سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 11 آذر 1403
  • شهادت ميرزا كوچك خان جنگلي، 1300 هـ ش
1 جمادى الثانية 1446
    Sunday 1 Dec 2024
    • روز جهاني مبارزه با ايدز
    مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

    يکشنبه ۱۱ آذر

    معجزه

    شعری از

    مهدی محمدی

    از دفتر اشعار نو (نیمایی، سپید، شعر کوتاه) نوع شعر سپید

    ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۱ ۱۱:۵۰ شماره ثبت ۱۱۶۵۶۱
      بازدید : ۳۳۹   |    نظرات : ۳۵

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه

    از خستگی بیشترم
    مشق های نانوشته و امتحان فردا 
    ترمیم زخم های زیر پوست زمستان
    بهار را چشمانم صدا می زنند
    با زنگوله ی دل نگران روزهای وحشی
    مادرم سفره را چیده است
    بوی آسمان می آید
    و من دلم برای ابرها تنگ شده 
    اجاق هنوز گرم نشده
    کنده در دستان پدر اما سنگ شده
    به قرار روزهای رفته دلم می خواند
    به صدای نی چوپان
    سرما گربه ها را هم مست کرده
    گرگ ها که زوزه های طویل شان، 
    پایه های طویله را لرزانده
    سقف خانه 
    از قدم های پاسبان شب می جنبد
    من اما از سنگینی پلک سگ ها هم می ترسم
    مادربزرگ می گوید چیزی نیست
    دلم ستاره ای را می خواهد که دیگر از همیشه دورتر ست... 
    نمی دانم 
    صبح از کدام افق برمی خیزد 
    در این غروب اما 
    نمی دانم
    اشک ها چه می گویند 
    میانه ی این چشم ها
    میان این همه صدای ناآشنا 
    ایستاده سفر کن ای مرد
    نگذار حجم این سایه ها تو را بتکاند 
    در انزوای ایمان 
    جمع کن پالتویت را ای مرد 
    خاک هم می تواند معجزه ی غربت باشد 
     
    ۱
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۱۱:۵۷
    خندانک
    درودبرشما جناب محمدی خندانک
    بسیارزیبابود خندانک
    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۴۱
    درودها بانوی فرهیخته و ارجمند بانو عجم گرامی خندانک
    متشکرم
    قلمتان مهرآفرین و مانا خندانک
    ارسال پاسخ
    عباسعلی استکی(چشمه)
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۱۲:۳۱
    درود بزرگوار
    غمگین و زیبا بود خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۴۳
    درودها استاد استکی عزیز و ارجمند خندانک
    متشکرم که همواره با دقت و بزرگواری اثار کوچکتان را مطالعه می فرمایید و با ظرافت به ویژگی های اثر اشاره می فرمایید
    قلمتان عشق آفرین خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    مهرداد عزیزیان
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۱۹:۲۶
    درود جناب محمدی گرامی
    زیبا بود 🌺👏👏
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۲۱:۴۲
    درودها استاد عزیزیان فرهیخته و ارجمند خندانک
    از لطف و نگاه نافذتان صمیمانه سپاسگزارم
    دلتان دریایی خندانک
    ارسال پاسخ
    سید هادی محمدی
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۲۱:۰۱
    سلام مهدی جانم

    شعرت را با دقت خواندم جوری که ورقه ای را میخواهم تصحیح کنم نکات زیر را یادداشت کردم ان شاء الله به کارت آید

    ✔️ شروع شعر با ایراد نگارشی همراه است
    از خستگی بیشترم یعنی چه؟ یعنی زیاد خسته هستی که معنی الکن می ماند و بعد خط ربطش به سطر بعدی

    ✔️ چه سنخیتی است میان امتحان و ترمیم زخم های زمستان

    ✔️ در سطر
    کنده در دستان پدر اما سنگ شده
    باید تقطیع شود به دوسطر تا معنی سوز و سرما را برساند

    ✔️ اشک مختص چشم است و سطر میانه ی چشم ها اضافی و حشو

    ✔️ ای مرد در پالتویت را جمع کن حشو است


    بعد از این نکات، نقاط قوت شعرت زیاد بود تصویر های زیبا جناس طویله و طویل عالی بود

