جمعه ۲ آذر
اشعار دفتر شعرِ میخندم از نو شاعر داریوش پورافشار
|
|
بي زماني درديست ،كه ........
|
|
|
|
|
تقديم به برادرم سياوش پورافشار
( عده اي ته مانده ي جبرً ،
بس بخند بر احوالشان )
|
|
|
|
|
( برگرفته از داستان جوجه عقابي كه خروس ماند از گارسيا ماركز )
|
|
|
|
|
جز نامي ، هيچ ، هيچ ، به جاي نمانده
|
|
|
|
|
پيكرم در تصويري گنگ شكست
........................................................
|
|
|
|
|
( در وسط اقيانوس قايقي خواهيم ساخت
ما نبايد غرق شويم ,
ساحل را نگران نخواهيم گذاشت )
|
|
|
|
|
ای عشق قضاوتی کریه در قلبها
از هر آبشاری حرامزاده ی سقوط کرد به دریا ,,,
|
|
|
|
|
من به ٱرامی در سَیرَتِ روح جاری شدم
در ٱبگینه ، زمان را لمس ـ
|
|
|
|
|
حقيقت اينجاست
همین جای که واس ماس
سرزمينیست گنگ ، پ�
|
|
|
|
|
جهانم شبیه به شکل وداعی غم انگیز
با آخرین فشنگ
جهان من نامش هست کوبانی
ته نیاء و بی کس
|
|
|
|
|
قَسم ( تُرا -به- ما دُول )- بیا ،بیا .
|
|
|