يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر محمود قائمی زاده (ربیعا)
آخرین اشعار ناب محمود قائمی زاده (ربیعا)
|
من دچار نسیانم!
ساعتم کجاست؟ عینکم کجاست؟
مهربان من!
بر درخت سالمند حافظه
میوه های تلخ خاطرات دور را
آفت هزار بار تجربه
نورس و رسیده چون شهیدان جنگ نابرابری
بر زمین بایر ضمیر خستهام
میتکاند و فقط نشستهام!
من دچار نسیانم!
ساعتم را به دستم ببند!
آگهم کن و بگو
روز یا شب است؟
و کدامین جراره عقربی
اینچنین ماه را گزید
کو سیاه شد و در محاق خود خزید؟
مهربان من! روز یا شب است؟
باز هم قمر در عقرب است!
عینکم کجاست؟
نازنین!
چشمهای کور من
بهر دیدن هر آنچه نیست
وانگهی آنچه بایدم به دست
باز محتاج آن ته استکانی عینک است!
مهربان بگو!
آنکه میزید به قعر چاه
هرگزش شود که چشم کور
چاه تار و تیره را سوا کند ز راه؟
عینکم را به چشم کور من گذار
راه را نشان بده ز چاه!
|
|
نقدها و نظرات
|
سپاس سرکار خانم ستوده | |
|
سپاس استاد شاهنگیان. حضور شما باعث افتخار است | |
|
سپاس "تنها"ی عزیز. ممنون که وقت گذاشتید | |
|
درود استاد | |
|
ممنون فریاد عزیز.. داشتن نظر شما مایه مباهات بنده است. خیلی خوشحالم که مورد توجهتون بود | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و جالب بود