يکشنبه ۲۷ آبان
آوارِ آواز شعری از مریم حقیقت
از دفتر پساغزل نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۸ ۰۲:۳۳ شماره ثبت ۸۰۳۹۶
بازدید : ۵۸۵ | نظرات : ۱۲
|
آخرین اشعار ناب مریم حقیقت
|
سلام مردی سوار اسب در باران نیاید یک شب هراسان پر بگیری از خودت و دیگر به سمت پیکر تو جان نیاید گاهی نگاهی سمت کفرت می کشاند شک کن به عشقی که پس از ایمان نیاید ای خواب شیرین بر تن فرهاد بنشین تا سمت کوه وتیشه بعد از آن نیاید امشب به چشمانش بده پیراهنت را شاید صدای گریه از کنعان نیاید ِآوار ِ آواز است وقتی که شمیم گلپونه های وحشی از کرمان نیاید آشفته ام مثل هوای سبز جنگل مثل سکوتی که پس از طوفان نیاید از بس که نفرین کرده ام این ابرها را می ترسم از اینکه دگر باران نیاید زاینده رود از اصفهان خالیست بی تو شیراز وقتی از تب گیلان نیاید لیلا دوباره قسمت ابن السلام است ای کاش مجنون سمت نخلستان نیاید از خواب تلخ آرزو سیرم دعا کن مردی سوار اسب در باران نیاید #مریم_حقیقت
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما بله همینطوره متاسفانه باعث شده کل شعر به هم بریزه حذف می کنم و مجددا درج می کنم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.