری خندانک
    ارسال پاسخ
    جواد کاظمی نیک
    جواد کاظمی نیک
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۳:۱۵
    🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
    🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
    🪻🪻🪻🌹🌹
    ⚘️⚘️⚘️⚘️
    🌺🌺🌺
    🌻🌻
    ❤️
    افسانه پنام (مولد)
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۴۷
    سلام و درود جناب محمدی بزرگوار
    سپید زیبا ودر عین غمگینی از شما
    خواندم
    ان شاءالله که همه چیز بر وفق
    مرادتان پیش برود خندانک خندانک
    در پناه حق سلامت و تندرست
    باشید ان شاءالله خندانک خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۲۱
    درودها بانو پنام ارجمند خندانک
    متشکرم، همچنین
    خانه دلتان به نور الهی روشن
    تابنده باشید به مهر خندانک
    ارسال پاسخ
    روح اله سلیمی ناحیه
    پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۰:۳۸
    درودتان استاد محمدی گرام🌹
    جالب بود در خوب بودنش
    ایام به کام 🌹🌹🌹🌹
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۵۱
    درودها استاد سلیمی عزیز و ارجمند خندانک
    متشکرم مهندس ادیب و فرزانه
    همچنین ایام بر وفق مرادتان باشد
    دلتان بهاری خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    جواد کاظمی نیک
    جواد کاظمی نیک
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۳:۱۵
    🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
    🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
    🪻🪻🪻🌹🌹
    ⚘️⚘️⚘️⚘️
    🌺🌺🌺
    🌻🌻
    ❤️
    فرشید به گزین
    پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۰۰
    سلام مهدی جان
    این سبک کار برام زیاد آشنا نیست ولی گاماس گاماس و با خوانش مجدد شعریت رو درش بیشتر
    میفهمم / توی دنیای تحولات بزرگ لحظه‌ای حتما بیان شعر هم آبستن بدایعی هست

    دو تا سوال هم داشتم
    نگذاشتن علائم نکارشی که در چند کار مشابه که دوستان دیگر سروده بودن هم مشاهده میشد ، از مشخصات این نوع کار هست؟ مثلا به این دلیل که کشف خوانش درست به عهده خواننده باشه ؟

    سوال دومم در مورد واژه پودمان هست
    پودمان واژه خاصی هست که اخیرا در اموزش ، شبکه های عصبی ، ریاضیات ، مهندسی برق و ...
    زیاد استفاده میشه و معادل مدول یا ماژول ( ماجول) هست
    ضرورت استفاده اش رو در شعر درک نکردم اکه امکانش بود لطفا توضیح بده

    ممنونم از شما رفیق بزرگوار خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۷:۰۲
    سلام و عرض ادب استاد فرشید به گزین عزیز و ارجمندم خندانک
    البته من بعید می دانم بعد این همه حضور این سبک بخواهد ناآشنا باشد ضمن اینکه در این شعر نمادها تقریباً به همان شکلی به کار گرفته شده اند که در ادبیات کهن ایران مرسوم هستند، این شعر هم شعر سپید هست و استاد ارجمندم هم چندین و چند شعر است که بنده را همراهی می کنند و همواره از نظرهای ادیبانه خود مرا بهره مند کرده اند مگر اینکه استاد ارجمندم کمی احساس غربت کنند. اگرچه سابقه ی آشنایی ما کوتاه است اما احساس بنده نسبت به دوستی شما جوری ست انگار ماه ها از حضور گرم و صمیمی تان بهره مند گشته ام.
    اما در خصوص سوال نخست تان در مورد علایم نگارشی، حالا نمی دانم علایم نگارشی در این اثر تا چه اندازه مورد نقد استاد ارجمندم قرار دارد اما بنده معمولاً از علایم نگارشی استفاده نمی کنم مگر به ضرورت. اعتقادی به شلوغی شعر با علایم نگارشی ندارم اما یک جاهایی واقعاً مفید است ابهام زدایی می کند. چنانچه فکر می کنید جایی لازم است به استفاده از علایم نگارشی راهنمایی فرمایید.
    اما در خصوص واژه "پودمان" منظور "تار و پود" است. باز هم متشکر می شوم اگر راهنمایی بفرمایید اگر این واژه درست استفاده نشده است.
    متشکرم تابنده باشید به مهر خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱ ۱۸:۳۵
    سلام مهدی جان
    نه قربونت غریبی که نمیکنم هیچ ، گاهی شاید به نظر دوستان بیاد که برای یک عضو ۶ ماهه بیش از مقدار متعارف پسر خاله میشه ، با اظهار نظرهای شاذ و ... خندانک

