سه شنبه ۱۱ دی
|
دفاتر شعر محمد علی سلیمانی مقدم
آخرین اشعار ناب محمد علی سلیمانی مقدم
|
هست نقشی آشنا، بر لوحِ پندارم هنوز
صاحبش را روز و شب، مشتاقِ دیدارم هنوز!
بارِ دیگر، روزگارِ شب گذشت و صبح شد
زل زده بر خاطراتی مَحو، بیدارم هنوز!
مثلِ یک ابرِ سیاهم، بغض دارم در گلو
مثلِ باران از نگاهم، دَرد میبارم هنوز!
خانهء قلبم، خرابآبادِ سردی بیش نیست
کنجِ این ویرانسرا، بر خویش آوارم هنوز!
آرزوهایی به رنگِ ناامیدی در دلم
نقشِ یک قابِ شکسته، روی دیوارم هنوز
عشقِ مهرآیینِ من، بعد از گذشتِ سالها
هست با رفتارِ خود، در فکرِ آزارم هنوز!
کُشتهء این عشقِ نافرجامم امّا از دلم
قاتلِ بیرحمِ خود را دوست میدارم هنوز!
سالها رفت و به دوری، گر چه عادت کردهام
ساده اِنگارانه فکرِ دیدنِ یارم هنوز!
محمدعلی سليمانی مقدم
بامداد ۱۷-۰۴-۱۴۰۲
🌷
|
|
نقدها و نظرات
|
درود و سپاس مهربانوی ادیب و فرهیخته سرکار خانم حسینزاده به مهر خواندید. | |
|
مهربانوی واژهها، سرکار خانم عجم شاعر زیبا سرای شعر ناب سپاس که به مهر میخوانید، دلسرودههایم را پاینده باشید | |
|
درود و سپاس مهربانوی ادیب و فرهیخته سرکار خانم زند به مهر خواندید | |
|
درود بر دوست گرامی سپاس از نظر لطف و همراهیتان زیرِ رادیکال، اعدادی به طعمِ زوج و فرد رنگ میبازند و من، در فکرِ آمارم هنوز! جزر و مدّ و رود و سدّ و یک سراب و یک کویر هست با دریای بیآبی، سر و کارم هنوز! جزرِ سوّم شد شروع و آبِ دریا، آب رفت! ماهیانِ مرده را باید که بشمارم هنوز #محمدعلی_سلیمانی_مقدم💧💧 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود
سرشار از احساس
دستمریزاد