    سطر زنگوله عالی بود، مستی گربه ها
    سنگینی پلک سگ ها همه عالی بودند آفرین

    در کل شعری زیبا بود که ارزش خواندن داشت خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۲۲:۱۳
    سلام و عرض ادب استاد سیدهادی محمدی عزیز و ارجمند خندانک
    خدا را شاکرم نمره قبولی گرفتم
    البته استاد ما تنبلی کردم ننوشتیم شما چشم پوشی کردید
    همیشه می نوشتم اما نمی دانم چرا این بار اینطوری شد

    از خستگی بیشترم دو معنا موردنظر است 1. توان بالقوه من از خستگی بیشتر است. 2. خستگی هایم بیشتر شده است. یا به عبارت دیگر از خستگی بیشتر شده ام. دلیل بیشتر شدنم خستگی است و نه چیز دیگر

    اما هدفم از اینگونه نوشتن چه بوده است که احتمالاً خوش ننشسته است و در قلم استاد به تذکر در خصوص آن به نقد در آمده است؟ با هدف تغییر زبان در شعر و با این توضیح که:
    شعر زبان خاص خود را می طلبد. اینطور نیست که ما بخواهیم فقط به یک تلمیح و یک تشبیه و یک آرایه اکتفا بکنیم بلکه قصد و هدفم تغییر دستور زبان فارسی نیز هست. من خیلی جاها دوستان فرهیخته و ادیبم را می بینم که حتی ضمایر را هم تغییر داده اند مثلاً "من رفت" البته بسته به کاربرد آن در شعر دارد گاهی ممکن است خوش ننشیند و از این بابت تذکر صحیح است.

    از خستگی بیشترم
    مشق های نانوشته و امتحان فردا
    ترمیم زخم های زیر پوست زمستان

    اگر در این شرایط خستگی، که احتمالاً خستگی هم بقدری زیاد تعبیر شده است و صحبت از تکلیف و امتحان بیاید وسط، ذهن می رود سمت دانش آموزی که مشق هایش را ننوشته و احتمالاً هم الان شب است و زمان کافی هم دیگر برای نوشتن نیست و بد ماجرا فردایش هم امتحان باشد.
    اما این امتحان فردا یک امتحان عملی است که قرار است با هم زخم های زیر پوست زمان را ترمیم کنیم.
    البته متوجه درستی نقد استاد عالیقدرم هستم و توجیه نمی کنم. فقط خواستم توضیحی داده باشم برای شروع شعری که متوجه نقص هایش شده ام و کمی هم برای مخاطب به واسطه این توضیحات نقصان شعر را جبران کرده باشم.
    البته متوجه دوپاره بودن شعرم نیز هستم مخصوصاً آنجا که می آید
    نمی دانم در این غروب اشک ها چه می گویند میانه ی این چشم ها

    و توضیحی مختصر در خصوص چشم ها: چشم ها را مجاز بگیریم مردم البته شاید هم بهتر بود به جای چشم ها، مردم استفاده می شد. علی ای حال هدف شاعر به تصویر کشیدن گریه در مقابل دیدگان مردم بوده است و باز بیشتر مدنظر این بوده است که در معرض دیدگان مردم، گریه کردن وجهه خوبی ندارد. این که منظور شاعر چیست و کلماتی که به کار می برد تا چه حد می تواند رسوایی به بار آورد مصداق بارز همینجاست.
    در خصوص حشو بودن "ای مرد" هیچ توضیحی ندارم. علی الخصوص که می دانم عامدانه هم نوشته ام.

    و اما نکته برجسته ای که از نقد شما استاد گرانقدر دریافتم اینکه این شلوغ کاری ها را بگذارم کنار و تقریباً همان بیان شفاف علی حده را داشته باشم که نظرات هم تکیه اساتید و عزیزان فرهیخته می بینم به همان قسمت های شعر است.

    قلمتان تابان و تابنده به مهر خندانک
    نگاهتان فیرزوه ای خندانک
    ارسال پاسخ
    محمد رضا خوشرو (مریخ)
    يکشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۱ ۱۶:۱۳
    درود بر شما جناب محمدی .

