يکشنبه ۲ دی
درد دل شعری از حسین خاموش
از دفتر متن های احساسی نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۴ شهريور ۱۴۰۰ ۱۳:۵۲ شماره ثبت ۱۰۲۳۰۶
بازدید : ۱۰۵۵ | نظرات : ۲۶
|
آخرین اشعار ناب حسین خاموش
|
دوستان و همزبانان عزیزم را سلام!
همان طوریکه میدانید بیش از پانزده روز است که طالبان در کابل پایتخت کشور افغانستان تسلط یافته اند. همه مردم گیج و حیرت زده شده اند. خیلی ها که توان خارج شدن از کابل و افغانستان را داشته اند، همه رفته اند. اما کسانی که مثل من نه پای گریز و نه دست ستیز دارند، زیر سلطه تهدید و ظلم طالبان مانده اند. در طول زندگیم هرگز به این اندازه سر خورده و نا امید نه شده بودم. من که سالهاست به حیث یک جوان رنج و درد مردم کشورم رابه حیث گزارشگر آزاد و از کانال های رسمی رسانه ها به نشر رسانده ام و در همین چند روز زیر تسلط طالبان نیز کابل را با بایسکل "دو چرخه" خود می گردم و گزارش های مستند تهیه میکنم. اما از وقتی که طالبان دوبار پشت خانه ما آمدند، دیگر هیچ تضمین جانی و هیچ انگیزه گزارش نویسی برایم نمانده است. فعلا هم در خانه یکی از اقاربم با سه کودک و خانمم پناه برده ام.
از دوستان ایرانی ام خواهش دارم که اگر توان کمک را دارند از من دریغ نکنند. خود و فامیلم را با هر بدبختی که شده قاچاق در خاک ایران می رسانم و بعد از آن را بدوش شما عزیزان می گذارم تا به اندازه توان تان از سه کودک من کمک تان را دریغ نکنید. چون از راه قانونی هیچ راهی ندارم و توان مالی انرا نیز ندارم.
اگر دوستی یا دوستانی توان همکاری را داشتند به این ایمیل آدرس پیام گذاشته و ممنون سازید. با احترام حسین خاموش کابل افغانستان.
|
|
نقدها و نظرات
|
تصمیم به عهده ی جناب خاموش...... از دوستانی که دلگیر شدند عذرخواهی میکنم یا علی
| |
|
عزیز منی مسعودجان | |
|
حسین جان برو خصوصی برات پیام گذاشتم . و فکر کنم من و تو می توانیم به این دوست و برادرمان کمک کنیم | |
|
مهرداد جان، بنده دوستی مومن و ثروتمندی دارم که وقتهایی برای این هفتاد و شش خانواده شریف ، پول کم میارم بهم کمک میکنم تا کار این بندگان خدا لنگ نمونه، الان باهاش صحبت میکنم و برای این برادر عزیز و بزرگوار ، ازش کمک میگیرم که اگه تونست بهشون خونه و کار بده ، تا به حق مولا علی، این برادر عزیز شرمنده زن و بچه هاش نشه،
| |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
همان طوریکه میدانید بیش از پانزده روز است که طالبان در کابل پایتخت کشور افغانستان تسلط یافته اند. همه مردم گیج و حیرت زده شده اند. خیلی ها که توان خارج شدن از کابل و افغانستان را داشته اند، همه رفته اند. اما کسانی که مثل من نه پای گریز و نه دست ستیز دارند، زیر سلطه تهدید و ظلم طالبان مانده اند. در طول زندگیم هرگز به این اندازه سر خورده و نا امید نه شده بودم. من که سالهاست به حیث یک جوان رنج و درد مردم کشورم رابه حیث گزارشگر آزاد و از کانال های رسمی رسانه ها به نشر رسانده ام و در همین چند روز زیر تسلط طالبان نیز کابل را با بایسکل "دو چرخه" خود می گردم و گزارش های مستند تهیه میکنم. اما از وقتی که طالبان دوبار پشت خانه ما آمدند، دیگر هیچ تضمین جانی و هیچ انگیزه گزارش نویسی برایم نمانده است. فعلا هم در خانه یکی از اقاربم با سه کودک و خانمم پناه برده ام.
از دوستان ایرانی ام خواهش دارم که اگر توان کمک را دارند از من دریغ نکنند. خود و فامیلم را با هر بدبختی که شده قاچاق در خاک ایران می رسانم و بعد از آن را بدوش شما عزیزان می گذارم تا به اندازه توان تان از سه کودک من کمک تان را دریغ نکنید. چون از راه قانونی هیچ راهی ندارم و توان مالی انرا نیز ندارم.
اگر دوستی یا دوستانی توان همکاری را داشتند به این ایمیل آدرس پیام گذاشته و ممنون سازید. با احترام حسین خاموش کابل افغانستان.