سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 11 دی 1403
    2 رجب 1446
      Tuesday 31 Dec 2024

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        سه شنبه ۱۱ دی

        تنهاییَم

        شعری از

        محمد علی سلیمانی مقدم

        از دفتر من و عاشقانه هایم نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۲:۴۴ شماره ثبت ۱۲۹۷۱۸
          بازدید : ۱۹۸   |    نظرات : ۲۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد علی سلیمانی مقدم
        آخرین اشعار ناب محمد علی سلیمانی مقدم

        تنهاییَم یک زخمِ ناسور است
        بر چهرهء فرسودهء عمرم
        دارد به پایان می‌رسد امّا
        راهِ به غم پیمودهء عمرم!
        😔
        تنهاییَم با چشم‌هایی خیس
        هر چیز را از خویش می‌رانَد!
        شبها کنارِ پنجره تا صبح
        همراهِ من، بیدار می‌ماند!
        😔
        تنهاییَم چیزی به طعمِ غم
        در دست‌های خسته‌اش دارد
        خاموش اما سِیلی از فریاد
        روی لبانِ بسته‌اش دارد!
        😔
        تنهاییَم، تنها به یادِ اوست
        اویی که کرده، زهر در کامَش
        زیرِ لبی آواز می‌خوانَد
        با یادِ عشقِ بی‌سرانجامش!
        😔
        محبوبه‌ای زیبا ولی مغرور
        آن کس که از مهر و وفا دور است
        بر بافهء دل، عشقِ ممنوعش
        یک وصلهء بسیار ناجور است!
        😔
        تنهاییَم دریای موّاجی‌ست
        در ساحلِ چشمانِ بیدارم
        در گوشِ من همواره می‌خواند:
        رفته‌ست امّا دوستش دارم!
        😔
        از بس که تنها مانده‌ام حتی
        تنهاییَم با من نمی‌سازد!
        در استکانِ قهوهء تلخم
        فالی، نخوانده رنگ می‌بازد
        😔
        یک شب "فرا خواهد رسید" آخر
        "مرگِ من" و تنهاییَم با هم!
        آری! به پایان می‌رسد آن شب
        عمرِ من و شیداییَم، با هم!
        😔
        دنیا به چشمِ خویش خواهد دید
        دور از همه، با ظاهری ساده
        تنهاییَم چون سایه‌ای لرزان
        در پای شمعی مرده افتاده!
        😔😔😔😔
        #محمدعلی_سلیمانی_مقدم ۱۰-۰۱-۱۴۰۳
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عليرضا حكيم
        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۷:۱۸
        درود و ارادت جناب آقای سلیمانی
        ازشعر زیبایتان مستفیض شدم
        برقرار باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۲:۱۴
        خندانک خوش آمدید خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۱:۴۰
        خندانک
        درودبرشما جناب سلیمانی مقدم عزیز خندانک
        خیلی خرسندم ازدیدارتون درسایت
        مثل همیشه بسیارعالی بود خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۲:۱۴
        خندانک خوش آمدید خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۲:۰۷

        سلام و درود استاد ارجمند

        خوش برگشتید به سایت ، خیرمَقدم خندانک خندانک خندانک


        اگرچه مهارت‌بیان است ولی غمگین نگاشتید.

        به نظرم وقتی انسان می گوید : تنهایَم انگار دارد خدا به آن بزرگی را نادیده می گیرد و نمی‌بیند که خدا همواره همراهش است ؛ بنابراین انسان تنها نیست و تنهایی در جوارِ نورِ حق‌تعالی بودن ، فضیلت است که جای شُکر دارد نه غم .


        از لحاظِ فیزیولوژیِ پزشکی ، وقتی گردشِ خونِ انسان در بدن ، درست نباشد ؛ کبد و قلب خوب کار نمی کند و در اثر متابولیسمِ نامنظّم ، روحِ انسان نیز دچار حالت پریشانی و کلافِگی و مرورِ ذهنیِ خاطراتِ غمگین و مرگ‌ها و سردرگمی های فکریِ می شود . بنابراین یکی از بهترین راه های دور شدن از وضعیت های غمگین ، ورزش و فعالیت‌های صبحگاهی بویژه دَویدن یا حداقل پیاده رَوی و بودن در هوای آزاد است .


        و واقعاً تنها فقط و فقط یگانه‌ خداست که او هم همیشه با آفریدگانش هست.

        وَ هُوَ معکُم اینما کُنتم خندانک


        استاد ارجمند داستانِ رمانِ پائولوکولیو را با نام کوه پنجم بخوانید اگر تنهایی های کاراکتر ایلیا و گفتگوهای قلبیِ خدا و ایشان را دراین رمان زیبا با دقّت تمام مطالعه نمایید به قدرت یکتاپروردگارِ عوالم و عطایای مغفولِ نهاده شده در وجود باعظمتِ یکایکِ آفریدگانش دلشاد و شاکر خواهید ماند .


