چهارشنبه ۲۸ آذر
جاده شعری از رضا چیرانی
از دفتر قدرمطلق نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۳۰ شهريور ۱۴۰۰ ۱۰:۲۷ شماره ثبت ۱۰۳۰۶۲
بازدید : ۱۶۹ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب رضا چیرانی
|
رد شدی از من و رد شد همه ی خاطره ها
باورت هست همان لحظه پر از آه شدم؟
وای دستی که تکان دادی و از دیدن این نابترین حادثه عاجز ماندم
من در آن لحظه پر از وسوسه بودم
هیجان دست مرا بست
و شاید پُرِ نفرت شدم از جاده ی تاریکِ یخی
که تورا پشت خودش پنهان کرد
تو گذشتی و من از بس به تو میلولیدم
که تماشای تورا در پسِ نزدیکترین فاصله تا خوشبختی
گنگ و بی روح
به خاموشیِ این جاده ی تاریک سپردم
جاده،
شاید از جاده بدم می آید
او تورا از پسِ این فاصله ها
پیش من آورد، ولی،
روی پر مهر تو در مردمک چشم مرا تاب نداشت
و تورا پنهان کرد
پشت انبوهِ چراغانی این ماشینها
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
نیمایی بسیار زیبا و خوش آهنگ بود