دئدیم بیل دردیمی گؤرنه چکیرم
گفتم دردم رابدان ببین ازدست عشق توچه می کشم
عشقون ویریب یاپراق کیمین اسیرم
عشق توچنان زده است که مانند برگ می لرزم
گورمیینده سنی صبریم کسیلیر
وقتی که تورانمی بینم آرامشم سلب می شودیابریده میشود (صبرم بریده می شود)
اورگیمده یامان یئللر اسیلیر
ودردلم بادهای بدویامرگ آورویاخطرناک می وزد پیداکردن معنی مناسب برای کلمات ترکی خیلی سخت است
هرکیپریگون بیر اوخ تکین آخیری
هریک ازابروهایت مانندتیرمیادبه طرف من
هر باخیشون شمشک تکین شاخیری
وهرنگاهت مانندرعدوبرق به دلم جرقه می زند ومی سوزاند
آلا گؤزلرمنه سوزگون باخیری
چشمان درشت و زیبا وقشنگت باطنازی به من نگاه می کنند
من باخانداقان یاش گوزدن آخیری
ووقتی که من به تونگاه می کنم اشک خون ازچشمم سرازیرمی شود
یامان سالدون منی آغیر زللئته
مرابه ذلت ومشقت بزرگ ومرگ آوروخطرناک انداختی
گئدیب طا قت دؤزنمیرم محنئته
دیگرتاب وتوانم ازدست رفته ومحنت تورا نمی توانم تحمل کنم
یوخ اورکدن یانان دردیمی بیله
وکسی هم نیست که بادلسوزی دردم رابداند ودرمان کند
گلیب گؤزلریمین قان یاشین سیله
وبیاید واشک خون آلودچشمانم راپاک کند
سنده یارباخمادون من دییه ن سؤزه
وتوهم ای یارمن به حرف من گوش ندادی
سالدون اورگیمی آتشه گؤزه
ودل مرابه آتش وآتش سرخ شده وآتش پرحرارت انداختی
ایندیده وارعشقون منی یاندیریر
هنوزهم که مدتی ازتوجداشده ام آتش عشقت خاموش نشده ومرامی سوزاند
اورگیمین باشین الوولاندیریر
وبازهم شعله عشقت دلم را(سردلم رابهترین جای دلم را)می سوزاند
دردون گئنه گئدمیرمنیم جانیمنان
دردعشقت هنوزهم درجان من جاگرفته وبیرون نشده
محبتون چیخمیراورک قانیمنان
ومحبت توازخون دلم خارج نمی شود
اوگونلرین حسرتینی چکرم
هنوزهم حسرت آن روزهارا می کشم
گئنه دیسون شیرین جاندان گئچرم
بازهم اگربگویی ودستوربدهی ازجان شیرینم می گذرم
بیرگون دوردیم سن مارالین یولوندا
یک روزآمدم ودرراه توایستادم
دئدیم گلدیم دایم اؤلام قولوندا
وبه توگفتم آمدم تاهمیشه درخدمت توباشم (نوکرتوباشم)
عشقین کتابینان یازدیم بیرنامه
ازکتاب عشق یک نامه نوشتم
دئدیم عجب سالدون منی یاردامه
ودرنامه گفتم ای یارمراعجب به دام عشق انداختی وگرفتارکردی (دردام عشقت گرفتارکردی ودلم را کشتی)
نامه نین جؤهری اورک قانیدی
جوهرآن نامه ازخون دلم بود
کاغذی قوروموش شیرین جانیدی
وکاغذ نامه ازجان نحیف ولاغرشده ازدردعشق توبود
گؤزیاشینان اونی تزئین ائیله دیم
وبااشک چشمم نامه راتزئین کردم
دل سؤزینن یازیلارین سئیله دیم
وباسخن سوزناک دلم نوشته های نامه را گل چین کردم
گؤزقانینان غلتلرین پاک ائدیم
وباخون چشمم غلط های نامه راپاک کردم
اورکدن آه چکدیم سینه چاک ائدیم
ازدل آه بلندی کشیدم وازدردسینه راپاره کردم
اورگین آهینان متنین بیتیردیم
باآه دلم متن نامه را رشد داده وپروراندم
گوزومون یاشینان باشا یئتیردیم
وبااشک چشمم نامه رابه پایان رساندم
اؤنامه نین آدی عشقین اوتیدی
اسم آن نامه آتش عشق بود
پیام کونلومون قارا دودیدی
وپیام آن نامه دود سیام دلم بود(دلم ازآتش عشق یارمی سوخت ودود سیاه ازآن بلند می شد درآتش عشق سوختن مانندآتشی نیست که انسانها باهیزم برپامی کنند ومی سوزد وتمام می شودآتش عشق هیچ وقت تمام نمی شودوهمیشه باعاشق همراه است وحتی بعدازمرگ نیزاگرباتفکرعاشقی به قبرعاشق بروی ومکاشفه کنی می بینی که خاک قبرعاشق خاکستروسیاه است پس معلوم می شود عاشق حتی درقبرهم می سوزدازمجنون می پرسند بهترین موقعیت عاشق چه زمانی است می گوید زمانیکه ازمعشوق جدا می شوی ومدتی اورا نمی بینی وآتش عشق تمامی وجودت رااحاطه می کنی وآن وقت ازخودبی خودمی شوی وبه رویا پناه می بری ودررویامی بینی که سرت رابه زانوی معشوق گذاشته وبه خواب نازوشیرین فرو رفته ای وبااشک چشم یارازخواب بیدارمی شوی وبازبان خود اشک چشماش راپاک می کنی وسرت رامی گذاری به سریارباهم گریه می کنی واشک چشمها را همراه باخون دل مخلوط کرده وباهم آنقدرگریه میکنید که همه جارابااشک خودتان خیس می کنید وبدترین زمان برای عاشق بیدارشدن ازاین رویاست که می بینی آنهایی که دیده بودی خبری نیست)
اؤنامه نی یازمیشدیم بیرکتابدان
آن نامه راازکتابی نوشته بودم
اؤخویانی اؤیاداردی اؤ خوابدان
آن کتاب هرخوابیده وغافل ازعشق رابیدارمی کرد
اؤنون آدی انگیزه ی عشقییدی
نام آن کتاب انگیزه عشق بود
متنی بوتون آموزش ومشقییدی
تمامی متن کتاب پرازآموزش ومشق عشق بود
این داستان واقعی هنوزتمام نشده است ،ازمدیرمحترم سایت تشکر می کنم که واقعن درحق مااعضا بزرگی وبرادری می کنید واستدعا دارم که این داستان بیشتردرمعرض دیدهمشعرهای عزیزم قرارگیرد
دوستدارشما زندی