سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        نشئه ی خنده هایت

        شعری از

        شیوا پهلوان زاده

        از دفتر گذار حس نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۱۲:۰۱ شماره ثبت ۴۳۸۰۸
          بازدید : ۱۰۸۰   |    نظرات : ۸۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر شیوا پهلوان زاده

        شعر می گویم

        وقتی کودکانه خُمار می شوم.....

        خنده های گریز پایت

        بوی بهشت به دندان گرفته

        گیسوی عشق به دست

        می دود لابه لای

        عطسه ی واژه ها

        و از انگورِ سرخِ هجا

        شعر نه، شراب می سازد

        می روم از شعرهایم

        دوباره مست

        باید نشئه از خنده های تو

        چشمان خدای را

        به تماشا نشست...


        بااحترام و مهر بیکران
        شیوا پهلوان زاده
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۱۸
        گرانقدر عزیز و بزرگوار بسیار زیبا سرودید و از خوانش ان بسیار لذت بردم دست مریزاد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        هنگام خوانش شعرتان نمی دانم چرا بی اختیار یاد یکی از سروده های قدیمی خود افتادم که تقدیم حضورتان می نمایم خندانک خندانک خندانک خندانک

        روزی تو را
        از شراب خواهم بافت!
        و مستان شهر
        به جرم احتکار
        مرا به دار خواهند
        آویخت.
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۰۴:۴۸
        می روم از شعرهایم



        دوباره مست



        باید نشئه از خنده های تو



        چشمان خدای را



        به تماشا نشست....................................... خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۱۳:۱۴
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بانوی عزیزم خندانک خندانک
        بسیارزیبا بود خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۱۸
        درود بانو
        بسیار زیبا و سرشار از احساس خندانک خندانک خندانک
        محمد رحیم کاظمی
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۰۲:۰۹
        درودبی کران برشماخواهرخوب وارجمندم خندانک
        صبحتون بخیروشادی
        لذت بردم از خواندن این شعرزیباودلنشین
        دستتان درد نکنه بانو خندانک خندانک خندانک
        شاد باشید و سلامت باشید انشاءالله خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۱۴
        باید نشئه از خنده های تو



        چشمان خدای را



        به تماشا نشست...
        ..........................................

        واقعا زیبا بود
        مثل دیگر کارهایتان بسیار به دلم نشست
        ممنون خانم پهلوان زاده خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        کریم لقمانی سروستانی
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۵۵
        سلام خانم پهلوان زاده عزیز
        صبحب زیبا با خواندن شعری زیبا تر
        ناب ودلچسب ودلنشین
        بسیار لذت بردم
        شا دزی خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۱۵
        \"خماری کودکانه\" ترکیبی بسیار زیبا و دلنشین و پروانه ای است از \"صداقتی معصومانه...\" از عناصری مانند عطسه واژه ها و سرخ نه شراب و... به دندان گرفتن بهشت... بی نهایت زیبا و خیال انگیز بود . عاشقانه شما از جنس فلسفه بود و البته شفاف و بدون پیچ و خم ... و در آخر نشئه از خنده های او به تماشای چشم نظاره گر خدا نشستن و دیدن شاید \" حیرت خدا \" بسیار زیبا بود و ماندگار نیز... درود بر شما خندانک
        جعفر جمشیدیان تهرانی
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۴۶
        درود و افرین
        خندانک خندانک خندانک
        بابک فغفوری (پور)
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۵۳

        گیسوی عشق به دست



        می دود لابه لای



        عطسه ی واژه ها
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما شاعر واژه هاي پيچ در پيچ خندانک
        نیره ناصری نسب
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۱۵
        درود بر بانوی مهر و اندیشه های ناب

        سروده بسیار زیبایی را قلم زدید
        مرحبا بر اندیشه پاک شما خندانک
        پاینده باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مسيحا الهیاری
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۰۲
        سلام كودكي هاي بزرگو ارانه ام نميدانم من در تب تند زندگي گم شدم يا شما همچون پرنده اي از بام روياهايم پريدين هر چه بود شد .. خنده هاي تو نئشه نه خمارم ميكند هر لحظه وقتي ميدانم قرار است نباشي به كدامين سمت خدا را تما شا كنم جز در چشمان معصوم تو ......پلك نزن خدايم را گم ميكنم ....

        زيب و خاص مثل هميشه آفرينننننننننننن الهه نور خندانک خندانک خندانک
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۰۳
        سرکارخانم پهلوان زاده، بانوی گرامی، سلام علیکم.
        ............................................................................
        بسیار لطیف......زیبا..........ودلنشین .باتعبیرات وواژه ها وترکیب هایی بدیع..
        خیلی زیباست بانوی بزرگوار..........دستمریزاد.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
          مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۴۷
        درود هااااااااااااااااااااااااا
        مانا باشید بانو
        لذت بردم خندانک خندانک خندانک
        محسن زندی
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۰۹

        شعر می گویم



        وقتی کودکانه خُمار می شوم.....