    در مورد شعر شاید منظورمو خوب نگفتم

    چند وقتی بود که شعر و دلنوشته های دوست خوبم آقای آزاد بخت رو میخواندم و واقعا با این سبک کار اشنا نبودم ، همزمان شعرهای استاد فخوری بسیار عزیز رو هم دنبال میکردم
    و در این مورد به تدریج حس بهتری پیدا کردم تا جاییکه این شعر اخرشون خیلی به دلم نشست / در مورد استاد ازاد بخت هم تقریبا همین وضع پیش اومد ولی با خوانشهای زیاد
    البته کار دو بزرگوار قابل مقایسه نیست و خاستگاه متفاوت داره
    نظری که پای شعر شما گذاشتم انگار با توجه به این پیش زمینه بود

    قبلا شعر سپید شاملو رو طبیعتا خوانده بودم و سهراب و فروغ و دیگران
    ولی با جریانهای جدید این گونه شعر اشنا نبودم و هنوز شعریت بعضیهاش
    برام محل تردید بود / با اجازه ان بقیه شو بعد بگم ، لب مطلب مونده ، صفحه رو عوض نکنید خندانک خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۳۳
    سلام مجدد استاد به گزین ارجمندم خندانک
    متشکرم از توضیح تان و بله چشم منتظر مطالب تکمیلی استاد ارجمندم هستم
    تابنده باشید به مهر خندانک خندانک
    جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۱۸
    ببخشید مهدی جان بیرون بودم و چون نمیخواستم بدون دقت نظرم. و بگم‌( اونم مقابل شما که نکته سنج هستین) این وقفه رخ داد
    متنی رو که در جواب دوست عزیز آقای ازاد بخت نوشتید خواندم
    و الان خلع سلاحم / شما نگاه تبزبینی دارید به زندگی و حواشی اون و به قول امیرحسین جان مصلح هم هستین ، چیزی نمیمونه برای گفتن ، و چیزی که در ادامه میگم عملا بزرگداشت شماست/ (علائم نگارشی با یکی دوبار خواندن روشن میشن و اگه شما بگین که
    پودمان نام پروانه ای در مجمع الجزایر ماداگاستریت هست و دلم خواسته توی شعر بکار ببرم ، ظاهرا و باطنا میپذیرم و این مثال خوبی از پرنده ای هست که از دلها گاهی میگریزه ، یعنی ایمان ، ایمان چیز خوبیه به خدا ، ادمو از کنکاش معاف میکنه ، یه عمره داریم مقدم و تالی میکنیم و علت و معلول ، فاتح و مفتوح ، یه جا هم بذاریم ایمان راهبری کنه . بذا ببینم
    میشه جمع بندی کنم که از این هپروت زدگی در بیاد متن ؟ )
    نمیدونم‌این سوال در گفتمان شعر سپید امروز وجود داره یا نه ولی یادمه که پیشتر این بحث وجود داشت که : کسی که شعر سپید میگه چقدر باید با شعر کلاسیک اشنا باشه و باید کلاسیک رو هم تجربه کرده باشه؟ طبق معمول این مباحث جواب قطعی هم حاصل نمیشد ولی وجود شعرای سپید سرا که شعر کلاسیک نگفتند انکار محرز بود و در مورد اشنایی با شعر کلاسیک و تاریخش هم فکر نمیکنم تشکیک بشه کرد / فاکتهایی هم میاوردن مثلا اینکه : کسانی که روزهای پیش از فوت فروغ به خانه اش رفت م امد داشتن روی میزش کلیات سعدی و دیوان شمس دیده بودن )
    در مورد شما مهدی جان تسلطی که به شعر کلاسیک داری خیلی ارزشمنده و ایمانی که گفتم از همین جاست خندانک

