چهارشنبه ۵ دی
آیت هدایت شعری از مرضیه سادات هاشمی
از دفتر پدر دخترها نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۶ ۰۳:۲۳ شماره ثبت ۶۰۵۵۷
بازدید : ۵۹۴ | نظرات : ۱۰
|
دفاتر شعر مرضیه سادات هاشمی
آخرین اشعار ناب مرضیه سادات هاشمی
|
زینب کند برایت این گونه این حکایت
با چشم پر زخونش،با قلب پر شکایت
گوید برادر من ای ماه بی قرینه
بودم به دخترانت،از جان و دل حمایت
دروقت رفتن تو، بوسیدم ان گلو را
بر حال زار زینب، قدری نما عنایت
ای افتاب خوبان،در کربلای جانان
سرها بریده دیدم بی جرم و بی جنایت
در مسجد و به منبر،در کوچه های کوفه
باریدو بر سر ما ،در هر شهر و ولایت
ان چوب خیزرانش بردُ ز من صبوری
زنهار از این زبانش، وین درد بی نهایت
کی می شود بیایی،تسکین به زخم زینب
هرشب کنم دعایت، ای ایت هدایت
#مرضیه_سادات_هاشمی
|
|
نقدها و نظرات
|
ممنون از لطفتان | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
آیینی بسیار زیبا و شورانگیزی است
سرها بریده دیدم بی جرم و بی جنایت؟