        خنده های گریز پایت



        بوی بهشت به دندان گرفته
        سلام
        زیباودلنشین سروده اید خواهرمن
        پاینده ومویدباشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمشید خورشید
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۲۱:۴۳
        سلام و درود فراوان خواهر گرامی ام شیوا پهلوان زاده خندانک
        سروده سرشار از احساس پاکتانرا خواندم لذت بردم خندانک
        زیبا و ناب بود خندانک خندانک
        ماندگار باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مسعود احمدی
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۲۲:۴۹
        درود بر بانو پهلوان زاده ی بزرگوار
        فرهاد مهرابی
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۴:۰۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        سلام بر بانو پهلوان زاده بزرگوار
        درود بر شما
        بسیار زیبا و دلنشین سرودید
        موفق و پیروز باشید

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۲۲
        درود بر خواهرم شاعر بانوی ناب
        بسیار عالی بود
        خیلی خوشم اومد
        مرحبا
        شیوا پهلوان زاده
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۲۵
        باسلام و عرض ادب و احترام خدمت تمامی ادیبان و گرانقدران
        به مدت دوازده روز در خدمتتان نیستم. خواستم عذر خواهی کنم که در این مدت نمی توانم اشعار نابتان را بخوانم و همراهتان باشم

        باسپاس، احترام و مهر بیکران بر همه ی شما خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        صفیه پاپی
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۲۶
        .......................... خندانک خندانک خندانک ..........................
        درود بانو خندانک
        زیبااا بود خندانک خندانک خندانک
        .......................... خندانک خندانک خندانک .............................
        شیخ عبدالسلام بصرى با نسبت دادن كرامت و احوال غیبى به خود، جمعى را فریفته و در اطراف خود جمع كرده بود. براى فریب بیشتر مریدان، روزى در محراب مسجد بصره در حین خواندن نماز ناگهان گفت: كخ كخ ! مردم تعجب كردند.
        شیخ گفت: من كه اینجا مشغول نماز بودم ، دیدم سگى داخل كعبه شده، با چخ گفتن، او را از آنجا بیرون كردم تا خانه را آلوده نكند. مریدان خوشحال شدند و آن را از كرامتهاى شیخ دانستند.
        یكى از مریدان ، كرامتهاى شیخ را براى زن خود بیان كرد.
        آن زن آگاه براى رسوا كردن شیخ قلابى، از طریق شوهرش روزى شیخ و مریدان را به مهمانى دعوت كرد و براى هر یك ظرفى از غذا و بر روى آن مرغى پخته گذاشت اما مرغ شیخ را در زیر غذا پنهان نمود.
        شیخ عصبانى شد و گفت : چرا به من اهانت شده و ظرفى بدون مرغ آورده اى ؟
        ناگهان آن زن زیرك و آگاه فریاد زد: اى كسى كه از مسجد بصره سگ را در كعبه مشاهده مى كنى ، چگونه جوجه را زیر مشتى برنج نمى بینى!!!؟
        حسام الدین مهرابی
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۱۱
        درود بر شما خواهر گرامی
        مثل همیشه زیبا سرودید
        احسنت
        علیرضا کاشی پور محمدی
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۰۲
        سلام چه شعر پر احساسی آفرین
        خندانک خندانک خندانک
        مهدی صادقی مود
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۰۹
        خندانک خندانک
        درود برشما دوست عزیز
        بسیار زیبا
        خندانک
        مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۱۰
        درود بر بانو پهلوان زاده ی عزیزم
        من تصاویر شعر شما را و تشبیهاتتان را واقعا دوست دارم و اینکه شعرهایتان همیشه با معناست خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد رضا نظری(لادون پرند)
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۴۲
        درود خواهرم

        مرحبا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسين زرتاب
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۳۷
        سلام شیوای گرانمایه

        بسیار زیبا و ستودنی

        شعر های شما بیشتر به دل آدم می نشیند

        حتما لاجرم از دل برخاسته اند

        قلمتان همواره رقصان فضای صلح و عدالت و آزادی
        گلناز جلالی
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۴۰
        درود مهربانو
        خیلی زیبا بووود خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی غلامی
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۳۹
        سلام سرکار خانوم پهلوان زاده
        از اینکه شعر را اینقدر خوب می فهمید بسیار خوشحالم.....
        صداقت و اعتماد به نفس شعریتان بسیار عالی است خندانک خندانک خندانک
        مسعود مالمیر
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۵۴
        درود ها بانو پهلوان زاده بسیار زیبا و پُر محتوا

        گیسوی عشق به دست



        می دود لابه لای



        عطسه ی واژه ها



        و از انگورِ سرخِ هجا



        شعر نه، شراب می سازد
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        رضا عزیزی (رهگذر)
        جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۱۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسن بذرگری(آیین نیشابوری)
        دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵ ۰۷:۴۶
        خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6