    اگه یه وقت حس و حالشو داشتی یه غزلم بگو ، نئو کلاسیک به فرض/ به خاطر ارضای عتیقگی سلیقه ما خندانک فکرکنم امیر حسین هم غزل بگه خواندنی بشه
    شما جوان هستین ، ما یه پامون تو قرون وسطی اس خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۳۱
    درودهای مجدد استاد به گزین عزیز و ارجمندم خندانک
    در خصوص علایم نگارشی کاملا درست می فرمایید در حقیقت استفاده از علایم نگارشی زیاد مجال تفکر و معنازایی را از مخاطب می گیرد و در عوض از نظر دیداری شعر را از ریخت و قواره می اندازد
    در شعر کلاسیک ابزار وزن خیلی مفید عمل می کند و از خوانش اشتباه شعر جلوگیری می کند اما در شعر سپید متاسفانه این ابزار وجود ندارد، در هر صورت استفاده حداقلی از علایم نگارشی توصیه می شود.
    در خصوص واژه پودمان من هم سپر انداخته هستم و جز به صلاح و مشورت شما عزیز فرزانه راهنمایی پیدا نمی کنم. حالا در این اثر خاص اشتباه بودنش منجر به تغییر سطر مذکور در شعر می شود و من فکر می کنم به جای واژه پودمان از همان «تار و پود» استفاده کنم مگر در آینده واژه ای مناسب تر بیابم.

    اما در خصوص سوالتان در مورد شعر کلاسیک، بنده اساسا شعر را از کلاسیک شروع کرده ام و پیشتر مرا بعنوان شاعر کلاسیک سرا می شناختند تا سپیدسرا و چون از دیرزمان نقد می نوشتم، حتی نقدهای کلاسیک من بیشتر مقبول نظر عزیزان فرهیخته واقع می شود و اغلب می گفتند مهدی در زمینه شعر سپید نیاز به تجربه بیشتر دارد. حالا خوشبختانه در حیطه نقد اساتید و عزیزان فرهیخته غالبا نقدهای کلاسیک و سپید مرا تایید می کنند. شما همین نقد اخیر را که پای شعر «نفت سیه چرده» از استاد نظری سرمازه نوشته ام مطالعه بفرمایید به تسلط بنده به شعر کلاسیک پی خواهید برد حالا شاید بفرمایید در زمینه سرودن مهدی به تجربه بیشتر نیاز دارد. اما در خصوص سرایش شعر، بنده حقیقتا اعتقاد به جوشش دارم و معمولا خود شعر هست که وزن و قالب و فرم را انتخاب می کند و بنده معمولا نقش کمتری در این زمینه دارم و البته بله خیلی دوست دارم کلاسیک بسرایم. اتفاقا همین ماه گذشته یک غزل به سراغمان آمد و تقریبا بداهه سرودم و در شعر ناب هم منتشر کرده ام با عنوان «قسمت» و اشعار کلاسیک دیگرم در سایت شعر ناب در دفتر «غروب عشق» وجود دارد و جالب اینجاست که در قالب سه پاره نیز شعر دارم که مورد تعجب اکثر کلاسیک سرایان قرار گرفت و همچنین خالق اوزان خوش آهنگ جدید هستم و اگر شما غزل «کوه» از دفتر مشق عشق بنده را مطالعه بفرمایید به این مطلب اذعان خواهید داشت. و همچنین در دفتر خواب ستاره ها اشعار سپید و نیمایی بنده وجود دارد و نیمایی های «آزار شب شوخی نبوده نیست» و «گریه آرایش مردانه که نیست» را مطالعه بفرمایید.


