چهارشنبه ۲۸ آذر
تناسخ شعری از رضا چیرانی
از دفتر قدرمطلق نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲ آذر ۱۴۰۰ ۱۹:۳۹ شماره ثبت ۱۰۵۰۲۷
بازدید : ۱۷۲ | نظرات : ۵
|
آخرین اشعار ناب رضا چیرانی
|
من گم شدم از بس که تو پیدایت نیست
از بس که هجوم برده در خلوت من
سیل نبودن هایت
من خانه به دوشِ تنگ بی ماهی و تو
در دور ترین بهارها گم شده ای
تلخ اند، تمامیِ حقایق، بی تو
تلخ اند، سروده های من مثل غروب پاییز
من زنده ولی تناسخی در جَرَیان
انگار که روح از تنم بیزار است
آشفته و آشوب میان جسم های منتظر، سرگردان
تکرار نمیشوم ولی میدانم
صد سال، هزار سال دیگر هم باز
در هر تنِ خسته ای که جایم باشد
دنبال تو سالها خواهم گشت.
ای کاش که باشی آن زمان در افق چشمانم
ای کاش که رسم بوسه
آن زمان قدیمی نشود
ای کاش که عشق باز هم پای پیاده گز کند دلها را
ای کاش رباط ها به بچه هایمان
درس محبت ندهند
البتّه اگر محبتی باقی ماند
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود