يکشنبه ۱۱ خرداد
|
دفاتر شعر محمد شریف صادقی
آخرین اشعار ناب محمد شریف صادقی
|
واعظان گویند «هست» و مُلحِدان گویند «نیست»
من همین دانم که میبینم که: یک دیوار هست!
(برشی از غزلی تقریبا تکمیل شده)
ملحد: بی دین
پ.ن.
...از دستِ «هست و نیست» و از چنگِ «چون و چیست»
باید گریخت! چونکه حقیقت فسانه است
دیروز روی میزِ جدل ضجّه میزدم:
«این گفتوگویِ ما همگی از گمانه است!»...
[روح استاد محمد علی بهمنی شاد. تسلیت به همه جامعه ادبی. بیده ملکوت کل شیء و الیهِ ترجعون]
|
|
نقدها و نظرات
|
درود فراوان. مگر می شود تحلیل محمد رضا آزادبخت عزیز به مذاق من خوش نیاید؟ اتفاقا بسیار تحلیل خردمندانه و صحیحی بود و به یکی از بطون شعر اشاره داشت. و در واقع آن بطنی را گشود که با قسمت پی نوشت هم تناظر داشت. اما احتمالا اگر کل غزل را ببینی (که تا حدی چند صدایی و «ابن الحال» سروده شده) مفاهیم دیگری هم از دیوار می توان برداشت کرد. حالت شک...حالت یقین...و حالت انکار و نوسان میان اینها. دیوار در هر حالتی می تواند یک برداشت داشته باشد: تا که از نورِ حقیقت سایهای در غار هست... بله...😁 درباره آن معبد هم حتما باید درباره اش بخوانم و تمثال هایش را ببینم احتمالا الهام بخش خواهد بود | |
|
ضمنا در دیوار کیفیاتی هست که در «پرده» نیست. پرده صرفا حائل است. اما دیوار سخت است! | |
|
و اصلا هدف فهمیدن تناقض ها و نوسانات آنهاست. در آن شعر جنجالی «عمده فروشان شرف» یا بچه مداح گفته بودم: خرم آن خاطر رندی که از این ضد و نقیض مغز او غرق تناقض شد و «فهمید هدف» | |
|
درود مسائل شک ویقین را نیز می خواستم بنگارم اما چون کل شعر در دسترس نبود کوتاه وخلاصه نوشتم صبح در کامنت گفتم در گذر و زر گذر
پس باید از این دنیا وهستی گذشت ونیستی را دید وبلاگ هیچ کار حقیر را چند ماه پیش نگاشتم را مطالعه فرمایید ونظرتان را در صفحه ام بنویسید | |
|
درود به روی چشم. من چند غزل و قصیده به این شکل دارم که بعضی ناقص و بعضی کاملند. امید که تکمیل شوند. اخیرا زیادی در شعر محافظه کار شده ام.... | |
|
درود بر شما عزیز هم ولایتی | |
|
درود خدمت آقای ایوری نازنین. این غزل که این بیت از آن انتخاب شده ماجرایی دارد که در یک خط بعد از انتشار متن کامل آن به عرض می رسانم اما الان نمیگویم که به قول امروزی ها اسپویل نشود😊 | |
|
درود ممنون از لطف و کامنت جالب شما... | |
|
درود. صباح الخیر زد بلبل! کجایی ساقیا! برخیز! که غوغا می کند در سر خیالِ خوابِ دوشینم | |
|
عالی بود. | |
|
درود ممنون از لطف مداوم شما خانم حکیم هاشمی. | |
|
درود ممنون از لطف شما عزیز | |
|
درود بر آقای بیدقی عزیز. ممنون از لطف شما | |
|
درود بر شما باعث افتخار است | |
|
درود ممنون از لطف شما به چشم. به شرط حیات. | |
|
درود ممنون از لطف و حسن نظر شما. شعر قابل تفسیر است و برداشت مخاطب ها متفاوت باید باشد. | |
|
درود. اتفاقا چند روز پیش این شعر عبرت نائینی رو میخوندم. دکتر سیروس شمیسا اعتقاد دارند بعضی شعرهای عبرت نایینی آخرین نمونه های غزل عرفانی محض هستند (مثلا مثل قصیده های سنایی). | |
|
درود ممنون از لطف شما به شرط حیات. غزل ۹۰ درصدش آمادست اما در حال پالایش و بهبودش هستم. | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
چو پرده بر افتد نه تو مانی و نه من
دیوار اینجا مصداق این مصراع ازخیام
هست از پس پرده گفتگوی من وتو
پس عالم هستی پشت این دیوار یا پرده است
اگر این دیوار فروبریزد بدون شک عالم درنیستی است
هست همیشه مقابل نیست
عدم مقابل وجود
ذات مقابل عرض در فلسفه سهروردی
امیال هستی هرچند به شکل زیبایی قابل لمس ویانیستند
امیالی قانع نشده را در خود فرو می نشاننند
ودر امتدادجریان بی پایان دال ها سوژه گفتار را به حوزه خود آگاه و ناخودآگاه تقسیم می کنند
به موجب این سوژه ذهن تداعی آزادرا خود بخودکنار واژه ها می آوردکه هست ونیست ودیوار بین شان و میان ثبت خیالی ادراک بی واسطه وثبت نمادین ادراک با واسطه است
شاعر می داند برای گفتن یک واژه باید دوچیز متضاد هم را برای ثبت باواسطه نمادین ادراک بیاورد تا بتواند مفهوم در قالب ادراک در بیان واژه ها بگنجاند
به نظر من شعردیوار یاد آور نقاشی دیوار فالوس در بمبی است
که مورد پرستش در معبدی عارفانه است
که دیوار به شکلی مستور نمایان است
به نظرمن دیوار چیزی جزشکاف بی واسطه در هسنی و نیستی ست
آیا برای تغییر شکل دیوار باید هستی ونیستی رانیزتغییر داد؟
به نظر شما جناب صادقی ارزشمند
دیوار چیزی جز پر وخلا یک دلالت نیست
خلا نیستی
وپر هستی
چه چیز پشت مفاهیم ورای تفکر می خواهد شانه خالی کند
اگر تحلیل حقیر به مذاقتان خوش نیامد بگو تا حذف بفرمایم
با تقدیم احترام آزادبخت