    جالب و زیبا .

    با آرزوی موفقیت برای شما .

    خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    يکشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۱ ۱۷:۳۷
    درودها و عرض ادب خندانک
    متشکرم از لطف و امتنان و محبت تان استاد خوشرو عزیز و ارجمند خندانک
    دلتان دریایی خندانک
    ارسال پاسخ
    افسانه پنام (مولد)
    جمعه ۲۳ دی ۱۴۰۱ ۲۱:۱۰
    سلام و درود جناب محمدی بزرگوار
    سپید زیبایی از شما خواندم،
    تصویر سازی ها در شعرتان بسیار زیباست...

    از قدم های پاسبان شب می جنبد
    من اما از سنگینی پلک سگ ها هم می ترسم

    در پناه امن الهی خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    جمعه ۲۳ دی ۱۴۰۱ ۲۱:۳۳
    سلام بانوی فرهیخته و ادیب خندانک
    بی نهایت از لطف و اکرام شما سپاسگزارم
    دلتان دریایی خندانک
    ارسال پاسخ
    علی نظری سرمازه
    جمعه ۲۳ دی ۱۴۰۱ ۲۳:۳۴
    خندانک خندانک خندانک
    سرما گربه ها را هم مست کرده...
    شعر از سطرهای باشکوهی سرشار است
    مرحبا جناب محمدی گرامی
    خندانک خندانک خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۴۷
    درودها استاد نظری عزیز و ارجمند خندانک
    ممنونم از زیبایی نگاهتان که از مهر و عطوفت سرشار است
    دلتان دریایی
    روزهای خرمی را از خداوند متعال برایتان آرزومندم خندانک
    ارسال پاسخ
    اميرحسين علاميان(اعتراض)
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۰۲:۱۵
    درود مهدی جان محمدی دوست عزیزم
    نبض قلمتان سبز🍀 تنور دلتان گرم
    سلامت باشید و سرافراز خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۴۰
    درودها استاد علامیان عزیز و ارجمند خندانک
    متشکرم از نگاه زیبا و گیرایتان خندانک
    دلتان دریایی و نگاهتان آسمانی خندانک
    ارسال پاسخ
    سعید صادقی (بینا)
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۰۸:۵۴
    سلام ودرود خدمتتان استاد محمدی ارجمند
    بسیار زیبا قلم زدید بزرگوار
    در پناه حق خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۱۴:۰۴
    سلام و عرض ادب استاد صادقی عزیز و ارجمند خندانک
    متشکرم نگاهتان زیباست
    دلتان دریایی و نفستان فرحزا خندانک
    ارسال پاسخ
    رحیم فخوری
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۱۲:۵۳
    بادرود واحترام خدمت استاد محمدی عزیز ودوست داشتنی