        سلامت و دلشاد باشید و سرافراز خندانک خندانک خندانک

        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳:۲۱
        درود استاد عزیز
        به شعر ناب خوش برگشتید
        سروده پر احساس و زیبایی را هدیه آوردید
        موفق باشید خندانک
        مهرداد عزیزیان
        پنجشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳:۲۳
        درود جناب سلیمانی مقدم گرامی
        بسیار زیبا بود
        قلمتان نویسا👏🌺🌺
        محمد علی سلیمانی مقدم
        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۶:۴۹
        مردِ #تنهای قصّه‌ای غمناک، میهمانِ تب و گران‌جانیش
        کرده او را شبیهِ محتضری، فکر‌های پر از پریشانیش!

        یادِ یک عشقِ کهنه در جانش، مثلِ زخمی که باز کرده دهان
        یادِ ناکامی و فراموشی، آه! نفرین، به باعث و بانیش!

        آتش انداخت در نیِستانش، در دلِ بی‌قرار و لرزانش
        آنکه در مزرعِ نگاهِ خود، کرد دعوت شبی به مهمانیش!

        آتشِ شعله‌ور به جانش را، چشمِ دائم نشسته در خونش
        می‌کند با سرشکِ غم خاموش، با روش‌های آب‌درمانیش!

        بی‌سوادی که قصّه‌ها خوانده، از همه غیرِ عشق جا مانده
        تا خودش را مگر که جا بکُند، در دلِ یارِ هم‌دبستانیش!

        آرزو داشت مالِ او باشد، توی فنجان فالِ او باشد
        صیدِ آهوی چشمِ او باشد، تا بماند همیشه زندانیش!

        حالِ او مثلِ کودکانِ یتیم، ناامید از محبّتِ پدری
        بدتر از آن، گمان کنم مَثَلِ، آسیاب است و سنگِ تحتانیش!

        واژه‌های پر از غم و دردم، بی‌صدا با قلم همه همراه
        دفترم چشمه‌ای روان شد با، ریزشِ اشکِ بیتِ پایانیش!

        محمدعلی سلیمانی مقدم ۱۵-۰۳-۱۴۰۰
        😢😢
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۲:۱۴
        خندانک خوش آمدید خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فرامرز عبداله پور
        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۶:۵۰
        درود
        زیبا ودلنشین وپراحساس
        سروده اید
        🙏❤⚘
        رقص قلمتان ابدی
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۲:۱۴
        خندانک خوش آمدید خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مولود سادات عمارتی
        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۰:۲۷
        درود
        یک شب فراخواهد رسیدآخر
        مرگ من و تنهاییم باهم
        همواره درپناه حق باشید
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۲:۱۵
        خندانک خوش آمدید خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۱:۵۹
        درود بر شما استاد سلیمانی بزرگوار 🌺💐🌺
        واقعا زیبا سرودید لذت بردم 🌺💐💐
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۲:۱۵
        خندانک خوش آمدید خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شهرام بذلی
        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۲:۴۳
        عرض ادب و احترام

        بسیار زیباست
        خوش آمدید
        عباس (یزدان) عظیمی
        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۷:۵۴
        سلام وعرض احترام

        بسیار زیبا و روان سرودید

        پاینده باشید
        ساسان نجفی(سراب)
        چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۰:۱۵
        درود بر شما جناب سلیمانی عزیز..
        زیبا و دلنشین سرودید..
        خندانک خندانک
        خوش آمدید..
        ساناز قورخانه
        چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۲:۱۰
        درود
        زیبا و دلنشین سروده اید 🌺
        مریم عادلی
        چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۳:۵۰
        سلام ودرود فراوان
        زیبا نگاشتین وغمگین🪻🪻🪻
        درمیان تارو پودهای ظلمانی شب،روزنی هست از آنکه
        به سر انگشتش سیاه وسفید و بود ونبودرا نقش می زند
        تا فرش گسترده ی هستی ،نقش بر نقش شود و هر لحظه به رنگی درآید و آهنگی بنوازد شاید تلالو امید وزندگانی دوباره رادر خود متولد کند
        زندگی تان بر سایه سار درخت امید و میوه های درخت شادی تان پرثمر ،پاینده باشیدو روزگاران با یاد حق پر از مهر خداوند
        بهزاد سرافراز
        پنجشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۰:۰۵
        🍃🦜💐🍃🦜💐🍃🦜💐🍃

        درود بر اندیشه و احساس زیبایتان

        🍃🦜💐🍃🦜💐🍃🦜💐🍃

        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2