سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        زمستان قریه

        شعری از

        محمود قائمی زاده (ربیعا)

        از دفتر دفتر اول نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۸:۳۷ شماره ثبت ۶۵۱۲۸
          بازدید : ۶۳۹   |    نظرات : ۲۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمود قائمی زاده (ربیعا)
        آخرین اشعار ناب محمود قائمی زاده (ربیعا)

        زمستان و ریاحینی ربیع زودرس بر دوش!
        شکوفان با دم شاد هَزاران!
        میان کوچه‌های قریه‌های سالها خاموش
        شگفتا خواب می‌بینم!
        شگفتا امشب آری امشب روشن
        فراز پشت بام سر به سقف تار شب سوده
        فروزان روی و رخسار بیوت همجوارم را
        بسان چهره مهتاب می‌بینم!
        گمانم باز مخمورم 
        رخت را انعکاسی بر رخ آینه وار ساغرم 
        این رفیق ساده ناباب می‌بینم!
        فراقت را هزاران سال بگذشت و در این سی سال
        همیشه بودنت را خواب می‌بینم!
        شنیدم که پدر از جد خود می‌گفت
        کز جدش شنیدست او
        نیای هفت پشتِ هفت پشتش در زمانی دور
        سحرگاهی پس از نخجیر
        تورا در راه دیده کوله باری بر سر دوشت
        نگاهی حسرت آگین بر زمین سرزمینت کردی و رفتی
        شنو از من!
        فراموشت نموده این زمین خشک
        و لیکن گاه هنوزت خواب می‌بیند
        بسان سالمندی که دریغا ازنخستین عشق
        نه خط خنده و اخمی
        نه دندان سپیدی و نه سرخ آتشین لب
        نه ابرو و نه چشم و بوسه و آغوش
        که نامی را فقط در خواب می‌بیند!
        بسان ذهن عطشان کویری که
        در اخم سوزناک آفتاب داغ
        سراب آب می‌بیند!
        فراموشت نموده این زمین منجمد آری.
        زمستان و چنینش زمهریر مردم آزاری
        و باد سرد نامردی که هر آنی 
        حدیثی تازه اش با گوش و دندانی
        زمستانی که حرفت در هوا یخ می‌زند
        می‌رود با باد
        بلور آجین می‌افتد بر زمین سخت
        هزاران واژه می‌گردد بسی ناشاد
        و هر نجوای گرما بخش 
        دمی بگذشته از آغاز
        چنان موهوم میگردد که گویی سوتهای باد
        حقیقت این چنین است ای شهید شاهد شیرین افگارم
        ای روشنی بخش توهم ها و افکارم
        و می‌دانم تو را هم با دم سردم می‌آزارم
        دگر دیری است کاین قریه
        فراموشش شده ایام سرسبزی
        عیون قریه چون آینه‌هایی جیوه‌اندودند
        که رخساران سربی را 
        به سقفی تیره مدیونند!
        هنوزش گاه شعاعی از هزاران فرسخ آنسوتر
        شکافد آسمان قریه را 
        تابد برآینه
        و سوی نورسیده شیطنت پیشه
        کمی روشن کند دیوار تار همجواران را
        ولیکن این نه آن نوراست کش گرما دهد برجان
        زمستان است و یخبندان
        بصد منزل نمی‌بینی یکی را با لبی خندان
        بیا ای تو امید قریه ای شادی
        بیا ای هر خوشی را همچونان سایه
        بیا ای نام تو جامع تمام حرفها را 
        از الف تا ی
        ربیعا یخ زد از سرما
        بیا جانا
        بیا جانا
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۹:۴۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۲۲:۳۱
        ممنون از حضورتون خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۲۰:۲۸
        درود بزرگوار
        نیمایی بسیار زیبا و خوش آهنگ بود خندانک خندانک خندانک
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۲۲:۳۲
        سپاس استاد گرامی. ممنون از اینکه وقت صرف نمودید خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ســــــتوده
        يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۱:۰۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حس ناب شاعرانه هایتان دوس داشتنی است
        مانا باشید به مهر خندانک خندانک
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۷:۴۴
        از لطف شما بسیار سپاسگزارم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سجادمیردادی(درویش)
        يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۵:۰۶
        خندانک درود اثری ماندگار و زیبا بود. خندانک
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۷:۴۵
        سپاس درویش گرامی خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۸:۲۱
        درود بر ربیعا خندانک
        دگر دیریست کاین قریه
        فراموشش شده ایام سرسبزی
        خندانک خندانک خندانک
        آفرین بر شما
        آفتاب اندیشه تون تابان خندانک
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۱:۵۴
        درود بر استاد عزیز جناب زارع.
        ازینکه به من لطف دارید بسیار سپاسگزارم خندانک خندانک
        حضورشما باعث افتخار است.
        ارسال پاسخ
        علی مزینانی عسکری
        يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۹:۱۰
        سلام و عرض ادب
        استادانه قلم زده اید سروده ای زیبا که دوست داشتم بیشتر باشد و بیشتر بخوانم دستمریزاد
        خندانک خندانک خندانک
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۲:۱۰
        سلام استاد مزینانی گرامی
        داشتن نظر شما باعث افتخار بنده است. ممنون که مطالعه فرمودید خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۷:۳۱
        درودها

        سپاس از اشتراک شعر زیبایتان

        خندانک خندانک خندانک
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۲۰:۳۰
        ممنون که وقت صرف نمودید جناب انصاری خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مصطفی  تخلص همره
        يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۲۰:۳۵
        بسیار زیبا بود
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        دوشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۸:۲۵
        سپاس لطف شماست برادر گرامی خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالفضل رمضانی  (ا تنها)
        يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۲۳:۲۳
        درود برشما جناب ربیعا
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        دوشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۸:۲۶
        سپاس دوست عزیز خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
        دوشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۹:۳۹
        درودبرشماشاعرگرامی بسیارزیبا بود مراکشاندبه بوستان ادب مرحوم استادفقید اخوان ثالث خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        دوشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۳:۲۷
        سلام و سپاس بامداد عزیز
        بله در دوره‌ای که این سیاه مشق را قلمی کردم و همچنین در حال حاضر ارادت فراوانی خدمت آن عزیز بزرگوار داشتم. هنوز هم با تمام سعیی که بر استقلال اثر دارم گاها شاگرد و مقلد بی چون و چرای همان مکتب می‌گردم. ممنون که وقت صرف نمودید خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سینا دژآگه
        سه شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۰:۴۰
        سلام و عرض ادب جناب قائمی زاده خندانک
        درود بر شما...برقرار باشید خندانک
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        سه شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۱:۲۴
        سپاس سینای عزیز خندانک لطف دارید خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4