    جسارتن ، شعر منولوگیست که باتصاویر بکر وعالی درتوصیف روستا وشاید نوستالوژی از زندگی روستایی بزیبایی ادامه دارد خندانک ازطرفی غافل از شخصیت پردازی راوی که ما نمی دانیم این روایت از زبان چگونه آدمیست؟زن هست یا مرد ؟ جوان هست یا پیر؟ با پشتوانه کدام فکرو نگاه وایدولوژی لب به سخن بازکرده است ؟
    تا میرسیم به اواخر شعر ،تازه می فهمیم
    راوی مجهول مرد است
    *ایستاده سفر کن مرد*
    بنظرمی آید این هویت بخشی جنسی که راوی مرد باشد نیز جای سئوال دارد چرا که روای می توانست با این توصیفات شاعر ،یک زن نیز اینگونه واگویی را با خود داشته باشد
    درکل شعر قابل توجه وقابل تعمقی خواندم از نازنین مرد مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۱۴:۲۸
    درودها استاد فخوری عزیز و ارجمند خندانک
    به چند ویژگی از اشعار خودم که قبلا هم اشاره کرده ام اشاره می نمایم
    1. شاعر شاعر زمان است. لذا ترجیح می دهد اتفاقات پیرامون خودش را تصویر نماید
    2. شاعر در خصوص خودش شعر می گوید احساسات و عقاید خودش، بنابراین نه در این شعر بلکه در اکثر اشعارم راوی را خود شاعر درنظر بگیرد
    خیلی جالب است که راوی حتی خودش خودش را توصیه می کند
    که مثلا ایستاده سفر کن یا پالتویت را جمع کن
    در حقیقت اشاره به روحیه وجدان یا نفس ملامتگر دارد که در هر شرایطی می گوید عزت خودت را حفظ کن، چرا زمان را نادیده گرفتی و درست از آن استفاده نکردی اشاره به روزهای رفته
    یک دلیل و توجیه دیگرش هم این است که شاعر به خودش توجه دارد لذا بیشترین تذکرهایی که دارد خطاب به خودش هست و حتی اگر پیرامونش را هم نقد می کند باز به خاطر این است که جهان بیرون آیینه ای است از درون ما پس در حقیقت باز هم درون خود شاعر است که موردنقد قرار می گیرد
    3.خیلی تکراری می شود اگر شاعر بخواهد در هر شعر خودش را و فضای پیرامونش را توصیف کند لذا با توجه به ضرورت توصیف و اعتنا به پارامترهای شعری این توصیفات صورت می گیرد و شاید اگر در قدیم توصیف چهره و دستار و پوشش اهمیت داشت از نظر نگارنده امروز عقاید و افکار و رفتار و گفتار است که اهمیت دارد
    در خصوص جنسیت هم مقصود از لفظ «ای مرد» توضیح داده شده است و بالطبع هر انسانی که درکی از احساسات و تفکر این شعر دارد می تواند جایگزین این منادا باشد و این شعر بیش از هر چیز به عزت و اقتدار اشاره می کند که «ایستاده سفر کن ای مرد» و «پالتویت را جمع کن ای مرد» که در درجه اول منادی این شعر خود راوی و خود شاعر است

