يکشنبه ۱ مهر
|
آخرین اشعار ناب بهنام شهیری
|
بعد از تو اوضاع نواحی جنوبی قلبم وخیمه
بین ما هنوزم یه دیوار ضخیمه
دربدری رو باید تحمل کرد
چه کنم که امر دیکتاتور,همینه
بعد از تو,مغزم شده دچار یه عادت ماهانه
خون مینوشم از جام و ساغر شاهانه
قاصدک خبر از چه آوردی امروز؟
راست گفتی تو مستی و من دیوانه
بعد ازتو, پا نگذاشتم حتی به کافه
راستی موهات,هنوزم لخت و صافه؟
دکترم گفت دوای دردت اینه
که خیالت هرشب موهاشو ببافه
بعد از تو,یه کودتای مخملی شد,نصیب وجودم
گوشه ی اتاقم دوباره شعری ازتو سرودم
توو خیابون انقلاب راه رفتم,اشک ریختم
از کافه تا مترو,به فکر تو بودم
بعد ازتو,زمستون سردتر شد
بهنام,پیر اما مرد تر شد
یه سیگار و یه پیک تنهایی
بعد از تو ,درد,درد تر شد
بعد از تو,من ماندم و یه کاسه ی آب خالی
همینجا هستیم شاید که تو باز آیی
قدمت روی چشم من و اسپند
تو هنوزم یار دیوانه ی مایی...
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.