سه شنبه ۱۱ دی
|
دفاتر شعر محمد علی سلیمانی مقدم
آخرین اشعار ناب محمد علی سلیمانی مقدم
|
دلت فرسنگها دور از مناست آزار یعنی این!
تبت را کردهام مهمانِ جان، بیمار یعنی این!
تو را مانندِ یک رویا، فقط در خواب میبینم
بیا تا چشم در چشمت شوَم، دیدار یعنی این!
نمیدانم چرا قسمت نشد همراهِ هم باشیم
به دوشِ دل کشیدن، غصّهء بسیار یعنی این!
"تو" رفتی! "سیلِ اشک" آمد، ولی افسوس نشنیدی
صدایم را که گفتم: لحظهء دشوار یعنی این!
هنوز از لرزههای رفتنت، ویرانِ ویرانم
شکستم در سکوتم، ریزشِ آوار یعنی این!
چه میشد سایه میگسترد مهرت بر سرَم، از نو؟
که تاجِ پادشاهی در کنارِ یار یعنی این!
نگاهم بازتابِ یاس و چشمم خانهء باران
امیدی پوچ و دل، از درد و غم سرشار یعنی این!
#محمدعلی_سلیمانی_مقدم ۰۸-۰۵-۱۴۰۲
😢💐😢💐😢
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غزلی ناب و زیبا بود