سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        به یاد ۸ کودکی که از اثر گرسنگی در کابل، افغانستان جان دادند

        شعری از

        حسین خاموش

        از دفتر غزل نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳ آبان ۱۴۰۰ ۰۸:۴۰ شماره ثبت ۱۰۴۱۷۲
          بازدید : ۲۰۱   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حسین خاموش

        هشت کودک امشب از گرسنگی جان دادند
        قبل از جان دادن، بار بار ندای نان دادند
        اما صدای انها را کسی نه شوید
        شکم گرسنه ی آنها را کسی ندید
        از ناله های آنها، حتی همسایه خبر نشد
        دست نوازشگری پیدا نشد و چشمی تر نشد
        قبل از جان دادن، تنها آرزوی شان نان بود
        تمام غم و غصه و گفتگوی شان نان بود
        هی نان گفتند، اما کسی به آنها امان نداد
        آخر گرسنگی به آنها  امان نداد
        هشت کودک، همچو پرنده ی مهاجر جان دادند
        با مرگ شان (مرگ وجدان بشر) را نشان دادند
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۴ آبان ۱۴۰۰ ۱۵:۳۸
        درود بزرگوار
        بسیار بجا و زیبا بود
        مبین مشکلات جامعه جهانی
        دستمریزاد خندانک
        علی مزینانی عسکری
        سه شنبه ۴ آبان ۱۴۰۰ ۰۶:۳۸
        سلام دوست عزیز
        این روزها غم نان و مرگ عزیزان به هشت کودک خلاصه نمی شود و همه جا را فرا گرفته و ان شاءالله مهربانی ها زیاد شود تا خدای مهرآفرین نظری بر زمین کند
        خندانک خندانک خندانک
        حسین خاموش
        حسین خاموش
        سه شنبه ۴ آبان ۱۴۰۰ ۰۷:۲۹
        سلام بر دوست ژرف اندیش
        انشاالله
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        رضا رضوی تخلص (دود)
        سه شنبه ۴ آبان ۱۴۰۰ ۰۷:۱۲
        سلام و درود
        به امید ریشه کن شدن فقر
        خندانک خندانک خندانک
        حسین خاموش
        حسین خاموش
        سه شنبه ۴ آبان ۱۴۰۰ ۰۷:۳۰
        سلام به جناب رضوی عزیز
        انشاالله
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد عمران
        سه شنبه ۴ آبان ۱۴۰۰ ۰۷:۳۵
        چوپان بخواندی خویش را، ما را بره کردی گذشت،،،، ، نان بده ای بی مروت، صاحب زشت پلشت
        سیاوش آزاد
        سه شنبه ۴ آبان ۱۴۰۰ ۱۹:۴۰
        فکر کنم بعضی قسمتها را به فارسی افغانستانی نوشته اید توصیح فرمایید بار بار ، نه شوید ( نشنید درست است؟) به خبردار نشد خبر نشد میگویید درست است؟ کسی و گرسنگی هم قافیه نیستند.
        محمد باقر انصاری دزفولی
        سه شنبه ۴ آبان ۱۴۰۰ ۲۱:۱۴
        بداهه ای تقدیم شما شاعر بزرگوار
        خواندن غزل های شما
        با صفاست
        چون نور حق در آن هویداست
        شاعر شعرت
        گوهر یکتاست
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محسن ابراهیمی اصل (غریب)
        چهارشنبه ۵ آبان ۱۴۰۰ ۰۱:۴۶
        غم است غم است و غم
        روز به روز دردناک تر می شود و خداوند حتما حکمتش را می داند
        زلیخا رامیار،امید سحر
        پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۰ ۰۸:۵۵
        درود بر شما ، بسیار زیبا سروده اید هرچند موضوعش بسیار دردناک است ، وقلب انسان را آتش میزند ،پایدار باشید ،به امید روزی که بساط ظلم وبی وجدانی برچیده شود، انشاالله
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6