سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 9 فروردين 1403
    19 رمضان 1445
    • ضربت خوردن حضرت علي عليه السلام، 40 هـ ق
    Thursday 28 Mar 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      پنجشنبه ۹ فروردين

      فریادْشعر

      شعری از

      مریم حقیقت

      از دفتر پساغزل نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸ ۰۷:۵۹ شماره ثبت ۷۹۲۷۷
        بازدید : ۱۱۳۵   |    نظرات : ۵۸

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر مریم حقیقت

      در سرم لخته لخته فریاد است
      در گلویم غزل غزل خفقان
      دلم از دست زندگی خون است
      توی رگ های خسته از جریان
      می نویسم به نام آزادی
      می زند زیر گریه ام آواز
      می پرد یک پرنده ی زخمی
      از قفس های خالی از پرواز
      جاده از اعتراض لبریز است
      بسته راهش شب خیابان را
      بادی از سمت مرگ می روبد
      خس و خاشاک این بیابان را
      سبز دادیم و سرخ پس دادند
      گل به نفع گلوله پر پر شد
      هر که انگشت جوهری می خواست
      زیر بار شکنجه مادر شد
      مردهای قبیله دق کردند
      تا زن از زندگی امان ببرد
      زیر آشوب شهر منتظر است
      توی سفره دوباره نان ببرد
      در سرم چرخ می زند خودکار
      روی دفتر نوشته صدها هیس!
      فقر من را محاصره کرده
      یک نفر جار می زند ساندیس
      دیگر از انتظار خسته شدم
      از هوای حصار خسته شدم
      من مسیرم به سمت آزادی ست
      لطف کن پای دار…خسته شدم
      مریم حقیقت
       
      ۱۳
      اشتراک گذاری این شعر
      ۴۹ شاعر این شعر را خوانده اند

      سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

      ،

      محمدعلی جعفریان(عاشق)

      ،

      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

      ،

      وهب رنجبرکلیبی

      ،

      سید امین موسوی نژاد (شیفته)

      ،

      شعله(م جلیلی)

      ،

      مهدی حبیبی

      ،

      سیّدمحمّدرضالاهیجی(ساکُوتی)

      ،

      محمد یزدانی

      ،

      وحید سلیمی بنی

      ،

      فروغ فرشیدفر

      ،

      مجتبی شفیعی (شاهرخ)

      ،

      موسی عباسی مقدم

      ،

      علی برهانی(دود)

      ،

      مدیر ویراستاری

      ،

      لیلا دهقانی

      ،

      علی مزینانی عسکری

      ،

      ابوالحسن انصاری (الف رها)

      ،

      سیده نسترن طالب زاده

      ،

      عليرضا حكيم

      ،

      عباسعلی استکی(چشمه)

      ،

      علی نوری

      ،

      محمد شمس باروق

      ،

      منوچهر فتیان پور (راد)

      ،

      لیلا امریاس(پریسا)

      ،

      علی ناصری(عین)

      ،

      جمیله عجم(بانوی واژه ها)

      ،

      اصغر محمودی( مور )

      ،

      امید غلامپور

      ،

      پژمان بدری

      ،

      محمد باقر انصاری دزفولی

      ،

      حسن مصطفایی دهنوی

      ،

      اکرم بهرامچی

      ،

      بهاءالدین داودپور تخلص بامداد

      ،

      اعظم قارلقی

      ،

      معصومه فیروزی کریانی

      ،

      عرفان حسینی

      ،

      عباس ترکاشوند(عارف)

      ،

      مصطفی رضائی

      ،

      صمد نجفی ( فتاحی )

      ،

      راضیه رحیمی

      ،

      محمد جواد عطاالهی

      ،

      مریم حقیقت

      ،

      امیرحسین مقدم

      ،

      حسین شفیعی بيدگلی

      ،

      باقر رمزی ( باصر )

      ،

      زهرا مددی

      ،

      سیدبهاقزوینه

      ،

      مسعود ندری(شیدا)

      نقدها و نظرات
      احمدی زاده(ملحق)
      دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸ ۱۳:۴۹
      سلام به سایت ادبی شعرناب خوش امدید بانوی مهر مقدمتان گلباران خندانک خندانک خندانک
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۰
      درود بر شما ممنونم پاینده باشید خندانک
      ارسال پاسخ
      عباسعلی استکی(چشمه)
      دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸ ۲۰:۰۵
      به شعر ناب خوش آمدید بانو خندانک
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۱
      ممنونم بزرگوار خندانک
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      سه شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸ ۰۷:۳۳
      سلام بانوی عزیز خندانک
      خیلی خوش آمدیدبه جمع ما خندانک
      زیباوتاثیرگذاربوداحسنت خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۱
      درود بر شما و سپاس از لطفتان خندانک
      ارسال پاسخ
      محمدعلی جعفریان(عاشق)
      دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸ ۱۴:۰۵
      سلام


