محبوب من
درد وبلایت بخورد به تاج خروسان بی محل
روستای غول ها
محبوب من
درد وبلایت بخورد به ماهیان رودخانه ای که
کوسه ها ونهنگ ها را درشته درشته می خورند
بخورد به گنجشکهای کله پوکی
که هرگز آواز جیک جیک را خوش نمی دانستند
محبوب من
منم مادر غول
گاهی شبها غول دیوانه
بارگندم آسیاب را دانه دانه می ریزد
برای گنجشک های کله پوک
گاهی شبیه آب تنی در رودخانه می خواهد
جای نهنگ ها قلقلک ماهی ها شود
محبوب من
غول دیوانه می خواهد
خروسان بی محل را شبیه کوچ
طعمه ی یک روباه کند
ویا روباه را سواربرکله ی پوک گنجشکان کند
محبوب من
منم مادر غول
عاصی تر از عصیان غول دیوانه
می خواهم کوچ را شبیه نا مثل خود کنم
آیا کسی شبیه کوچ یک غول
گریان تر از یک شبنم می تواند
نسیم را به گردش طوفان یک دریا برساند
محبوب من
غول دیوانه می خواهد
دردو بلایت بخورد به جان من
جان من هرگز شبیه روباه
سوار بر کله ی گنجشک های کله پوک نمی شود
جان من ،جان به سوگند یک شب از
تب کردن بی خود غول دیوانه
در رقص دستهایش هنگام تشویش نیست
محبوب من
بگذار روزنه ها را آتش بزنم
در چشمهای کوریک پشه
ویا روباه را سلاخی کنم
ردیف به ردیف یک چشم از فریب
بگذار محبوب تر از روزنه ها
آفتاب را به جنگ غول دیوانه ببرم
بگذار خورشید را همیشه از مغربش طلوع کنم
محبوب من بگذار ستاره ها
رسالت چشمک زدن را از یاد ببرند
آیا کسی شبیه من می تواند
پادشاه خوبی برای غول ها باشد
همیشه غول دیوانه در پی فرصت می خواهد
دردو بلایت کار همه راتمام کند
حتی تو محبوب من
با احترام
محمدرضا آزادبخت
سال نو بر شما دوستان واستادان شعرناب مبارک باشد
قلمتان نویسا
بمانید به مهر و بسرایید