سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 5 بهمن 1403
  • انتخابات اولين دورة رياست جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ ش
25 رجب 1446
  • شهادت حضرت امام موسي كاظم عليه السلام، 183 هـ ق
Friday 24 Jan 2025

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می‌توان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمی‌ها را تکرار کرد. برتراند راسل

    جمعه ۵ بهمن

    شکوفه‌های خیال

    شعری از

    علی پورزارع هیچ

    از دفتر هیچ نامه نوع شعر سپید

    ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ ۰۳:۰۹ شماره ثبت ۱۳۴۳۶۷
      بازدید : ۴۷   |    نظرات : ۸

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر علی پورزارع هیچ

    «شکوفه‌های خیال»
     
    آوای جغدی،
    در هم شکست
    سکوت شب را.
    غم،
    غریبه‌ای آشنا،
    در کوچه‌های بی‌انتها
    پرسه می‌زند،
    همراه من.
    شناور در غمی غریب،
    عمیق و تاریک،
    پر می‌زنم،
    در خیابان‌ها بارها و بارها.
    خموش، خمیده، تنها.
     
    چشمانم به جستجوی نور،
    ردی از تو،
    نگاهی از تو.
    به دنبال آوایی از تو.
    شاید باد برایم کند نجوا،
    از دور.
    در دل این سایه‌ها،
    نبودنت،
    ابری سیاه و سنگین
    بر شانه‌هایم.
     
    با هر قدم،
    یاد تو در یادم،
    در هر سنگفرش،
    بر دیوار کاهگلی این کوچه؛
    تنها این جغد همراه من،
    پر میزند پا به پای من.
    نغمه‌ی خنده‌ات،
    چون نسیم ملایم،
    دور می‌شود،
    از این دنیای خیالی،
    از این دنیای خالی.
    دست‌هایم سرد،
    وجودم سرد،
    در این شب بی‌پناهی،
    تنهایی.
     
    خاطراتت در دل تاریکی، 
    رنگ می‌بازند،
    گل‌هایی که با تو در بهار جان،
    شکوفا شدند،  
    اکنون در پاییز عمر،
    بی تو پژمرده‌اند.
    یادت،
    همچون باران،
    بر دلم می‌بارد.
    هوای دلم چه خنک!
    چه خوش!
     
    جغد آشنای جان،
    می‌نشیند
    بر بلندای دیوار کاهگلی خانه‌ی انتهای کوچه،
    در فراسوی آن،
    بارقه‌ای از امید می‌زند جوانه،
    چشم‌هایم به افق دوخته،
    به فردایی نو،
    به نشانی از تو.
    شاید روزی دوباره،
    در این کوچه‌ها بپیچد عطر تو،
    شکوفه دهد،
    زنده شود،
    یاد تو.
     
    «هیچ»
    ۲
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    عباسعلی استکی(چشمه)
    شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ ۱۸:۲۹
    پر احساس و زیباست
    طولانی خندانک
    علی پورزارع هیچ
    علی پورزارع هیچ
    حدود ۱ ماه پیش
    درود
    سپاس فراوان
    🙏🏻🌹🙌🏻
    ارسال پاسخ
    محمد اکرمی (خسرو)
    شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ ۰۸:۱۶
    سلام و درود جناب پورزارع
    خندانک خندانک خندانک
    علی پورزارع هیچ
    علی پورزارع هیچ
    حدود ۱ ماه پیش
    درود بر شما
    ارادتمندم 🙏🏻🙌🏻🌹
    ارسال پاسخ
    محمد باقر انصاری دزفولی
    شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ ۰۹:۴۰
    زیبا
    دلنشین
    قلمتون سبز
    پایدارواستوارباشید
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    علی پورزارع هیچ
    علی پورزارع هیچ
    حدود ۱ ماه پیش
    درود و مهر
    سپاس فراوان
    مانا باشید
    ارسال پاسخ
    معصومه درگاهی
    حدود ۱ ماه پیش
    درود خندانک خندانک
    محمد شریف صادقی
    حدود ۱ ماه پیش
    سلام عزیز سپید قشنگی بود
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    2