    اما در خصوص پاسخ تان در مورد شعر سپید و شروع از وزن کلاسیک، اگر چه نیمای عزیز و شاملو و فروغ و سایر نوسرایان اعم از نیمایی سرایان و سپیدسرایان غالبا به شعر کلاسیک و وزن تسلط داشته اند و همواره به ضرورت وزن تاکید داشته اند و غالبا به وجود آهنگ در شعر سپید تاکید داشته اند اما بنده عقیده دیگری دارم و اساسا زبان ایرانی را پیوندی می دانم زبان ما حاصل پیوند واژه ها و وندها است برخلاف زبان عرب که ریشه ای است و صرف و نحو دارند برای ایجاد اسم فاعل و مفعول و صرف و نحو و غیره اوزان معلوم و مشخص وجود دارد اما در زبان ایرانی بعنوان مثال واژه «دانش» حاصل پیوند بن مضارع + ش می باشد برای همین است که می گویم زبان ایرانی پیوندی است. در حقیقت این تفاوت آشکار باعث شده است عملا سرایش شعر در اوزان عروض عملا ممکن نباشد و یکسری اختیارات شکل گرفته است که در اصل وزن عروض وجود ندارد بعنوان مثال بلند تلفظ کردن هجای کوتاه پایان واژه مثلا هجای کوتاه پایان واژه «دانه» را می توان با هجای بلند جایگزین کرد وجود این اختیارات فقط در اشعار کلاسیک ایرانی دیده می شود. لذا در حقیقت مهدی محمدی به وزن عروض اعتقادی ندارد و به دنبال توسعه وزن اشعار عامیانه است. و از آنجا که شما می دانید وزن در اشعار گوناگون مبناهای متفاوتی دارد بعنوان مثال وزن در اشعار انگلیسی مبتنی بر تکیه است و در زبان ایرانی با توجه به سابقه بسیار زیاد اشعار عامیانه می بینیم که وزن صحیح تر تکیه ای_هجایی است و هر مصرع با چند «پایه» و «شطر» ایجاد می شود به جای اینکه از چند «رکن» شکل بگیرد.
    امیدوارم به اندازه کافی کامل توضیح داده باشم.
    متشکرم خندانک خندانک
    تابنده باشید به مهر خندانک
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۴:۱۱
    ممنونم مهدی جان ، متن آخری واقعا دلنوشته بود و هیج تعرضی مورد نظرم نبود
    ایمان دارم که در مورد انتخاب واژه سختگیر هستی
    اگه در مرحله جوشش نه در ویرایش حتما چنین است
    سالم و شاعر و سرفراز باشید و انقدر سپید بگید شما ودوستان که سیاهی فقط مختص زغال ( ذغال؟ ) باشه و سیاه چاله خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۰۰
    درودها ممنونم استاد به گزین عزیز و ارجمندم خندانک
    تابنده باشید به مهر و روشنی خندانک خندانک
    محمدرضا آزادبخت
    پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۲:۳۲
    سلام آقای محمدی استاد برجسته شعر سپید به موقع در مورد شعرتان حرف خواهم زد
    با نظر آقای حسنلو وسیاوش موافق نیستم
    اما آقای به گزین درست پرسیدند
    ممنونم از اشتراکتان
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۷:۴۵
    سلام و عرض ادب استاد ادیب و ارجمندم، محمدرضا آزادبخت فرهیخته و گرانمهر خندانک خندانک

    قبل از هر چیز عذرخواهی کنم به خاطر عدم فرصت کافی که نتوانستم پای شعر استاد ارجمندم آنطور که شایسته است حضور پیدا کنم. بعضی از اساتید ارجمندم که در ارتباط بیشتری با بنده هستند تا حدودی از مشکلاتم آگاهی دارند. مشکلات کاری و خانوادگی و گرفتاری های دیگری و بنده امیدوارم به آینده و از خداوند توفیق و ظفر می طلبم و از شما استاد فرزانه بار دیگر عذرخواهی می نمایم.