      صرف نظر از حهت گیری شعر


      شعر خوش ساخت و خوبی است

      خندانک خندانک خندانک
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۱
      درود ممنونم خندانک
      ارسال پاسخ
      وهب رنجبرکلیبی
      دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸ ۱۴:۱۵
      سلام مریم بانوخوش آمدیدبه جمع گرم وصمیمی ناب.
      شعرزیبایی بوداحسنت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۱
      درود بر شما متشکرم خندانک
      ارسال پاسخ
      مهدی حبیبی
      دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸ ۱۴:۲۴
      قلمتون همیشه سبز خندانک خندانک
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۲
      درود همچنین خندانک
      ارسال پاسخ
      سیدمحمدرضالاهیجی
      دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸ ۱۴:۵۷
      سلام
      شعر خوبی‌ست
      فقط قالب اثر به گمان حقیر چهارپاره است نه غزل
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۲
      درود و سپاس بله چهارپاره ست
      ارسال پاسخ
      شعله(مریم.هزارجریبی)
      دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸ ۱۵:۳۱
      درود مهربانوی عزیز
      به شعر ناب خوش امدید
      اثری کوبنده و زیبا بود
      عاااااالی
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۲
      درود ممنونم از لطف شما خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد یزدانی
      دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸ ۱۵:۳۴
      سلام‌ شاعراندیشمندوگرانقدر خندانکمریم‌حقیقت خندانک به‌وب‌سایت‌شعرناب‌خوش‌‌امدید خندانک خندانک خندانک خندانک
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۳
      درود بر شما سپاس از لطفتان خندانک
      ارسال پاسخ
      وحید سلیمی بنی
      دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸ ۱۵:۴۹
      در سرم لخته لخته فریاد است
      در گلویم غزل غزل خفقان
      دلم از دست زندگی خون است
      توی رگ های خسته از جریان
      می نویسم به نام آزادی
      می زند زیر گریه ام آواز
      می پرد یک پرنده ی زخمی
      از قفس های خالی از پرواز
      جاده از اعتراض لبریز است
      بسته راهش شب خیابان را
      بادی از سمت مرگ می روبد
      خس و خاشاک این بیابان را

      سبز دادیم و سرخ پس دادند
      گل به نفع گلوله پر پر شد
      هر که انگشت جوهری می خواست
      زیر بار شکنجه مادر شد
      مردهای قبیله دق کردند
      تا زن از زندگی امان ببرد
      زیر آشوب شهر منتظر است
      توی سفره دوباره نان ببرد
      در سرم چرخ می زند خودکار
      روی دفتر نوشته صدها هیس!
      فقر من را محاصره کرده
      یک نفر جار می زند ساندیس
      دیگر از انتظار خسته شدم
      از هوای حصار خسته شدم
      من مسیرم به سمت آزادی ست
      لطف کن پای دار…خسته شدم
      مریم حقیقت
      ارتباطات وصل شد، زبانه آتش فروکش کرد و فراغتی حاصل شد تا سری بزنم به نورچشمهایم در شعر ناب.
      تا صفحه اول سایت را باز کردم چشمم افتاد به فریاد شعر مریم حقیقت.
      بعد از خواندن شعرش چون آشنایی کافی با او نداشتم و از سویی دلم می خواست چند سطری قلمی کنم در پای فریاد شعرش چرخی زدم در فضای مجازی و آن چه را می باید از حقیقت می آموختم توشه کردم شاید خواندنش برای مخاطب فریاد شعر مریم حقیقت در این محفل ناب خالی از لطف نباشد.
      ویکی حسین در باره اش نوشته: مریم حقیقت، فرزند محمد ابراهیم در اسفند ماه 1358 در شیراز متولد شد. وی دارای دیپلم تجربی است. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است.
      تعدادی از آثارش را نام برده و چند بیتی از اشعارش را منتشر کرده.
      چرخم را ادامه که دادم دیدم ایبنا (خبرگزاری کتاب ایران) از قول او نوشته:
      معتقدم هنوز بهترین راه ارتباط با مردم شعر است و اگر به زبان شعر با مردم سخن بگوییم آنها به دلیل پیشینه تاریخی‌شان بهتر می‌توانند آن را درک کنند. هنگامی که هجمه تبلیغات مخالف به این وسعت وجود دارد شعر بهترین راه گریز از این بحران است.