    در کل از وجود استاد نازنین استا کد فخوری عزیز و ارجمند استفاده می کنیم و از گفتگو با ایشان هم تجدید رفاقت و انسانیت می شود برایمان هم می آموزیم و در کل هم در توصیف شخصیت درست می فرمایید حتی در سایر اشعار هم توصیف شخصیت به این صورت که می فرمایید نیامده است که بی شک یک دلیلش ضعف شاعر است در توصیف پدیده ها علی رغم اینکه ما محمود دولت آبادی را داریم و کلیدر را که خاص منطقه شاعر است

    متشکرم خندانک
    ارسال پاسخ
    رحیم فخوری
    رحیم فخوری
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۱۶:۱۸
    با درود مجدد خدمت دوست عزیزمآقامهدی گل
    واقعا شرمنده که باعث شدم بزحمت بیافتید و طولانی پاسخ بنویسید ومتاسفم که نتوانستم خودم را متقاعد به پذیرش فرمایشات جنابعالی کنم چرا که شما می فرمائید 1( شاعر در خصوص خودش شعر می گوید احساسات و عقاید خودش، بنابراین نه در این شعر بلکه در اکثر اشعارم راوی را خود شاعر درنظر بگیرد)
    2(3.خیلی تکراری می شود اگر شاعر بخواهد در هر شعر خودش را و فضای پیرامونش را توصیف کند لذا با توجه به ضرورت توصیف و اعتنا به پارامترهای شعری این توصیفات صورت می گیرد و شاید اگر در قدیم توصیف چهره و دستار و پوشش اهمیت داشت از نظر نگارنده امروز عقاید و افکار و رفتار و گفتار است که اهمیت دارد)
    در مورد پاسخ ردیف اول باید عرض کنم که شاعر قرار نیست در هر شعری خودش باشد خودش را به شعر تحمیل کند . آیا شماوقتی از زبان یک مادر شعری بنویسید برای فرزند شهیدش ، حتما باید با تفکرات و جهان بینی مهدی محمدی به موضوع بنگرید ؟
    فکر نمی کنم پاسختان مثبت باشد
    در مورد پاسخ ردیف شماره 2
    شما بعنوان شاعر اگر در مورد مادر برایمان شعری را ارائه می دهید قطعن سوژه تفاوت داردازاینکه برایمان در مورد کوه هیمالیا شعری بنویسید
    منظورم اینست هر سوژه تعابیر و تعاریف خودش را دارد واصلان تکراری بودن توصیفات و آرایه های ادبی مربوط به هر سوژه ربطی به تکراری بودن ندارد
    اما در مورد پردازش نقاط ریز ازجمله صورت ودستار وپوشش که آنرا مورد ی منتفی شده می دانید یک برداشت شخصی است ودر واقع چنین منطقی وجود ندارد چرا که هر سبک شعری برای خودش اصولی دارد که بهتر از بنده به ان واقفید
    شما وقتی یک شعر روایی ویا رئالیستی را منتشر می کنید من مخاطب جزئیات ان مهم است چرا که نشانه ها در آن جزئیات نهفته است اما یک شعر سورئالیزم یا شعر مدرن وپسا مدرن اصلن قالبش اجازه نمیدهدشما به جزئیات ریز و غیر ضروری بپردازید
    آقا مهدی تورا خدا ببخش که اذیتت کردم اینها را باید می گفتم حتی اگر اشتباه نیز در نکته نظراتم باشد
    لطفا انتقاد صادقانه بنده را بپذیرید تا به تعارفات خوش خوشانه
    قربونتان برم خندانک خندانک خندانک
    رحیم فخوری
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۱۲:۵۳
    تقدیم به استاد مهدی محمدی
    خندانک خندانک خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۱۴:۲۹
    درودها استاد فخوری عزیز و ارجمند خندانک
    بهترین را از خدای متعال برایتان آرزومندم
    دلتان دریایی خندانک
    ارسال پاسخ
    شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۱۶
    درود بر جناب محمدی اندیشمند خندانک
    زیبا بود و با جریان شعرتان تصاویر بدیعی ساختم. خندانک
    برخی تعابیر درخشندگی خاصی داشتند. مخصوصا از این یکی خیلی خوشم آمد:
    من اما از سنگینی پلک سگ ها هم می ترسم خندانک
    در جهانِ آتشفشان های گدازه های نفرت، به لطف خدای مهرآفرین، برایتان قلمی مهرافزا و مهرگستر آرزو می کنم. خندانک خندانک خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۲۱:۴۰
    درودها استاد زراعتی عزیز و ارجمند خندانک
    شعر زیبایتان با عنوان «چ» و همچنین توضیحات ارزشمندتان را ذیل شعر مطالعه کردم و هر روز که می گذرم مفتخرم به وجود شما اساتید فرهیخته که از دانش فهم گستر همراه با مهر جهان افروز و واقعا لذت می برم همراه با تحیر که واقعا چقدر یک انسان می تواند دانشمند و بزرگوار و مهربان باشد خندانک
    متشکرم دلتان دریایی خندانک
    ارسال پاسخ
    محمد گلی ایوری
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۱۵:۴۱
    سلام و عرض ادب جناب استا محمدی بزرگوار
    شعری جالب بود و زیبا
    با تصاویری خاطره انگیز و شاید گاهی اندوه بار

