سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 ارديبهشت 1403
    18 شوال 1445
      Friday 26 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۷ ارديبهشت

        یار ربوده از دلم

        شعری از

        محمد علی سلیمانی مقدم

        از دفتر من و عاشقانه هایم نوع شعر قصیده

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۵:۳۷ شماره ثبت ۹۸۲۰۷
          بازدید : ۲۵۳   |    نظرات : ۱۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد علی سلیمانی مقدم
        آخرین اشعار ناب محمد علی سلیمانی مقدم

        درودها!
        🙏🌷🙏
         
        یار ربوده از دلم، صبر و قرار و اختیار
        از غمِ او نگاهِ من، گشته چو ابرِ نوبهار
         
        هست به باغِ زندگی، نازگُلی بدونِ خار
        قامتِ بی بدیلِ او، حسرتِ سروِ با وقار
         
        "سلسله ایست موی او، حلقۀ دامِ زرنگار!"
        ریخته روی شانه‌اش، خرمنِ آن، چو آبشار
         
        باد که می وزد بر آن، طرّۀ تابدارِ یار*
        کشفِ حجاب می کند با حرکاتِ تابدار
         
        خانمِ شهرزادِ من، دخترِ شاهِ تاجدار
        خواندنِ سِفْرِ عشقِ او، هست همیشه برقرار
         
        گلشنِ چشمِ سبزِ او، جلوۀ فصلِ نوبهار
        مست و خرابِ عشقِ او، هست همیشه هوشیار
         
        چهرهء ماه می‌شود، روشن از او به شامِ تار
        آینه‌دارِ روی او، گُل به کمالِ افتخار
         
        وام گرفته از لبش، سرخیِ دانۀ انار
        در دهنش به خط شده، رشتۀ دُرّ شاهوار
         
        سرخیِ سیبِ گونه اش، علّتِ نغمۀ هَزار
        تا به هوای دل دهد، عطرِ امید انتشار
         
        بر تب و تابِ عاشقی، اوست که داده اعتبار
        مُلکِ خرابِ سینه را، اوست همیشه شهریار
         
        کرد پر از خُمار چون، جامِ دو چشمِ مِیگسار،
        گفت خدا چنین به خود: خلقتِ اوست شاهکار!
         
        با مژه می زند به دل، تیرِ نگاه بی‌شمار
        یا به کمانِ ابروان، با حَمَلاتِ مرگبار
         
        خندۀ جانفزای او، زمزمه های جویبار
        چشمکِ او نشانی از، نازِ نهان و آشکار
         
        ماهِ خیالِ او دهد، روشنیَم به شامِ تار
        عمر گذشت و بوده‌ام، در غمِ او به حالِ زار
         
        حیف نبوده بر دلش، نالهء من اثرگذار
        تا ضربانِ دل رسد، باز به حدِّ انفجار!
         
        هست شکسته جامِ دل، بر غمِ هجرِ او دچار
        حاویِ شوکرانِ غم، جای شرابِ خوشگوار
         
        قامتِ دالِ من شده، چون خَمِ موی آن نگار
        تا به قلم بیان کنم، قصّۀ خود به اختصار
         
        بود مرا زمانه ای، گردشِ عشق بر مدار
        مانده از آن همه فقط، خاطره های سوگوار
         
        هست به مُلکِ سینه‌ام، لشکرِ غم طلایه دار
        خوار ببیندم مگر، یا که به حالِ احتضار
         
        خانۀ قلبِ سنگِ او، شد به رقیب واگذار
        من چه کنم که دل نشد، با غمِ یار سازگار؟
         
        زار و غمین نشسته‌ام، در رهِ او به انتظار
        تا که مگر بیاید و، بر دلِ من شود قرار
         
        نیست دمی به فکرِ من، گشته دلم چو شوره زار
        گر چه به پای او کُنم، تحفۀ جان و سر نثار
         
        لوحِ دلم شکست و شد، از تبِ جور خدشه‌دار
        بلکه خراب‌تر شوَم، باز به دستِ روزگار!
         
        گر چه به راهِ دوستی، نیست کسی گناهکار
        باز به جرمِ آن شود، عاشقِ خسته سنگسار!
         
        عشق شرارِ خواستن، هست و شنای بی گدار
        در دلِ باتلاقِ غم، با اثراتِ ناگوار!
         
        دردِ فراق می کَشد، آن که فقط دهد شعار
        آخرِ کار می شود، نزدِ نگار شرمسار!
         
        طعمِ وصال می چشد، بلبلِ مست و بردبار
        گُل به بغل بگیردش، در دلِ سبزِ سبزه زار
         
        ساقی اگر که با منی، باده ای از وفا بیار
        چیست مگر به جز وفا، ضامنِ عشقِ پایدار؟
         
         راهِ وفا سپرده‌ام، تا برسم به شهرِ یار
        بلکه کنم کنارِ او، مجلسِ عیش برگزار
         
        بعد که شد به وصلِ او، لشگرِ غصّه تار و مار
        فاش بگویمش: تویی، دامیِ عرصهء شکار!
         