      در یکی از جشنواره‌های مهم در زمینه شعر آیینی دیدم که یکی از ترانه‌سرایان و شاعرانی که در شبکه‌های اجتماعی ادعای برادری با خواننده‌ای مرتد را در خارج از کشور داشت، داور شده است. این در واقع سهل‌انگاری مسوولان است و باید جلو چنین پیشامدهایی را گرفت. متأسفانه از این نمونه‌ها در کشور زیاد اتفاق می‌افتد.
      شهر باربد هم از کسب عناوین مختلف مریم حقیقت پرده برداری کرده که بماند برای اهلش.
      اما ایسنا (خبرگزاری دانشجویان ایران) از قولش نوشته:
      تصور نمي‌كنم در دهه 90 بازگشتي به شعر كلاسيك اتفاق بيفتد زيرا كل دنيا در حال پيشروي به سوي حذف ايدئولوژي‌هایی است كه محقق شدن آن‌ در شعر كلاسيك ناممكن و يا به سختي است.

      عجب چانه گرمی ای کردم، البته از یک ژورنالیست چه توقعی باید داشت.
      بگذریم و برسیم به فریاد شعر حقیقت


      *چیره دستی برای نقاشی
      (فعلاتن مفاعلن فعلن) به قول عروضی ها ( خفیف مسدس مخبون)
      آهنگیست که از شعر حقیقت بیرون ریخته با تسلط کامل و آرایش هایی که هر شاعر کارکشته ای می داند چگونه بیارایدش برای حضور در مجلس ترحیم، عروسی یا بازی در یک فیلم.
      هر چه هست حقیقت نشان داده کاملا به این آرایش مسلط است و می داند کجا به جای رکن ابتدایی از فاعلاتن یا فاع لاتن بهره بگیرد و کجای کار، رکن سومش را به فع لن یا فعلان بدل کند تا دلبری مصاریعش کامل تر شود.
      جدا از تسلط شاعر به وزن و قافیه و متعلقاتی که درگیر قواعد است، حضور نمادهای به کار گرفته شده توسط شاعر در بطن مصاریع هم قابل توجه است.
      وقتی فریاد مصرع اول را در تقابل با خفقان دومین مصرع دست بسته تحویل می دهد تا آتش یاس را در اذهان شعله ور و حالت سستی پس از ناامیدی را به مخاطب تزریق کند.
      یا آن جا که دل خون از زندگی را با رگ های خسته از جریان میامیزد تا شوک دوم ناامیدی را بتپاند در حلق مخاطب.
      در بند دوم شاعرِ موفق، رنگ آزادی را با حس آمیزی پرنده زخمی در قفس های خالی از پرواز و آواز هق هق گریه چنان بر بوم شعر پاشیده که تعویذِ سِحرِ شِعرش کاری تر شود.
      گزارش راه بندان خیابان ها در اعتراضات شبانه و استعاره بادی که خس و خاشاک را می روبد چیره دستی شاعر را در این بند گزارش گونه اش از فرستنده ای تصویر کرده که پخش آن مطمئنا از آنتن صدا و سیمای ملی مقدور نبوده.
      البته ذکاوت طبع شاعر با وجود ضمیر اشاره به نزدیک " این " که قبل از واژه ی " بیابان " قرار گرفته را باید مقایسه ای زیرکانه دانست که شرایط کنونی را پنهانی طرح می کند.
      بازی رندانه سبز و سرخ، گل و گلوله و انگشت هایی که شاید برای انتخاب با جوهر استامپ بنفش رنگ که آبی شدند و حالا صاحبانش را زیر این همه فشار به مرحله وضع حمل رسانده یکی از چشم بندی های حقیقت را برای مخاطب نمایش داده.
      هرچند برای بند بعدی افاضاتی دارم و البته تغییراتی که به واسطه جسارت و دلیر بودنم قلمی کرده ام:
      مردهای قبیله دق کردند
      تا زن از زندگی امان ببرد
      زیر آشوب شهر منتظر(یم)
      ( تا کسی توی سفره نان ببرد)
      اما اجباری به تغییرات نیست چون نه سلطه اش را دارم و نه رغبتی برای باید و شایدش.
      چرخ خودکار و نقش هیس بر دفتر و همراهی فقر با ساندیس از دیگر مولفه هایی است که زبان آوری شاعر را با نشانه هایی که برای مردم این روزگار قابل درک می کند، «چون ورود به آن از عهده ام خارج است همه را تنها می گذارم تا مخاطب خودش هر طور که دلش خواست با آن حال و حول کند.»
      اما بند آخر که با به کارگیری ردیف بلند " خسته شدم " قصد خودنمایی بیشتری دارد و به خوبی توانسته جانشینی حصار را به جای انتظار مصرع ماقبلش توجیه کند. اما نباید لطافت یا خودسانسوری شاعر را در رکن اول مصرع پایانی در نظر داشت که شاید اگر دلخواهش بود می توانست به جای لطف کن مثلا بگوید لعنتی یا ب ی شَ رَ (...) ... تا شاید مخاطب را به سرمنزل مقصود راحت تر راهنمایی کند.

      *نعش سردی جدا شده از روح
      اما جدا از این که شاعر توانایی اش را در قطعات به هم پیوسته فریاد شعر به رخ مخاطب کشاند و آتش زیر خاکستر دل ها را دوباره شعله ور کرد بررسی نکاتی از این شعر هم قابل تامل است.
      ذکر حالت تصنع برای این شعر نه تنها نکوهیده نیست بلکه در بسیاری از مصاریع این شعر مصداق پیدا کرده است.
      استفاده ولنگارانه از " آزادی " بدون لمس واقعی از این واژه، عدم درک وجودی برای استفاده واژه های نشان دار به جای روح بخشی، چنان نموده که انگار استاد کاشیکار دارد تکه های از قبل نقش و لعاب خورده کاشی را که کار دست استادان دیگری است با مهارت تمام در کنار هم می چسباند.
      پس از اتمام این نما هرچند تحسین بر صنعت استاد کاشیکار واجب است اما بی تردید بار نمایش این اثر را اهل فن، مدیون آن نقاش چیره دست و استاد کاشی ساز می دانند که در پای بوم و کوره روح خود را با قطعات سرد کاشی تقسیم کرده اند تا معمار بتواند نقش ها را در جایی که باید باشد با چیره دستی بچسباند.
      تامل بیشتر در این شعر تداعی کننده صنعتی است که قصیده پردازان متقدم نیز آن را به خوبی دریافته بودند تا شاهکاری قلمی کنند که در صنعت بی نظیر باشد و صله ای بگیرند.
      جدا از بهره کشی مزدورانه واژه های هدف در شعر، به خوبی نمایان است که کسی که در قلب راه بندان های شبانه سهیم بوده باشد بو و قطرات خون، زبانه های آتش و سوزش سرب داغ را آن چنان حس خواهد کرد که برای فریاد زدنش که می داند انتهایی جز طناب پیچده بر گردنش ندارد نه تنها از گفتن لطف کن پرهیز خواهد کرد بلکه به لعنتی هم بسنده نخواهد کرد و گویشی خواهد گزید که بگزد، بدرّد نه حالت التماس به خود بگیرد.
      به نظرم ورود بیشتر به این بحث فرصتی دیگر می طلبد و مثنوی هفتاد من کاغذ، اما بی وجدانی نیست اگر وجود چنین اشعاری را در جامعه شعر با سوپاپ های اطمینان سیاسی قیاس کرد.
      وا... اعلم
      خندانک خندانک خندانک
      وحید سلیمی بنی
      یازدهم آذرماه 1398 خورشیدی
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۴
      درود بر شما و سپاس از وقتی که برای شعر گذاشتید
      من هر چند مولف مرده ام
      اما
      جمله ی آخر روحم را مثل بارها و بارهای قبل طرد از هر دو طرف زخمی کرد
      که
      من فقط مرثیه خوان دل غمدیده ی خویشم
      خندانک
      ارسال پاسخ
       موسی عباسی مقدم
      دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸ ۱۶:۵۲
      درود بر بانو حقیفت بسیار از این شعر لذت بردم این شعر فریادمردمی است که در گلو مانده خندانک خندانک خندانک
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۴
      درود بر شما ممنونم از لط خندانک فتان
      ارسال پاسخ
      علی مزینانی عسکری
      دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸ ۱۹:۰۰
      سلام و عرض ادب
      خوش آمدید با این شعر زیبا بانوی بزرگوار
      خندانک خندانک خندانک
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۴
      درود بر شما سپاس از مهرتان خندانک
      ارسال پاسخ
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸ ۱۹:۲۰
      درود
      به شعر ناب خوش امدید خندانک
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۵
      درود و سپاس بزرگوار
      خندانک
      ارسال پاسخ
      سیده نسترن طالب زاده
      دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸ ۱۹:۳۸
      سبز دادیم و سرخ پس دادند ..
      بسیار عالی ،بسیار عالی سرکار خانم
      درودها خندانک
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۵
      درود ممنونم خندانک
      ارسال پاسخ
      فروغ فرشیدفر
      دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸ ۲۰:۳۰
      سلام به بانوی حقیقت
      خیلی زیبا و پراز حرف حساب بود.
      لذت بردم و خوشحال شدم ازاینکه به جمع مااضافه شدید .
      ⚘⚘⚘⚘
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۵
      درود و خوشحالم از در کنارتان بودن خندانک
      ارسال پاسخ
      لیلا امریاس(پریسا)
      سه شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸ ۰۱:۵۵
      بسیار زیبا بانو
      همچنان که لذت بردم از خوانش این شعر زخم دلم تازه شد
      درود بر شما
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۶
      درود بر شما و سپاس
      و شرمنده این نمک دار واژه هام
      ارسال پاسخ
      علی ناصری(عین)
