من از شعار به شعور خواهم رسيد ( صفحه هفتم )

سلام استادباصرعزیز
زیبا قلم زدید

درود بزرگوار
بسیار زیبا و جالب بود

درود برشما
بسیار عالی بود

عرض سلام وادب
استادباصرعزیز
مستفیض شدم
ازشهدکلامتان
بسیارعالی بوداستاد
درودها

درود برشما

درود بر رمزی عزیز زیبا بود بزرگوار

به نام حضرت دوست
عرض سلام و ادب خدمت شما جناب رمزی عزیز
هر چند تیک نقد فعال نیست...ولی به جهت اینکه بار ها از بحث و تبادل استقبال کرده اید.. بنده عرایضی را سیاهه میکنم.

این سلسله ی از شعار به شعور رسیدن شما بنده را که مجذوب ساخته و الاظاهر هنوز ادامه دارد...
بسیار هم زیباست
نگاه کردن به یک اثر هنری،مخصوصا شعر از چند بعد قابل احقاق است...که ویژگی های یک شعر مطلوب زیادند و هر کدام کتاب کتاب سخن نیاز دارند..و این ها همه از ویژگی قابل انعطاف بودن شعر کلاسیک است که خط بطلانیست بر هرآنچه که عزیزان به عنوان نشتر به تن شعر می زنند.
که بگذریم...
از دیدگاه محتوایی نگاه کردن به نوشته های این افتاده ی به پا خاسته(بقول خودتان) ازسواد این حقیر خارج است که محتوایی در کلامتان می یینم که می پندارم بایست ایستاد و تحسین کرد.
ابیاتی با اندیشه ای پخته و چه و چه و چه...
در این منظومه ی طولانی بنده از ظن خود یار شده ام و مناجاتی به غایت هوشمندانه دیده ام که گه گداری رنگ و بوی شعر های شعرای بزرگ پارسی زبان را می دهد.
علاوه بر این ها این شعر یک هارمونی زیبا ایجاد کرده هرچند معتقدم گاهی ابطال آفت جان برخی سخنان می شود.
در لابالای ابیات بنده را به یاد چند ماجرای انداختید...یکی ماجرای شیخ سمعان..عابد و ترسا و دیگری ابیاتی چند از نی نامه ی مولانا...که برایم بسیار لذت بخش بود.

چندی در این اثر فاخر لنگش های وزنی مشاهده کردم...
که اثر به این زیبایی و غنا را به جهت محتوا مخدوش میکند.
به عنوان مثال:
خويش خوريم بابت بيمار خويش(که در خوانش مجبور به حذف میم در خوریم می شویم و این واج اضافه است)
یا
ما ملكى بوده ‏ايم آزاد و مست
ميوه ‏ى شيطان زده پيمان شكست(که بازهم همان ایراد جامه ی تکرار پوشیده)
که اجازه دهید این مقوله به اهلش سپرده شود چرا بنده سواد عروضی ندارم و در حد مبتدیانه دردی دوا نخواهم کرد.
...
ضعف تالیف در بعضی ابیات؛به طوری که خواننده با ذهن خودش معنا را کامل می کند، به عنوان مثال:
ميوه ‏ى شيطان زده پيمان شكست
...
حذف بی جای را مفعولی،کاربرد نا بجای بعضی افعال از قبیل افتاده شدم به جای افتاده ام از جمله ی مواردی است که باید بدان توجه بیشتر شود.
یک قسمت که از خاطرم رفت بگویم و بسیار به دلم چسبید..واژه سازی فوق العاده تان در می گُریست بود که مجذوب آن شدم.
بیشتر پرحرفی نمی کنم که موجب ملال نشود.
قربان همه ی خوبان
یاعلی

سلام و هزاران درود به شما دوست بزرگوارم استاد رمضانی گرامی
از اینکه برای سروده ام وقت گذاشتید بی نهایت خوشحال شدم و بی نهایت ارزشمند است .
جای هیچ حرفی نیست و کاملا با حضراتی چون شما موافقم و به دیده منت در چاپ دوم این اثر لحاظ خواهد شد .
بیشتر نوشته های من برمیگردد به زمانی که دوره گرد بودم
(اعتیاد) و چند کتاب و دفتر در خورجینم بود و در کوچه ها و خیابانها پرسه زنان و با نوشتن کمی آرام میشدم ( پروفایل )
کتاب ( به جهنم سرد خوش آمدید ) در سال ۹۱ به چاپ رسیده است که حدودا ۲۰۰۰ بیت در آن جای دارد و من به دلخواه خودم اجازه ویرایش را به کسی ندادم و در صفحه نخست کتاب آورده ام ( بدون ویرایش ) اما اکنون برای چاپ دوم نیاز به ویرایش دارم و باید از بزرگوارانی چون شما بیاموزم تا ایراداتی که دارد تصحیح گردد .
باز هم از شما که برای امثال من وقت میگذارید سپاسگزارم . این است رسالت داشتن دانش
موفق باشید