    در خصوص شعر من فکر می کنم با توجه به سابقه ی همکاری که با استاد حسنلو داریم که بیشتر از هفت هشت سال می شود و علاوه بر اینکه ایشان از شعر سپید درک والایی دارند از آثار و خصوصیات اخلاقی بنده نیز آگاهی دارند و حتی خطوط فکری این جانب را می شناسند. حالا شاید موردی یکجا اشتباه کنند اما کلیت صحبت های ایشان در خصوص شعر درست بود مگر اینکه با اثر بنده مباشات کرده باشند و آنجایی که تعریفی نیست، تعریف و تمجید کرده باشند و به نقاط ضعف اثر که راهنمایی باشد برای شاعر نپرداخته اند. در خصوص اولین گریه های باران بعنوان مثال بله حق با شما است، بنده هنگام تولید اثر به گریه نوزاد توجهی نداشته ام اما اینکه چنین برداشتی قابل استحصال است ما فقط یک واژه داریم به اسم "مادر" و در بحث نشانه شناسی که هر واژه ای معنا و مفهومی دارد که در همنشینی با سایر نشانه ها و واژه ها معنا و مفهومش را تکمیل می کند، نشانه ی دیگری دال بر گریه ی نوزاد در شعر دیده نمی شود و حتم به یقین آن اولین گریه، به کودک درون ارتباط معنایی بیشتری پیدا می کند. اما در سطح شعر ما داریم در مورد غم از دست دادن مادر صحبت می کنیم و اولین گریه ها مختص در ظاهر امر و قضیه کار، گریه هایی است که سر خاک ریخته می شود چون آنجاست که دیگر انسان باور می کند گوهری را از دست داده است. و این تصویر اول شعر ما هست.

    در خصوص صحبت های جناب سیاوش خان، ایشان در خصوص واژه "سیاهنور" فرمودند ابداع جالبی است ارتباطش با "نور سیاه" از یک طرف و از طرف دیگر واژه "سیانور" و ما اینجا مختصاً در مورد نان صحبت می کنیم نانی که در سفره های ما کپک زده و سیاه شده است و اگر شرایط فقر و زخم سفره ها بخواهد همینطور بسط پیدا کند که ما رسیده ایم به دلار 62 هزار تومانی که حالا یک مقداری عقب نشسته است و شده است 49 هزار تومان، ما به همان واژه "سیانور" در آینده نزدیک هم خواهیم رسید و ما می دانیم که فقر با احد الناسی شوخی ندارد و پیامبر فرمودند: از دری که فقر وارد شود از در دیگر ایمان می رود. و در چنین شرایطی که استاد شاملوی عزیز که می فرمایند "غم نان اگر بگذارد" حالا فرض کنید که ما یک غمخواری داریم که تا دیروز می توانستیم از غم هایمان با او صحبت کنیم و مع الاسف حالا دیگر آن یک نفر هم نباشد...

    در خصوص سوالی که استاد به گزین عزیز و ارجمندم پرسیدند، بنده مختصری توضیح دادم و بسیار خرسند خواهم شد از رهنمودهای گرانبهای استاد ارجمندم نیز بهره مند گردم

    در خصوص شعر بی صبرانه منتظر نظر استاد ارجمندم هستم و من خیلی دوست دارم، دوست و برادر ارجمندم مسعود آزادبخت را مجدد ببینم حالا بنده در سایت شعر ناب از حضور شریف مسعود عزیز بهره مند شده ام اما سابقه مراودات و دوستی ما با امین عزیز از زمانی است که در شعر نو فعالیت داشتم شاید و حتماً حدود چهار پنج سال که چقدر ایشان مهربان بودند و نسبت به بنده لطف می ورزیدند دلم برای هر دو دوستان عزیز و فرهیخته ام تنگ شده است. این شکلی من هم احساس تنهایی می کنم اما چیزی که این نوع تنهایی را طاقت فرسا می کند این است که این تنهایی نه بخاطر مشکلات زمانه بلکه بخاطر یک ناراحتی یا پیشامد اتفاق افتاده است و اینکه اساساً دوستی به این حد خوب را به خاطر ناراحتی و پیشامد نداشته باشد، این ناراحت کننده ست.

    این لطفی که استاد ارجمندم در خصوص شاگرد کوچک شان دارند و بنده حقیر را استاد برجسته شعر سپید می خوانند بدون شک کوچکنوازی و شاگردپروری استاد گرانقدرم و نشانه ی مهر و محبت و عطوفت ایشان است که در یاد و دل حقیر ماندگار خواهد بود.