      سه شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸ ۰۷:۰۵
      درورها برشما شاعره ارجمند
      عالی سروده اید از دردرهای جامعه وکم توجهی ها خندانک خندانک خندانک
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۶
      درود و سپاس بزرگوار خندانک
      ارسال پاسخ
      اصغر محمودی( مور )
      سه شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸ ۰۹:۲۷
      سلام .
      بسیار زیبا .
      سلامت باشید
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۷
      درود ممنونم پاینده باشید خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      سه شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۹:۰۲
      باعرض سلام
      دستاندان گرم
      قلمتان روان
      عالی عالی سرودی بود
      درودبر شما شاعر بزرگوار
      خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۷
      درود بسیار سپاسگزارم از لطفتان خندانک
      ارسال پاسخ
      حسن  مصطفایی دهنوی
      سه شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸ ۲۲:۵۳
      درود ها بانو
      بسیار زیبا سرود ه اید
      پاینده باشید
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۷
      درود همچنین بزرگوار ممنونم خندانک
      ارسال پاسخ
      اکرم بهرامچی
      سه شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸ ۲۳:۱۸
      خندانک خندانک خندانک خندانک سلام
      مثل همیشه قوی و پایدار
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۷
      درود دوست
      ممنونم از لطف همیشه خندانک
      ارسال پاسخ
      بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
      چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸ ۰۰:۰۰
      خندانک خندانک خندانک
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۸
      خندانک
      ارسال پاسخ
      اعظم قارلقی
      چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸ ۰۱:۱۱
      آفرین بانو
      به شعر ناب خوش آمدین خندانک
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۸
      درود ممنونم عزیز
      ارسال پاسخ
      معصومه فیروزی کریانی
      چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸ ۰۹:۳۴
      سلام مهر بانوی عزیز به جمع دوستان ناب خوش آمدی عالی و زیبا سرودیدی خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۸
      درود بر شما ممنونم خندانک
      ارسال پاسخ
      عباس ترکاشوند(عارف)
      چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸ ۱۰:۳۴
      درود بانو
      از خواندن شعر حقیقت لذت بردم
      زیبا وعالی
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۸
      درود سپاسگزارم خندانک
      ارسال پاسخ
      مصطفی رضائی
      چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸ ۱۳:۴۰
      هزار نکته ی باریکتر زمو گفتی
      حقیقتا سخن از عشق و آبرو گفتی
      به جای گفتن مدح ستمگر جلاد
      به راستی سخن حق بسی نکو گفتی
      زمانه کام دهد هر کجا که ضحاک است
      چو کاوه قد تو علم کرده روبرو گفتی
      رضائی ات به ارادت سری فرود آورد
      حدیث باده و جام و می و سبو گفتی
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۸
      خندانک
      ارسال پاسخ
      امیرحسین مقدم
      سه شنبه ۳ دی ۱۳۹۸ ۲۲:۱۷
      مرحبا

      خندانک خندانک خندانک

      شیراز تر از چشم تو شیرازی نیست

      برقرار باشید خندانک
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      پنجشنبه ۵ دی ۱۳۹۸ ۰۲:۳۹
      درود و سپاس خندانک
      ارسال پاسخ
      باقر رمزی ( باصر )
      دوشنبه ۹ دی ۱۳۹۸ ۰۷:۳۸
      فقر من را محاصره کرده
      یک نفر جار می زند ساندیس
      دیگر از انتظار خسته شدم
      از هوای حصار خسته شدم

      رقص قلمتان مانا باد
      درود بر شما
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۸ ۱۵:۱۵
      درود بر شما به لطف خوانده اید سپاس
      ارسال پاسخ
      دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸ ۲۱:۵۵
      درود بر شما با این شعر زیبا و پر مفهوم و دردآور خندانک خندانک
      مریم حقیقت
      مریم حقیقت
      دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۵
      درود ممنونم خندانک
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0