        کشورِ عشق را تویی، یکّه سوارِ کامکار
        شاه و وزیر و مابقی، پیشِ تو اَند جیره خوار!
         
        یکّه، بتازد اینچنین، توسنِ شعر راهوار
        بر صفحاتِ دفترم، نیک و متین و بی مهار!
         
        تا قلمم سرود این، شعر قشنگ و مایه دار
        حاصلِ کارِ آن شده، این سخنانِ ماندگار!
         
        #محمدعلی_سلیمانی_مقدم ۲۸-۱۱-۱۳۹۹ کرج ۰۳:۰۱ بامداد
        ۶
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۰:۱۹
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و شورانگیز بود
        خوش آهنگ و خیال انگیز
        دستمریزاد خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۲:۳۲
        درود و سپاس
        برادر بزرگوار و ادیبم
        همواره به مهر می‌خوانید، سروده‌هایم را
        🙏🌷🍀🌷🙏
        ارسال پاسخ
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۶:۱۳
        درود بر شما خسته نباشيد
        قلمتان سبز و دلتان شاد
        در پناه حق خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۰:۰۳
        درود و عرض ادب دوست ادیبم
        سپاس که برای خواندن آن، وقت گذاشتید
        🙏🌷🙏
        ارسال پاسخ
        تاراناصری راد (خاطره)
        چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۶:۴۲
        درود فراوان استاد ادیب وگرانقدر
        مثل همیشه زیبا وبا احساسی ناب نگاشتین
        وجودتون سلامت
        پایدار باشید خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۲:۳۲
        سپاس‌گزار نظر لطف شمایم
        در پناه حضرت حق باشید
        🙏🍀🙏
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۸:۵۵
        سلام و عرض ادب خدمت شاعر گرامی
        جناب آنچه سروده ایدهمه زیبا و با احساس
        دورود است
        دورود ها بر شما
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۲:۳۳
        درود و عرض ادب مهربانوی فرهیخته
        سپاس از نظر لطف شما
        🙏🍀🙏
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۹:۵۶
        درود های فراوان وارادتی بی پایان جناب استاد سلیمانی ادیب فرزانه وگرانقدر
        بسیار شیوا وموزون وسر شار از احساس وزیبایی
        قلمتان مانا
        مستدام وتندرست
        در پناه حق
        ایام بکام
        🌷🌷🌷🌷
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۲:۳۴
        سلام بر دوست ارجمند و فرهیخته‌ام
        سپاس از لطف حضور و مهر سرشارتان
        تندرست و بهروز باشید
        🙏🍀🙏
        ارسال پاسخ
        حدیث عبدلی (یارا)
        چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۵:۰۷
        سلام و هزاران. درود به شما شاعر فرهیخته

        جناب سلیمانی مقدم زیبا نگاشته اید

        لذت بردم

        شاعرانگی هایتان مستدام

        خندانک
        خندانک
        خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۰:۰۲
        درود و سپاس از لطف حضور و مهر شما
        🙏🍀🙏
        پاینده باشید
        ارسال پاسخ
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۱:۲۰
        به به به خندانک
        الحق که ماندگارند خندانک
        سلام و ادب و ارادت استادم خندانک خندانک
        محشر کردید استاد چقدر عالی بود خندانک
        مثل همیشه ، از شما جز این انتظار نمیره خندانک
        ارادتمندتان خندانک خندانک خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۰:۲۰
        درود بر دوست ادیبم
        سپاس‌گزار نظر لطف شما هستم
        به مهر می‌خوانید، سروده‌هایم را
        🙏🌷🙏
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۰:۲۱
        سلام استاد سلیمانی مقدم
        دلمان تنگ شد نبودید
        چه صعر بلند بالایی و عالی
        خیلی خیلی سخته همچین شعری نوشتن
        درودها بینهایت عالی خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۰:۲۲
        سلامبر دوست ادیب و ارجمندم
        از لطف شما سپاس‌گزارم
        در خدمت شما و دوستان هستم
        ممنون که به مهر خواندید، سروده‌ام را
        🙏🌷🙏
        ارسال پاسخ
        محمد جواد عطاالهی
        پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۰:۲۲
        سلام و درود فراوان گرانقدر
        شعر بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک
        حال و هوای اشعارتان بسیار دوست داشتنی است
        می خوانیم و می آموزیم از قلمتان
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۰:۲۳
        درود بر دوست ادیب و خوش قریحه
        سپاس از نظر لطف شما
        مانا باشید و نویسا
        🙏🌷🙏
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0