سلام و عرض ادب استاد سیدهادی محمدی عزیز و ارجمند
خدا را شاکرم نمره قبولی گرفتم
البته استاد ما تنبلی کردم ننوشتیم شما چشم پوشی کردید
همیشه می نوشتم اما نمی دانم چرا این بار اینطوری شد
از خستگی بیشترم دو معنا موردنظر است 1. توان بالقوه من از خستگی بیشتر است. 2. خستگی هایم بیشتر شده است. یا به عبارت دیگر از خستگی بیشتر شده ام. دلیل بیشتر شدنم خستگی است و نه چیز دیگر
اما هدفم از اینگونه نوشتن چه بوده است که احتمالاً خوش ننشسته است و در قلم استاد به تذکر در خصوص آن به نقد در آمده است؟ با هدف تغییر زبان در شعر و با این توضیح که:
شعر زبان خاص خود را می طلبد. اینطور نیست که ما بخواهیم فقط به یک تلمیح و یک تشبیه و یک آرایه اکتفا بکنیم بلکه قصد و هدفم تغییر دستور زبان فارسی نیز هست. من خیلی جاها دوستان فرهیخته و ادیبم را می بینم که حتی ضمایر را هم تغییر داده اند مثلاً "من رفت" البته بسته به کاربرد آن در شعر دارد گاهی ممکن است خوش ننشیند و از این بابت تذکر صحیح است.
از خستگی بیشترم
مشق های نانوشته و امتحان فردا
ترمیم زخم های زیر پوست زمستان
اگر در این شرایط خستگی، که احتمالاً خستگی هم بقدری زیاد تعبیر شده است و صحبت از تکلیف و امتحان بیاید وسط، ذهن می رود سمت دانش آموزی که مشق هایش را ننوشته و احتمالاً هم الان شب است و زمان کافی هم دیگر برای نوشتن نیست و بد ماجرا فردایش هم امتحان باشد.
اما این امتحان فردا یک امتحان عملی است که قرار است با هم زخم های زیر پوست زمان را ترمیم کنیم.
البته متوجه درستی نقد استاد عالیقدرم هستم و توجیه نمی کنم. فقط خواستم توضیحی داده باشم برای شروع شعری که متوجه نقص هایش شده ام و کمی هم برای مخاطب به واسطه این توضیحات نقصان شعر را جبران کرده باشم.
البته متوجه دوپاره بودن شعرم نیز هستم مخصوصاً آنجا که می آید
نمی دانم در این غروب اشک ها چه می گویند میانه ی این چشم ها
و توضیحی مختصر در خصوص چشم ها: چشم ها را مجاز بگیریم مردم البته شاید هم بهتر بود به جای چشم ها، مردم استفاده می شد. علی ای حال هدف شاعر به تصویر کشیدن گریه در مقابل دیدگان مردم بوده است و باز بیشتر مدنظر این بوده است که در معرض دیدگان مردم، گریه کردن وجهه خوبی ندارد. این که منظور شاعر چیست و کلماتی که به کار می برد تا چه حد می تواند رسوایی به بار آورد مصداق بارز همینجاست.
در خصوص حشو بودن "ای مرد" هیچ توضیحی ندارم. علی الخصوص که می دانم عامدانه هم نوشته ام.
و اما نکته برجسته ای که از نقد شما استاد گرانقدر دریافتم اینکه این شلوغ کاری ها را بگذارم کنار و تقریباً همان بیان شفاف علی حده را داشته باشم که نظرات هم تکیه اساتید و عزیزان فرهیخته می بینم به همان قسمت های شعر است.
قلمتان تابان و تابنده به مهر
نگاهتان فیرزوه ای
درودبرشما جناب محمدی
بسیارزیبابود