    در پناه حق
    خندانک خندانک خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۱۸:۲۷
    سلام و عرض ادب استاد ایوری عزیز و ارجمند خندانک
    از لطف و امتنان حضرت عالی بی نهایت سپاسگزارم
    مهر عالی متعالی خندانک
    ارسال پاسخ
    رحیم فخوری
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۱۶:۱۷
    با درود مجدد خدمت دوست عزیزمآقامهدی گل
    واقعا شرمنده که باعث شدم بزحمت بیافتید و طولانی پاسخ بنویسید ومتاسفم که نتوانستم خودم را متقاعد به پذیرش فرمایشات جنابعالی کنم چرا که شما می فرمائید 1( شاعر در خصوص خودش شعر می گوید احساسات و عقاید خودش، بنابراین نه در این شعر بلکه در اکثر اشعارم راوی را خود شاعر درنظر بگیرد)
    2(3.خیلی تکراری می شود اگر شاعر بخواهد در هر شعر خودش را و فضای پیرامونش را توصیف کند لذا با توجه به ضرورت توصیف و اعتنا به پارامترهای شعری این توصیفات صورت می گیرد و شاید اگر در قدیم توصیف چهره و دستار و پوشش اهمیت داشت از نظر نگارنده امروز عقاید و افکار و رفتار و گفتار است که اهمیت دارد)
    در مورد پاسخ ردیف اول باید عرض کنم که شاعر قرار نیست در هر شعری خودش باشد خودش را به شعر تحمیل کند . آیا شماوقتی از زبان یک مادر شعری بنویسید برای فرزند شهیدش ، حتما باید با تفکرات و جهان بینی مهدی محمدی به موضوع بنگرید ؟
    فکر نمی کنم پاسختان مثبت باشد
    در مورد پاسخ ردیف شماره 2
    شما بعنوان شاعر اگر در مورد مادر برایمان شعری را ارائه می دهید قطعن سوژه تفاوت داردازاینکه برایمان در مورد کوه هیمالیا شعری بنویسید
    منظورم اینست هر سوژه تعابیر و تعاریف خودش را دارد واصلان تکراری بودن توصیفات و آرایه های ادبی مربوط به هر سوژه ربطی به تکراری بودن ندارد
    اما در مورد پردازش نقاط ریز ازجمله صورت ودستار وپوشش که آنرا مورد ی منتفی شده می دانید یک برداشت شخصی است ودر واقع چنین منطقی وجود ندارد چرا که هر سبک شعری برای خودش اصولی دارد که بهتر از بنده به ان واقفید
    شما وقتی یک شعر روایی ویا رئالیستی را منتشر می کنید من مخاطب جزئیات ان مهم است چرا که نشانه ها در آن جزئیات نهفته است اما یک شعر سورئالیزم یا شعر مدرن وپسا مدرن اصلن قالبش اجازه نمیدهدشما به جزئیات ریز و غیر ضروری بپردازید
    آقا مهدی تورا خدا ببخش که اذیتت کردم اینها را باید می گفتم حتی اگر اشتباه نیز در نکته نظراتم باشد
    لطفا انتقاد صادقانه بنده را بپذیرید تا به تعارفات خوش خوشانه
    قربونتان برم خندانک خندانک خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۱۸:۱۹
    درودها استاد فخوری عزیز و ارجمند
    خدا ان شاء الله سایه یتان بالاسرمان باشد استاد
    بدون شک من هم تمایل دارم نقد سازنده که موجب ارتقای قلمم شود بخوانم و درک کنم. اگرچه تعارفات و گل و بلبل و این ها مخصوصا اگر از روی صداقت باشد دلپذیر هست اگر هم صادقانه نباشد و به خاطر دید و بازدید و مثالهم در این چند سال فعالیت سایتم اگرچه سعی کرده ام به رسم ادب اشعار دوستان را بخوانم اما اینکه حتما دست به قلم بشوم در صفحه شاعری نتوانسته ام حالا یا در خلق و خوی من نبوده یا دلایل دیگری داشته است اما در هر صورت نتوانسته ام. بهر تقدیر از لطف همه عزیزان فرهیخته سپاسگزارم.

    اما در خصوص نکاتی که توضیح دادید فکر می کنم نتوانسته ام مقصودم را به خوبی و شفافیت بیان کنم. برای اینکه من در خصوص قلم خودم صحبت کردم و در خصوص آثار خودم.
    بله در آثار سایر هنرمندان من بسیار خوانده ام و دیده ام که از زبان شخصی دیگری سروده شده یا نوشته شده است اما رویکرد این شاعر این چنین نیست. خیلی به ندرت پیش بیاید از زبان مثلا کودک کار یا یک کارگر یا یک زن شعر بگویم و در بسیاری موارد حتی بعید است من معمولا دردها و اندیشه ها و فضای پیرامون خودم را به شعر در می آورم البته سایر شاعران و نویسندگان ممکن است از دنیای بیرون بنویسند که ایشان رویکرد متفاوتی را دنبال کرده اند. می توان گفت برای من سرودن از خودم اولویت داشته ولی برای بسیاری از هنرمندان حالا یا با توجه به حرفه یشان که شخصیت های متنوعی را انتخاب کرده اند و یا با توجه به دغدغه های انسانی شان. شاید من هم یک روزی به این سمت آمدم علی ای ایها تقدیر فعلا با این رویکرد که مهدی محمدی از خودش می نویسد و نهایتا از فضای پیرامونش
    جالب هست برایتان بگویم من خیلی اوقات یادم مس رود در تهران آلودگی هوا داریم لذا حتی تصور نوشتن از فضاهای دیگر برایم غیرممکن است

