پنجشنبه ۲۲ آذر
|
آخرین اشعار ناب عنایت اله کرمی
|
زین همه رنج، مرا راه فراری بنما
جان بی تاب مرا امن و قراری بنما
این بیابانِ پر از دلهره، پایانش نیست
شهرِ آمال مرا نور و حصاری بنما
خسته و تشنه و تنها و غریبم یا رب
در فراسوی افق، یار و سواری بنما
فصل هایم همه مانند زمستان سردند
روی، از صبح دل انگیز بهاری بنما
نقش گل ها و پرِ شاپرک از یادم رفت
چشمِ بر راهِ مرا، نقش و نگاری بنما
غایتِ راه کج و گام مردّد رنج است
گوهر گام و هدف را، تو عیاری بنما
رهزنان برسر این راه بسی سد بستند
از دل این همه سد، راه و گذاری بنما
گشته ام گیج، در اعماق قضایی مبهم
کوکب بخت مرا، چرخ و مداری بنما
بنما روزنه ای، رو به تماشاگه عشق
چاوشی، شب شکنی، آینه داری بنما
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود