سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        باوریم واردی سنه

        شعری از

        مهدی تنهائی

        از دفتر آیلی گئجه لر نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۸ ۰۱:۵۹ شماره ثبت ۷۵۴۰۱
          بازدید : ۶۰۹   |    نظرات : ۲۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهدی تنهائی

        #م_ت_
        اولموسان ساکین اورکده؛ ای سنه قوربان جانیم...
        اولموشام رسوای عشقین؛ دای نجور عشقو دانیم
        بیر گونش سن کی بلوتلار پر ده سینده قالمادون...
        باوریم واردی سنه؛ واردی سنه؛ چون ایمانیم
        سنده باور ایله دون عشقی اگر معلوم اله...
        بیلمرم کی عاشقیم سان، بیر اشاره گَل قانیم
        عشقیوین اولسا گوناهی دونیادا حدّین چکیم...
        حتی اولسا عوقبادا قعری جهنمده یانیم
        دوغروموش مجنون قانین، لیلا آدی جوشا سالیب...
        هر زامان آدو گتردیم، جوشا گلدی تز قانیم
        ۱۳۹۸/۰۴/۲۲
        #م_ت_
         
        تر جمه ی شعرتقدیم دوستان جان  
        در دلم ساکن شده ای...ای به قربان تو جانم...
        شده ام رسوای عشقت؛ و چطور ممکنه این رسوایی رو کتمان کنم
        مانند خورشیدی هستی که پشت ابر ها نماندی...
        من باورت دارم چون به تو ایمان دارم 
        تو هم اگر عشق مرا باور کرده ای معلوم کن...
        من نمی دانم که عاشقم هستی یا نه یک اشاره بکن تا بفهمم
        عشق تو اگر هم گناه و حدی داشته باشد در این دنیا من 
        تاو انش را پس خواهم داد...
        حتی قبول دارم اگر در آخرت هم در قعر جهنم مرا بسوزانند از این گناه
        پس این افسانه نبوده و حقیقت بوده که آوردن اسم لیلی خون مجنون را به جوش می آورده...(اشاره به روایتی که مجنون از بس عاشق لیلا بوده که حتی عشق لیلی در رگها و خون مجنون جاری بوده... گویا روایت است مجنون برای نشان دادن میزان عشقش به لیلی با خنجری خود را زخمی می کند و در زمین از خونش اسم لیلی نقش می بندد...افسانه یا حقیقت منم شنیده ام ) (این رو ایت اینجا به نظرم آمد و این طور نوشتم در شعرم که پس درست بوده آوردن اسم لیلی خون مجنون را به جوش می آورده از بس دوستش داشته)
        منم هر زمان اسم تو رو آوردم خونم به جوش آمد...
        باسپاس فراوان و احترام 
        مهدی تنهائی  
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۲۴ تير ۱۳۹۸ ۱۸:۰۷
        درود بزرگوار خندانک
        مهدی تنهائی
        مهدی تنهائی
        سه شنبه ۲۵ تير ۱۳۹۸ ۰۳:۱۵
        درود و سپاس از مهرتان جناب استاد استکی عزیز خندانک
        ارسال پاسخ
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        دوشنبه ۲۴ تير ۱۳۹۸ ۱۸:۲۹
        حیف ترکی بلد نبودم استاد
        مهدی تنهائی
        مهدی تنهائی
        سه شنبه ۲۵ تير ۱۳۹۸ ۰۳:۱۶
        خندانک ممنون از حضور گرمتان بانو رحیم زاده ی عزیز
        ارسال پاسخ
        کیوان نصرتخواه
        دوشنبه ۲۴ تير ۱۳۹۸ ۰۶:۲۳
        خندانک خندانک همشهری، تورک قارداش خندانک خندانک
        گللر سنه خندانک خندانک خندانک
        مهدی تنهائی
        مهدی تنهائی
        سه شنبه ۲۵ تير ۱۳۹۸ ۰۳:۱۸
        یاشا قارد اشیم ... سیز اوزونوز گول سوز خندانک
        ارسال پاسخ
        منوچهر منوچهری (بیدل)
        دوشنبه ۲۴ تير ۱۳۹۸ ۱۵:۲۵
        بسیار زیبا استادم درودتان باد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهدی تنهائی
        مهدی تنهائی
        سه شنبه ۲۵ تير ۱۳۹۸ ۰۳:۳۰
        سپاس استاد منوچهری عزیز زیبا نگاه شماست خندانک
        ارسال پاسخ
        فاطمه غیبی پور
        دوشنبه ۲۴ تير ۱۳۹۸ ۱۸:۴۹
        درودجناب تنهایی.. خندانک . افسوس که آذری بلد نیستم... حداقل فکری به حال ما میکردید.. خندانک خندانک .ترجمه نداره؟؟؟
        دوشنبه ۲۴ تير ۱۳۹۸ ۱۹:۳۴
        موافقم 🙋
        ارسال پاسخ
        مهدی تنهائی
        مهدی تنهائی
        سه شنبه ۲۵ تير ۱۳۹۸ ۰۳:۳۲
        سلام بانو فاطمه به چشم...
        ترجمه می نویسم اما موزون نه...به معنی...
        تقدیم دوستان جان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی تنهائی
        مهدی تنهائی
        سه شنبه ۲۵ تير ۱۳۹۸ ۰۳:۳۴
        ممنونم از حضور پر مهرتان بانو شیخ محمدی عزیز اطاعت می شود بابت نوشتن ترجمه خندانک
        مرغ آمین
        دوشنبه ۲۴ تير ۱۳۹۸ ۱۹:۳۵
        درود
        خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهدی تنهائی
        مهدی تنهائی
        سه شنبه ۲۵ تير ۱۳۹۸ ۰۳:۳۵
        درود بانو شیخ محمدی عزیز ممنون و سپاس از لطفتان خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        دوشنبه ۲۴ تير ۱۳۹۸ ۲۱:۰۰