    باز هم به خاطر بزرگواری تان و صداقت در نقدتان سپاسگزارم. البته متوجه هستم بی خبر بودنم از دنیای بیرون نقص من هست و از یادآوری تان بی نهایت سپاسگزارم خندانک
    ارسال پاسخ
    محمدحسن پورصالحی
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۲۳:۱۹
    سلام استاد بزرگوار
    بسیار زیباست و عالییی
    لذت بردم از قلم شما 🙏🌺
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۲۳:۲۳
    سلام و عرض ادب شاعر فرهیخته و ادیب جناب آقای پورصالحی عزیز و ارجمند خندانک
    متشکرم از شما
    دلتان دریایی و قلمتان و آسمانی و نگاهتان فیروزه ای خندانک
    ارسال پاسخ
    عارف افشاری  (جاوید الف)
    يکشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۱ ۰۱:۵۹
    خندانک خندانک خندانک
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    يکشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۱ ۰۳:۱۹
    درودها و سپاس بیکران جناب افشاری عزیز و فرهیخته خندانک
    متشکرم دلتان دریایی خندانک
    ارسال پاسخ
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۰۰:۲۸
    سلام و عرض ادب
    به قرار روزهای رفته دلم
    ...

    اشک ها چه می گویند
    میانه ی این چشم ها
    میان این همه صدای ناآشنا
    ایستاده سفر کن ای مرد
    نگذار حجم این سایه ها تو را بتکاند
    در انزوای ایمان
    جمع کن پالتویت را ای مرد
    خاک هم می تواند معجزه ی غربت باشد
    درود بر شما دلنشین بود و زیبا
    موفق باشید و سربلند
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    شنبه ۲۴ دی ۱۴۰۱ ۱۴:۰۳
    سلام و عرض ادب بانو راحیل فرهیخته خندانک
    سطر نخست «روزهای رفته» با ظرافت و دقت انتخاب کرده اید
    شمار اشعاری که در این خصوص نوشته ام چندتایی هستند و در بعضی هم دقیقا همین عبارت استفاده شده است
    والعصر ان الانسان لفی خسر

    متشکرم خندانک
    ارسال پاسخ
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    نادر امینی (امین)

    توبودی دردل شب ناله کردی این دل وامانده را بیچاره کردی اااا به کنج خلوتی رفتی وباغم خانه کردی ااا ندیدی عاشقت درمانده شد از آه شبگیر وتولیکن اااا به شب را تا سحر بردر غمخانه ات داغ دلم را تازه کردی ااا دردلم دلشوره افتاد لیلی ام از بس فغان کرد جان بداددر گوشه میخانه من اااا هاتف آمد دادم ندا غمگین مباش می خور که لیلی عاقبت دیوانه کردی اا عقل در ره پیرطریقت پای لنگان است اااا لیلی ومجنون را تا ابد برسر جام قدح بشکسته ای درمانده کردی ااا عاقبت عشق وخرد درمرز مجنون با رخ لیلی بهم پیون خورند اااا آنگه که مجنون چون اسیر گیسوی لیلی شد و آن خانگه ویرانه کردی
    شهرام بذلی

    در دل تنگ ما بسی روزنه ی خیال نیست اااا شوق تو دارد این دلم عشق که وصف حال نیست
    افسانه نجفی

    ت ااا میان من و تو ااا همیشه ما ااا می لنگید
    میر حسین سعیدی

    مرا بی خود شدن در دل به خود نیست ااا چو بینم ماه نو من دیگرم کیست ااا چو مستی آید از هر پیچش مو ااا نگه بر آسمان و مه چه نیکیست
    افسانه نجفی

    مرا بوسید و با بغض گفت می توانی بدون من سر کنی ااا با خنده گفتمش این که چیزی نیست پیش از تو سالها بدون خودم حتی سرکرده ام

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    3