    متشکرم استاد ارجمندم خندانک
    تابنده باشید به مهر خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    منیژه قشقایی
    منیژه قشقایی
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۲:۴۵
    💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚

    امیدوارم شاهد حضور دوباره ی شما برادران آزاد بخت ارجمند
    و با سواد در سایت باشیم .امیدوارم هیچ یک دلخوری نداشته باشیدمیدانم همه شاعر هستید و هستند(دوستان )و دل نازک
    معمولا در امری دخالت نمی کنم مگر اینکه قلبم فرمان دهد
    گاهی همینجور میشود و الان هم ازاون مواقع هست ...

    سو تفاهم همیشه هست ....در آستان بهار لبها خندان باشدو آرامش بر ما و همه ی احوالمان حکم فرما الهیییی


    💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚



    ارسال پاسخ
    جواد کاظمی نیک
    جواد کاظمی نیک
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۳:۱۵
    🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
    🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
    🪻🪻🪻🌹🌹
    ⚘️⚘️⚘️⚘️
    🌺🌺🌺
    🌻🌻
    ❤️ خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    محمدرضا آزادبخت
    محمدرضا آزادبخت
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۹:۵۱
    سلام بانو قشقایی ممنونم از بزرگواریتان
    محمدرضا آزادبخت
    محمدرضا آزادبخت
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۰۳
    سلام استاد برجسته شعر سپید گفتم به موقع میگویم
    اینکه واژه ابداع میشود حرفی است برعکس
    واژه ها ازقبل وجود داشته اند سیاهنور شما را ابداع کرده است نه شما سیاهنور را چون که واژه قبل از تولد شما استاد گرامی وجود داشته
    پس میتوان گفت ابداع یک شاعر توسط یک واژه
    مثلن استاد حمید مصدق را به شعر برخیزی میشناسند پس این شعر مصدق را معرفی کرد حال واژه سیاهنور(استاد محمدی ) را معرفیکرد
    سیانور در ادبیات فارسی ایهام دارد
    در چه چیزی1 سکوت کشته شده
    2سکوت زنده داریم که سیانور همان سکوت مرده است که بیدار نمیشود وگرنه اکثر سکوت ها فریاد را متولد میکنند پس اگر زنده باشد فریادی هم هست
    اما بعد از سیانور دیگر چیزی را احساس نخواهی کرد کوتاه در آینده دوباره برایت خواهم گفت سپاس از شعر زیبایتان خندانک
    محمدرضا آزادبخت
    محمدرضا آزادبخت
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۳۵
    سلامی دوباره به استاد برجسته شعر سپید
    واما در مورد مادر درشعرتان وگفتگوی دو غم ایهامی نامشخص در یک بطن
    چرا ما مادر در معنای وسیع تر بکارنبریم وقتی صحبت از خاک و طبیعت و آغوش بغل گرفته می آید کنکاش بیشتری میخواهد
    آنچه دوستان گفتند در معنای ظاهری آنست
    واما معنای باطنی چیزیفراتر یک معناست بدون شک شما اندیشه والایی دارید وشعرتان را در معنای عینی و ملموس بکار نبرید چون که لایه های پنهانی شعر خود بخود بروز پیدا نمیکنند واین را میطلبد که با اندیشه قوی یک شعر قوی را روی صفحه کاغذ نوشت
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۱:۵۸
    سلام و عرض ادب استاد فرزانه و ارجمندم خندانک
    از لطف و محبت تان نسبت به خود بی نهایت سپاسگزارم خندانک
    فرمایش استاد ارجمندم کاملا صحیح است. متشکرم به خاطر بیانات شیوا و رسایتان استاد
    تابنده باشید به مهر خندانک خندانک
    زهره دهقانی ( شادی)
    پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۴:۵۸
    سلام و درود فراوان استاد بزرگوارم
    بسیار زیبا و دردمندانه قلم زدید
    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    شاد وتندرست باشید
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۷:۴۷
    سلام و درودها بانوی فرهیخته و ادیب سرکار خانم دهقانی خندانک
    متشکرم از حضور و نگاه ارزشمندتان
    تابنده باشید به مهر
    دلتان بهاری خندانک
    ارسال پاسخ
    جواد کاظمی نیک
    جواد کاظمی نیک
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۳:۱۶
    🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
    🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
    🪻🪻🪻🌹🌹
    ⚘️⚘️⚘️⚘️
    🌺🌺🌺
    🌻🌻
    ❤️
    منیژه قشقایی
    پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۹:۵۱
    سلام مجدد جناب محمدی عرض پوزش الان دیدمآنچه فرمو دید درمورد سیاهنور ابتدا اینکه ان شالله هیچ وقت چنین نشود...از دید عارفانه سیاه نور درمورد دید انسان ها هست که قادر به درک نورو ذات الهی نیست و سیا ه میبند زیرا تاب و تحمل نداردقادر به ادراک نیست,...

