سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

مهربانی جایگاهی در قدرت ندارد...برای یک بار هم شده طعم قدرت را باید چشید >گذشت تااطلاع ثانوی تعطیل⛔️

يکشنبه ۴ خرداد

صفحه رسمی شاعر سعید اصغری


سعید اصغری

سعید اصغری



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
سه شنبه ۲۷ آذر ۱۳۷۵

برج تولد:

برج قوس

گروه

:
شاعران نیمایی

جنسیت

:
مرد

تاریخ عضویت

:
سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۳

شغل

:
وکیل و روانشناس

محل سکونت

:
بجنورد .....قسمتی از این هستی پهناور و ناشناخته

علاقه مندی ها

:
جستجوی معنای زندگی

امتیاز

:
۲۱
تا کنون 7 کاربر 7 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.


درباره من

:
سعید هستم.....زاده‌ی بجنورد....در جستجوی معنای زندگی.....جستجوی این که کیستم....در این دنیا چه میکنم و اخر چه خواهد شد.....همین.

لیست دفاتر شعر


۱

عشق


اشعار ارسال شده

شبی که صبح نشد شعری از سعید اصغری از دفتر عشق نوع شعر نیمائی

شبی که صبح نشد ...
این شعر را ۲ شاعر ۳ بار خوانده اند.
عباسعلی استکی(چشمه) ، سعید اصغری
ثبت شده با شماره ۱۳۶۸۹۳ در تاریخ شنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۴ ۱۷:۲۲    نظرات: ۲
پرتگاه شعری از سعید اصغری از دفتر عشق نوع شعر نیمائی

پرتگاه ...
ثبت شده با شماره ۱۳۶۷۱۴ در تاریخ پنجشنبه ۷ فروردين ۱۴۰۴ ۱۴:۳۱    نظرات: ۴
دنیای من شعری از سعید اصغری از دفتر عشق نوع شعر نیمائی

دنیای من ...
ثبت شده با شماره ۱۳۶۵۶۰ در تاریخ سه شنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۳ ۲۰:۵۴    نظرات: ۴
چشم های خیس شعری از سعید اصغری از دفتر عشق نوع شعر نیمائی

چشم های خیس ...
این شعر را ۳ شاعر ۸ بار خوانده اند.
محمد باقر انصاری دزفولی ، سعید اصغری ، سیاوش آزاد
ثبت شده با شماره ۱۳۶۴۵۳ در تاریخ چهارشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ ۱۸:۰۲    نظرات: ۲
انکار پی در پی شعری از سعید اصغری از دفتر عشق نوع شعر نیمائی

انکار پی در پی ...
این شعر را ۴ شاعر ۱۴ بار خوانده اند.
نیره صدری ، محمد رضا خوشرو (مریخ) ، عباسعلی استکی(چشمه) ، سعید اصغری
ثبت شده با شماره ۱۳۶۴۰۸ در تاریخ سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ ۰۴:۱۵    نظرات: ۶

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر سعید اصغری


اگه عزرائیل بیاد و بپرسه تار مویش یا جان تو؟
در جا بگویم بی‌گمان:
بی‌درنگ جانم بگیر....تار مویش دین و ایمان من است.....❄????????‍♀️

يکشنبه ۱۰ فروردين ۱۴۰۴ ۰۰:۵۲    نظرات: ۲

ازم پرسیدن چرا اینقدر لاغر شدی؟
زیر چشمات کبود شده و گود افتاده؟
صدات چرا اینقدر آروم و لرزه دار شده؟
چرا اینقدر رفتی تو خودت ؟
چرا اینقدر گوشه نشین شدی؟
اعتماد به نفست چقدر پ
جمعه ۸ فروردين ۱۴۰۴ ۰۲:۴۵    نظرات: ۴


فکر کردی واقعا بیخیالت شدم؟؟؟
فکر کردی میتونم بیخیالت بشم؟؟؟
پس بزار خیالتو راحت کنم.....
فقط زمانی که آخرین نفسامو بکشم و چشمامو ببندم و منو تو قبر بزارن و روم خاک بریزن بعدش بیا
سه شنبه ۵ فروردين ۱۴۰۴ ۰۳:۲۱    نظرات: ۴

یه شب بهش پیام دادم و گفتم:
امشب از چی بنویسم؟
گفت از 《امید....》
گفتم چشم ....مینویسم....
چند تا شعر واسش نوشتم با موضوع امید و واسش فرستادم....
امید....
بهترین موضوع ممک
يکشنبه ۳ فروردين ۱۴۰۴ ۱۱:۱۹    نظرات: ۶

خیلیا بهم میگن چرا اینقد بهم ریختی؟
نکنه شکست عشقی خوردی؟
 
هر بار لبخند میزنم و میگم شکست عشقی؟ نه
شکست عشقی واسه کسیه که متوجه میشه آدم اشتباهی رو واسه عاشقی پیدا کرده....مت
يکشنبه ۳ فروردين ۱۴۰۴ ۱۱:۱۸    نظرات: ۰
مجموع ۶ پست فعال در ۲ صفحه
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1