سلام و درود مجدد جناب محمدی بزرگوار
من بیشتر شب را به ابن حرف های فلسفی فک کردم؛واقعا ذهنم درگیر شده بود..
بله من از رابطه ی طولی خدا و انسان سخن به میان آوردم؛
ولی هیچ گاه نمیتوانم منشا اولیه ظلم و ستم را خدا بدانم و آن را به خدا نسبت دهم؛
همانطوری که گفتم در هرچیزی میشود خدا را دید ولی حقیقتا من نمیتوانم در ظلم هم خدا را ببینم؛نمیتوانم در انسانی که قلبش مثل سنگ شده است و هم نوعان خود را میکشد و خون هارا جاری میسازد؛نه نه در آن خون ها نمیتوانم خدا را ببینم و بگویم منشا آن خدا است؛حتی فکر کردن به آن هم ناپسند است و قلبم را به درد می آورد...
حتی از این حیث هم که باشد من میگویم بدی وجود ندارد؛آری وجود ندارد؛هدچند مجبور باشم سخن قبل خود را پس بگیرم...
همان طور که میدانیم در جهان مجردات هیچ بدی وجود نداشته است و ندارد..
بدی ذاتا وجود ندارد و همان عدم و نبود خوبی است...
خوبی مطلق خداوند است؛اما آیا بدی(شر) مطلقی وجود دارد؟!
بدی مطلق وجو ندارد...
چرا که شر(بدی) مطلق ؛میشود عدم مطلق و این اساسا غلط و اشتباه است چرا که عدم که نمی تواند وجود داشته باشد...
و اگر چیزی را بدی به حساب آوریم نسبی است ؛چرا که هرچیزی به خودی خود بد نیست؛
مثلا حیوانات درنده ای که برای انسان شر محسوب میشود آیا برای سنگ و درخت و گیاهان نیز شر محسوب میشود؟!
مولانا در این باره قشنگ میگه:
پس بد مطلق نباشد در جهان
بد به نسبت باشد، اين را هم بدان
زهر مار آن مار را باشد حيات
نسبتش با آدمي باشد ممات
سخن موالانا پرواضح است؛که هر چند زهرمار برای انسان بد است ولی برای خود مار بدی که نیست هیچ بلکه خیر و خوبی است...
سخنان ابن سینا فیلسوف مسلمان ایرانی در رابطه با خیر و شر خیلی زیبا و شنیدنی است؛ ولی حیف که عین سخناش یادم نیست ولی خلاصه اش این میشود
او می گوید ممکن است چیزی رابد بدانیم درحالی که بد نیست...
مثلا ما میگویم چرا سیل و زلزله که بد است در طبیعت رخ میدهد!
در حالی که سیل و زلزله بد که نیست هیچ بلکه برای طبیعت ضروریست...
در سخنان پایانی باید بگویم شیطان از آن جهت که موجود است خوبی است ولی از آن جهت که سبب گمراهی میشود یدی است...
و همچنین از آن جهت که کار های شیطان باعث تقویت انسان و رسیدن او به کمالات و تقوا میشود ؛خوبی است...
شیطان آمد تا امتحان بزرگ الهی که برای انسان آماده شود بود به انجام رساند و از حیث هم بازم خوبی است؛
و این بدی ها باید وجود داشته باشند تا انسان درست از غلط را تشخیص دهد...
هرچند که منشا بیشتر بدی ها خود انسان است و نعمت های خدا را به بدی تبدیل میکند...
پس این بدی ها آمدند که انسان دلباخته این جهان نشود و این جهان را بهترین نداند؛
و زمینه برای به کمال رسیدن انسان محقق شود که از این جهت بازم خیراست...
و اما جهنم که من میگویم جایگاه شیطان است و از آن جهت که دوست نداشت به تنهایی وارد آن شود میخواهد انسانی که خدا آن را برتر از او میدانند را نیز در جهنم خود شریک سازد...
در حالی که بهشت تنها جایگاه انسان است و هرچیز غیراز آن ظل در حق انسان است...ولی این ظلم را خود انسان به خود میکند نه خدا به انسان چرا که خداوند میگوید این خودتان هستید که به خودتان ظلم میکنید؛و خداوند به هیچ کسی ظلم نمیکند...
آن جایی که از سعدی پرسیدند ادب را از که آموختی
گفت از بی ادبان...
و اگر از من بپرسند عدالت و خیر خواهی را از که آموختی باید بگویم از ظالمان و ستمگران...
پس با تمام این تفاسیر خداوند خالق ظالم نیست و او سرچشمه تمام خوبی هاست...
یا علی در پناه خداوند
بسیار زیبا و پر معنی است