    اما یک نکته ای که جالب هست میشه ارتباط بین DNA انسان و نورو گندم را هم درشعر جناب عالی اشاره داشت البته با نظر من که اغلب عجیب و غریب هم هست برای دوستان شاید خندانک .گندم را اصالت یک کشور یک نژاد یا...میدانیمازچه لحاظ عرض می کنم ,آنچه از خا ک میروید و میل می شودحاصل تمام کالبدهاییست که ریشه در ذهن و قلب و اندیشه ی تمام انسان هایی هست که در یک اقلیم یک سرزمین زندگی می کنند و به خاک سپرده شده اند از دیر باز تا کنو ن ....گندم اصالت است.ریشه است سبز شدن هست و تداوم حال حساب گنید گندمی که اهمیت داده نشودیا از کشورهای دیگر تهیه شود ,اینگونه نور را از درون DNA کم می کنند ...واردبحث نمیشوم از حوصله خارج است شاید...از این رو از لحاظ علمی حتی قابل تامل هست ...اما فقر هم ...هست ...خصوصا اکنون البته طی سالیان متمادی گریبانگیر ایرانی هابود ه است هم مسولان نالایق هم فشارهای خارجی و تحریم ها ....ام دلم روشن است حتی چند شب است شمع روشن می کنم و پشت پنجره می گذارم تا فرشته ها هرچه بیشتر به پرواز در آیند و بر کت ببارد بر این زمین اصیل و مردمان نجیب خندانک خندانک
    برقرارباشید در پناه حضرت عشق و شاد باشید زیرا بعضی امور از اراده ی ما خارج است ما ایرانیان کارمای جمعی بسیاری داشته ایم که مختص حاالا نیست دو هزار سال شاید گذاشته تا اکنون و مواردی که باعث فقر و انچه شاهد هستیم ...اما دلم روشن است پایان شب سیه نور است و روشنایی و سپیدی ....خاک ایران بسیار غنی است بسیار حرمت دارد الهیست .... صاحب دارد و ان شالله شادی و خند ه و برکت و آرامش همه جا را فراخواهد گرفت
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۰۱
    سلام و عرض ادب بانو قشقایی فرهیخته و گرانقدر خندانک
    بسیار عالی نوشتید متشکرم خندانک خندانک
    گندم نماد اصالت، بسیار عالی
    ممنونم از مداقه ی سرکار بانو خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    محمد فاضلی نژاد
    جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱ ۰۱:۰۴
    درو به جناب محمدی ، بنده هم به اندازه خودم لذت بردم از اندیشه نابتان خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱ ۰۱:۲۴
    درود و سپاس بیکران شاعر فرهیخته گرانقدر جناب فاضلی ارجمند خندانک
    متشکرم
    تابنده باشید به مهر خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    جواد کاظمی نیک
    جواد کاظمی نیک
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۳:۱۶
    🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
    🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
    🪻🪻🪻🌹🌹
    ⚘️⚘️⚘️⚘️
    🌺🌺🌺
    🌻🌻
    ❤️
    تکتم حسین زاده
    جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱ ۱۰:۲۶
    درودها استاد محمدی گرامی
    سپیدی زیبا و دلنشین قلم زدیر خندانک لذت برم
    خدا قوت
    پیشاپیش عیدتون مبارک🌼سالی پربرکت وسرشاراز شادی و سلامتی نصیبتان🌼
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱ ۱۲:۵۹
    درودها بانو حسین زاده فرهیخته، ادیب و ارجمند خندانک
    متشکرم
    دلتان بهاری و سفره هایتان رنگین
    همچنین بر شما نوروز باستانی پیشاپیش مبارک خندانک
    ارسال پاسخ
    جواد کاظمی نیک
    جواد کاظمی نیک
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۳:۱۶
    🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
    🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
    🪻🪻🪻🌹🌹
    ⚘️⚘️⚘️⚘️
    🌺🌺🌺
    🌻🌻
    ❤️
    ارسال پاسخ
    آذر مهتدی
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۳:۱۴
    درود جناب مهدی محمدی گرامی
    سپید زیبا و تلخی خواندم از قلمتان
    پیشاپیش عیدتان مبارک
    ایام بکام
    خندانک خندانک خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۰۱
    درودها بانو مهتدی فرهیخته و ارجمند خندانک خندانک
    متشکرم تابنده باشید به مهر
    ارسال پاسخ
    جواد کاظمی نیک
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۳:۱۶
    🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
    🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
    🪻🪻🪻🌹🌹
    ⚘️⚘️⚘️⚘️
    🌺🌺🌺
    🌻🌻
    ❤️
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۰۲
    درودها دوست عزیز و ارجمندم خندانک خندانک
    متشکرم
    تابنده باشید
    دلتان بهاری خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    علی مزینانی عسکری
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۸:۱۲
    سلام و عرض ادب
    احسنت جناب محمدی
    پیشاپیش نوروز مبارک
    خندانک خندانک خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۱:۴۴
    سلام و عرض ادب استاد مزینانی عزیز و ارجمند خندانک خندانک
    از لطف و مهر و حضورتان سپاسگزارم خندانک
    دلتان تابان خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۹:۳۷
    درودشاعرگرامی زیباست پاینده باشید
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۱:۴۶
    درودها شاعر فرهیخته و ادیب خندانک
    بی نهایت سپاسگزارم
    تابنده باشید به مهر خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    محمد باقر انصاری دزفولی
    چهارشنبه ۲ فروردين ۱۴۰۲ ۱۴:۱۶
    بداهه ای تقدیم شعر قشنگ شما شاعر بزرگوارم
    سلام
    در اولین طلوع سال جدید
    دنیای قشنگی را برای شما آرزومندم
    روزهایتان
    پر از عطر گل عشق و محبت
    سالتون پر از
    سلامتی و شادی وموفقیت
    زندگیتان تا ابد نوروز باد
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    پنجشنبه ۳ فروردين ۱۴۰۲ ۱۸:۱۶
    درودها استاد انصاری عزیز
    متشکرم
    عیدتان مبارک باشد
    و سال خوب و خوشی برایتان آرزومندم خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    اصغر ناظمی
    پنجشنبه ۳ فروردين ۱۴۰۲ ۱۶:۲۲
    سلام
    دوست گرامی
    با تبربک سال نو
    سالی پربار وفرخنده برایتان آرزو دارم خندانک خندانک خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    پنجشنبه ۳ فروردين ۱۴۰۲ ۱۸:۱۷
    سلام و عرض ادب استاد ناظمی عزیز و ارجمند خندانک
    متشکرم
    تابنده باشید به مهر
    عید شما نیز مبارک خندانک
    ارسال پاسخ
    شبنم حکیم هاشمی
    جمعه ۴ فروردين ۱۴۰۲ ۰۱:۲۶
    دلنشین و عمیق...
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    جمعه ۴ فروردين ۱۴۰۲ ۰۱:۵۵
    درود و سپاس بیکران خندانک
    ارسال پاسخ
    فاطمه منشدی
    چهارشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۲ ۰۷:۰۸
    درود
    زیبا بود👌🏻
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    2