دوشنبه ۱۸ آذر
|
دفاتر شعر محمد علی سلیمانی مقدم
آخرین اشعار ناب محمد علی سلیمانی مقدم
|
«واعظان كاين جلوه بر محراب و منبر مي کنند«
عمرِ خود با موعظه در راه دين سر مي كنند
جلوه از هنگامه ي صحراي محشر مي کنند
اشكِ مردم را روان از ديده ي تر مي كنند
صحبت از عدل علي، ساقيِّ كوثر مي کنند
«چون به خلوت مي روند آن كار ديگر مي كنند»
«مشكلي دارم ز دانشمند مجلس باز پرس»
زان غني كو بوده روزي خوار و مفلس باز پرس
از توانايي كه اينك گشته بي كس باز پرس
از رياي مردمان دون و ناكس باز پرس
از همان واعظ كه شد بر صدر مجلس باز پرس
«توبه فرمايان چرا خود توبه كمتر مي كنند»
«گوييا باور نمي دارند روز داوری»
يا جهنّم را همه دانند بهرِ ديگري
يا به فكرِ رستن از آنند با افسونگری
هست در قاموسشان حقّ و عدالت سرسري
فكر دنيايند و دنبال مقام بهتری
«كاين همه قلب و دغل در كارِ داور مي كنند»
«يارب اين نو دولتان را با خرِ خودشان نشان»
روز عقبي جمله را با كيفرِ خودشان نشان
آتش ريب و رياشان بر سرِ خودشان نشان
جملگي بر آتشي از اخگرِ خودشان نشان
اين همه بوزينه را با عنترِ خودشان نشان
«كاين همه ناز از غلامِ ترك و استر مي زنند»
«اي گداي خانقه بر جه كه در دير مغان»
دلقِ شيخ افتاده و زنّار او گشته عيان
آن كه مي گفتي ز زهد و پارسايي بي امان
شد هويدا مكر او نزد تمامِ مردمان
چشم دل وا كن كه از بحرِ خداي مهربان
«مي دهند آبي كه دلها را توانگر مي كند»
«حسن بي پايان او چندان كه عاشق مي کشد»
لعل خون ريزش هزاران جانِ شایق مي كشد
داسِ بي رحميِّ او صدها شقايق مي کشد
با دورنگي هاي خود روح حقايق مي كشد
گر چه در ما عاشقي ها و علايق مي کشد
«زمره ی ديگر به عشق از غيب سر بر مي كنند»
«بر در ميخانه ي عشق اي ملك تسبيح گوی»
بهرِ گرداننده ي چرخ و فلك تسبيح گوي
بر خداوندِ جهان بي ريب و شك تسبيح گوی
شكرِ نعمتهاي او حقِّ نمك تسبيح گوي
تا بوَد همواره اللهُ مَعَك، تسبيح گوی
«كاندر آنجا طينت آدم مخمّر مي كنند»
«صبحدم از عرش مي آمد خروشي عقل گفت»
بود، آنجا شور و شوق و جنب و جوشي عقل گفت
بايد اَر مردي ز مردم عيب پوشي عقل گفت
حق بِجو از جامِ پيرِ مي فروشي عقل گفت
گوشِ دل بسپار گر جانم به هوشي عقل گفت
« قدسيان گويي كه شعر حافظ از بر مي كنند»
«حضرت حافظ» سليماني مقدم
|
|
نقدها و نظرات
|
درود و عرض ادب خدمت بانوی واژه ها سپاس از همراهی تان طاعات شما نیز مورد قبول درگاه خداوند باد | |
|
درود بر دوست فرهیخته ام سپاس از نگاه پر مهرتان پاینده باشید | |
|
درود بر شما دوست فرهیخته ام ممنونم که با حوصله خواندید، این پریشان گویی طولانی را پاینده باشید و قلم زیبا نگارتان به مهر نویسا باد | |
|
درود بر دوست ارجمندم سپاس گزارم از نظر لطف شما، اما بنده حتی شاگرد خوبی هم برای استادان بزرگواری چون جناب شیخی و سروران دیگرم،نیستم. ذره خاکی ناچیز هستم بر درگاه حضرت دوست، شاید که بر ما نیز سایه افکن باشد. باز هم سپاس از حسن نظرتان | |
|
درود دوست فرهیخته ام پاینده باشید ماه رمضان رفت تا بار دیگر و سال دیگر بیاید، و چه کسانی باشند که از فضای معنوی آن، بهره ببرند، اما خوان گسترده ی نعمات و برکات خداوند، همچنان گسترده است. باشد که مورد رحمت ذات کبریاییش قرار گیریم | |
|
درود بر دوست فرهیخته ام سپاس گزارم از حسن نظرتان بنده هم بهترین های خداوند را برای شما آرزو می کنم. عید مسلمین، بر شما نیز مبارک باد | |
|
درود بر شما سپاس گزار مهر سرشارتان هستم. ممنونم که حوصله کردید، خواندن این آشفته گویی طولانی را | |
|
درود بر بانوی ارجمند مهرتان را سپاس میگویم مانا باشید | |
|
درود و عرض ادب دوست گرامیم لطفتان همواره شامل حال این کمترین هست. پاینده باشید. بر شما نیز مبارک باد | |
|
درود و عرض ادب خوش آمدید به خراب آباد سلیمانی دوست ارجمندم | |
|
سلام و. عرض ادب دوست فرهیخته ام سپاس از حضور شما غرض عرض ارادتی بود به محضر حضرت لسان الغیب | |
|
درود استاد فرزانه ام لطف حضورتان را سپاس گزارم همواره استفاده می کنم، از راهنمایی های ارزشمند شما | |
|
درود بر دوست ارجمندم خوشحالم که مورد توجه طبع مشکل پسند شما قرار گرفته است. سپاس | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بهرِ گرداننده ي چرخ و فلك تسبيح گوي
بر خداوندِ جهان بي ريب و شك تسبيح گوی
شكرِ نعمتهاي او حقِّ نمك تسبيح گوي
تا بوَد همواره اللهُ مَعَك، تسبيح گوی
«كاندر آنجا طينت آدم مخمّر مي كنند»
عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت
صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت . .
عید سعید فطر بر شما مبارک باد
و چقدر سخت است , که این عزیزترین عید را بدون آن عزیزترین غایب از نظر بگذرانیم
اللهم عجل لولیک الفرج