سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
اندیشمندانه ست برگ طلایی دیگری از اندیشه های نابتان
با عرض تبریک میلاد بانوی دوعالم
وروز زن ومادر خدمت بانوان ومادران شاعر ناب
چکیده ای از مقاله مقام زن در اسلام کاری از پرتال جامعه علوم انسانی با اجازه حضرت عالی در صفحه ارزشمندتان
میگذارم سپاس گزارم
مقام زن در اسلام
1. زن در اسلام به عنوان شریک مساوی و کامل مرد در تولید نسل بشر به رسمیت شناخته میشود. مرد، پدر و زن، مادر است و هر دو برای زندگی ضروری و لازم هستند. نقش زن کمتر از مرد حیاتی نیست. با این شراکت او در هر جنبهای دارای سهم مساوی است. او دارای حقوق مساوی است، مسؤلیتهای برابری را بر عهده میگیرد و در درون او همانقدر توانایی و انسانیت است که در شریک او. در رابطه با این اشتراک برابر در تولید نسل انسان خداوند میفرماید:
«ای مردم، ما همه شما را نخست از مرد و زنی آفریدیم و آنگاه شعبههای بسیار و قبایل مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید...»(49:13 و 4:1).
2. زن در انجام مسئولیتهای شخصی و جمعی و همچنین دریافت پاداش برای اعمال نیکش با مرد برابر است. او به عنوان یک شخصیت مستقل، دارای کیفیتهای انسانی و قابل تمایلات معنوی شناخته شده است. طبیعت انسانی او نه پستتر و نه منحرفتر از مرد است. هر دو اعضای یکدیگرند. خداوند میفرماید:
«پس خدای آنها دعایشان را مستجاب کرد (و فرمود:)عمل هیچکس را، از مرد و زن بیمزد نگذارم. شما از یکدیگرید...»
(3:195، 3:17، 36s-33:35، 21-19: 66)
3. زن در دنبال کردن آموزش و یافتن دانش با مرد برابر است. هنگامی که اسلام طلب علم را بر مسلمانان واجب نمود، هیچ تفاوتی میان زن و مرد قائل نشد. در حدود چهارده قرن پیش، محمد(ص) اعلام کرد که طلب علم بر هر مسلمانی از زن و مرد واجب است. چنین اعلامی بسیار آَشکار و روشن است و در طول تاریخ توسط مسلمانان به اجرا گذاشته شده است.
4. زن دارای حق آزادی بیان درست به اندازه مرد است. آرای درست او مورد توجه
قرار میگیرد و نمیتواند تنها به خاطر اینکه به جنس مؤنث تعلق دارد کنار گذاشته شود. از قرآن و تاریخ گزارش شده است که زنان نه تنها عقاید خود را آزادانه بیان میکردند بلکه با پیامبر و یا سایر رهبران مسلمان بحث کرده و یا در مباحثات جدی شرکت مینمودند (قرآن 4-1: 12،58 -60:10). بعلاوه گاه اتفاق میافتاد که زنان مسلمان نظر خود را در مورد موضوعات قانونی مربوط به عموم مطرح میکردند و با خلیفه مخالفت مینمودند و سپس خلیفه استدلال درست این زنان را میپذیرفت. یک مورد خاص از چنین مواردی در زمان خلافت عمر بن خطاب اتفاق افتاد.
5. شواهد تاریخی نشان میدهد که زنان در زندگی جمعی مسلمانان صدر اسلام، بخصوص در مواقع اضطراری شرکت داشتند. زنان، ارتش اسلام را در جنگها همراهی میکردند تا از زخمیها پرستاری کرده، مایحتاج را تأمین کنند، به مجاهدان خدمت کنند و غیره. آنها را در پشت میلههای آهنی حبس نبودند و یا موجوداتی بیارزش و فاقد روح در نظر گرفته نمیشدند.
6. اسلام به زن حقوق مساوی در عقدِ قرارداد، معاملات، کسب درآمد و مالکیت مستقل اعطا میکند. زندگی او، مایملکش و آبرویش به همان اندازه مرد مورد احترام است. اگر زن مرتکب خلافی شود، در یک مورد یکسان مجازات او بیشتر یا کمتر از یک مرد نیست. اگر فریب داده شود یا مجروح شود،
خسارات لازم را درست به اندازه مردی در همان موقعیت دریافت میکند.(2:178، 93-92 و 4:45)
7. در اسلام تنها به بیان آماری حقوق زن بسنده نشده است بلکه تمام تلاش در جهت حفظ حقوق زنان است. اسلام هرگز افرادی که متمایل به تعصب بر علیه زنان و یا تبعیض میان زن و مرد هستند را نمیپذیرد. قرآن بارها و بارها کسانی را که معتقد بودند زنان پستتر از مردان هستند مورد سرزنش قرار میدهد (59-57: 16 ، 59-47،19-15: 43 ، 23-21: 53).
8. جدای از به رسمیت شناختن زن به عنوان موجود انسانی مستقلی که وجودش بطور مساوی برای بقای بشریت ضروری است، اسلام به او سهمی از ارث داده است. پیش از اسلام، نه تنها به زن سهمی از ارث تعلق نمیگرفت بلکه خود زن به عنوان مایملکی در نظر گرفته میشد که توسط مردان به ارث برده میشد. اسلام از آن مایملک قابل به ارث رسیدن، یک وارث ساخت و کیفیتهای انسانی موجود در زن را به رسمیت شناخت. خواه او همسر یا مادر، یا دختر و یا خواهر باشد، سهمی از مایملک خویشاوند متوفی دریافت میکند که بستگی به میزان نزدیکی او به فرد متوفی (نسبت او با فرد متوفی) و تعداد وراث دارد. این سهم متعلق به او بوده و هیچکس نمیتواند آن را از وی سلب کند و یا او را از ارث محروم کند. حتی اگر فرد متوفی با وصیت خود به سایر خویشاوندان، خواسته باشد زن را به نفع دیگری یا به هر دلیل دیگری از ارث محروم کند، شارع به او چنین اجازهای را نمیدهد. هر صاحب مالی مجاز است که در مورد یک سوم از مایملک خود هر وصیتی را بکند، به این ترتیب او نباید بر حقوق افراد در میراثش تأثیری بگذارد و در این مورد مسئله برابری و مشابهت کاملاً قابل به کار بستن است. در اصل، هم زن و هم مرد به طور مساوی حق دارند که از مایملک فرد متوفی ارث ببرند، ولی سهمی که هر یک دریافت میکنند ممکن است متفاوت باشد. در بعضی از موارد، مرد دو سهم و زن تنها یک سهم دریافت میکند. این مسئله به معنای ترجیح دادن یا برتری مرد بر زن نیست،،،،،،