        .



        درود گرامی

        خندانک خندانک خندانک
        مهدی تنهائی
        مهدی تنهائی
        سه شنبه ۲۵ تير ۱۳۹۸ ۰۳:۳۶
        سپاس از حضور پر مهرتان استاد انصاری عزیز خندانک
        ارسال پاسخ
        همایون طهماسبی (شوکران)
        دوشنبه ۲۴ تير ۱۳۹۸ ۲۲:۳۸
        درودتان جناب تنهایی دوست عزیز و فرزانه
        قلمتان جاری
        خندانک خندانک خندانک
        مهدی تنهائی
        مهدی تنهائی
        سه شنبه ۲۵ تير ۱۳۹۸ ۰۳:۳۶
        درود و سپاس از حضور پرمهرت دوست خوبم همایون خان عزیز خندانک
        ارسال پاسخ
        عبدالوهاب (خزان)
        سه شنبه ۲۵ تير ۱۳۹۸ ۰۰:۱۴
        سلام
        بسیار عالی
        یاشا خندانک
        مهدی تنهائی
        مهدی تنهائی
        سه شنبه ۲۵ تير ۱۳۹۸ ۰۳:۳۷
        سپاس از مهرتان جناب عبدالوهاب عزیز خندانک
        ارسال پاسخ
        اعظم قارلقی
        سه شنبه ۲۵ تير ۱۳۹۸ ۲۰:۱۸
        عرض سلام و درود شاعرِ خوش قریحه خندانک
        ترجمه از شعر زیباتر و شعر از ترجمه دلنشین تر خندانک
        بَه بَه... خندانک خندانک
        واقعا دستتون درد نکنه خندانک خندانک خندانک
        مهدی تنهائی
        پنجشنبه ۱۴ شهريور ۱۳۹۸ ۰۱:۲۰
        سپاس از حضور پر مهرت خانم قارلقی عزیز زیبا خواندید خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7