چهارشنبه ۲۸ آذر
راس السرطان شعری از رضا چیرانی
از دفتر قدرمطلق نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ ۴ روز پیش شماره ثبت ۱۳۴۴۰۲
بازدید : ۳۴ | نظرات : ۷
|
آخرین اشعار ناب رضا چیرانی
|
مانده ام باز در انبوهی صد کارِ نکرده
کارهایی که از اعماق دلم عاشقشانم
به خیالم فردا
شایدم پس فردا
مانده ام تا سر فرصت که سر حوصله انجام دهم
اما تو
هر کجا حوصله دیدی و خیالی راحت
بچپان در جیبت، سخت نگه دار
که اینجا برهوت شبحِ حوصله است.
بی هدف، بی هیجان
لای نفس های پر از خلط زمان
هم رده ی عقربه هایی به موازاتِ مدارِ خفقان آورِ راس السرطان
زندگی، در جریان است
ولی پیر شدیم از جریان های مدامی که در آن
نقش ما، نقش سیاهی زده ی لشگر بود
و فقط،
سهم ما روزانه، وعده های تنش و استرس و دلهره بود.
سر ما قاعده برگشت
و الّا تو کجای این شهر
دیده بودی پدری، سر نان کلیه بفروشد یا،
مادری، لای نگاهِ هیز و چندش آقای رئیس
بشکند،خرد شود
و به اجبار زمان، خم به ابرو نبرد.
نسل ما زائده ی تُف شده روی علفِ زائد این باغچه بود
که به او دیکته شد ساز مخالف نزند هیچ زمان.
بگذریم از اینها
هفته ی پیش کتابی خواندم
"فریدون سه پسر داشت"
و من، تکه نانی به میانِ جیبم.
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
اجتماعی بسیار زیبا و بجاست
شورانگیز و خوش آهنگ