سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 9 فروردين 1403
    19 رمضان 1445
    • ضربت خوردن حضرت علي عليه السلام، 40 هـ ق
    Thursday 28 Mar 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      پنجشنبه ۹ فروردين

      کفرسزاست

      شعری از

      روح اله سلیمی ناحیه

      از دفتر هستی نگری نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۵ آبان ۱۴۰۱ ۰۵:۰۷ شماره ثبت ۱۱۴۵۲۲
        بازدید : ۳۱۵   |    نظرات : ۲۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر روح اله سلیمی ناحیه

      عشق درمعبدوهستی زمن ایمان جزاست
      گرز ایمان نشود عشق یقین کفر سزاست
       
      جمله با محفل عشاق گذر خویش و دمی
      کرده منزل به رهی دیدم و اتش که رضاست
       
      گیره در نصر جهان بودچو تعسیر ز من
      بی خردبر گذراز عشق،که فریاد کذاست
       
      سعی در حافظ جان داری اگرشوق غزل
      برزن ای دیده که بر مدعیان عشق نِزاست
       
      تَرْبِ ما گَر به سیَه،خویش خوشا بوده ولی
      خاضعان خانِگه از خار و گنه بوده لذاست
       
      ای خزان بردل و دیوانه گَه ای بی خردان
      عشق و معشوق بِه از عالم و تدبیرو قضاست
       
      گر(سزا)برغم عشقم که(رضا)دهرِ(کذا)
      بین (نزاع)م سرعشقی که(لذا)بهرِ(قضا)ست
       
      «روح اله سلیمی»
      ۶
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      شنبه ۷ آبان ۱۴۰۱ ۱۲:۳۱
      سلام و درود روح اله جان اگاه و عزیزم🌹
      غزل سنگینی بود... سنگینتر از ابیات مولانا
      هم فلسفه‌ی مفهومی دارد و هم سیر و سلوک عاشقانه و عارفانه... (عرفان فلسفی)
      به قول کارو:
      خدایا گنبد صیاد یعنی چه؟
      فروزان اختران ثابت سیار یعنی چه؟
      اگر عدل است این پس ظلم ناهنجار یعنی چه؟
      نبض قلمت سبز
      سلامت و موفق باشی🌿
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      يکشنبه ۸ آبان ۱۴۰۱ ۰۱:۵۸
      دنیایی سپاس برادر عزیزم جناب امیر
      همیشه حضورت نشانی از طلوع است
      🌹🌹
      ارسال پاسخ
      عباسعلی استکی(چشمه)
      شنبه ۷ آبان ۱۴۰۱ ۱۹:۲۴
      درود بزرگوار
      فلسفی بسیار زیبایی است خندانک
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      يکشنبه ۸ آبان ۱۴۰۱ ۰۱:۵۶
      سپاس یزرگوار 🌹
      ارسال پاسخ
      سید هادی محمدی
      شنبه ۷ آبان ۱۴۰۱ ۲۱:۲۵
      سلام روح الله جان

      دوستان به اندازه ی کافی به به و چه چه کردند

      من خرده نقدی بکنم با عنایت بر اینکه
      اجازه فرمودی

      برادر من نوشته ات از نظر من شعرنبود
      چیستان بود

      دلایل

      ✔️ شعری که سروده میشود باید برای مخاطب
      مفهوم داشته باشد نه سرهم بندی کلمات نا مفهوم
      کنار هم و اسم فلسفه روی آن گذاشتن

      ✔️ شعر باید زبان ساده و روان داشته باشد
      اگر لایه مندی هم کنیم باید هوشمندانه باشد

      ✔️ قلب و روح و مغر تو پر است از اشعار بکر
      میدانم که بسیار مستعد شاعری هستی
      اما گاهی نمیتوانی آنچه در قلبت و ذهنت هست
      را در قالب کلام و در قدر مطلق افاعیل
      بازگو کنی

      ✔️ مثال عرض کنم

      در این مصراع

      ای خزان بردل و دیوانه گَه ای بی خردان

      به لحاظ دستوری فعل کجاست؟
      دل و دیوانه چرا باهم هستند و با واو عطف کنار هم
      قرار گرفته اند

      معنی مصراع چیست؟

      گه یعنی چه؟ یعنی گاهی؟
      چرا فعل امر کردی؟

      این مصراع و مصراع هایی که باز مشابه هستند را
      به لحاظ ساختاری بررسی کن جز پریشان گویی چیزی نیست

      باز هم تاکید می‌کنم تو شاعر فوق العاده باهوشی
      و با استعداد اما راه را اشتباه می‌روی

      به قول جناب م فریاد

      جسارتم رو به صداقتم ببخشید

      خندانک
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      يکشنبه ۸ آبان ۱۴۰۱ ۰۲:۱۴
      روح اله سلیمی ناحیه
      ۱ دقیقه پیش
      عرض ارادت مهدی جان بزرگوار
      اگر از نقد شما ناراحت شوم پس خیلی ادم خردی باید باشم
      و واقعا نقد پذیرم
      اما من بارها اعلام کردم شعر در قالب و سبک مورد انتظار بقیه را نمی توانم بگویم چون نوعی الزام به رعایت است که من بلد نیستم
      ولی
      با اینکه مطمعنم از حرفم رنجیده و قهر خواهید کرد
      شما نمی توانید شعر یا نوشته مرا معنا کنید چرا بی مفهوم خطاب می کنید
      دل و دیوانه چرا باهم هستند؟ یعنی چی مگر باهم بودنشان چ ایرادی دارد
      کی گفته در شعر حتما باید فعل باشد
      ای خزان بردل :کسی که از نظر دل و محبت پژمرده و بی احساس شده
      دیوانه گه :گه و گاهی دیوانه مانند شدن
      بی خردان هم که مشخصه
      حتی این مصرع سه معنای متفاوت و درست داشت
      کجاش را فعل امر کردم
      من واقعا نتوانستم ایراد شما را به این شعر یا نوشته درک کنم
      من گرچه در ظاهر شعر زیاد دقت نمی کنم
      اما در وزن و روان بودن سعی می کنم موزون باشد
      ولی در معنا به هیچ عنوان کم نمی گذارم
      چنان می نویسم که تمام وجودم را در ان ده دقیقه وارد کلمات کنم ، پس نمی گذارم حتی یک صدم شعر بی هدف یا بی معنا باشد
      جناب محمدی من از نقد شما و هیچ عزیزی ناراحت نمی شوم
      ولی از اینکه نتوانید شعر را درک کنید کوتاهی از من نیست از توان شماست که نمی توانید .
      سپاس گزارم 🌺🌺
      ارسال پاسخ
      سید هادی محمدی
      سید هادی محمدی
      يکشنبه ۸ آبان ۱۴۰۱ ۰۷:۴۰
      سلام روح الله جان

      خداشاهد است که در این سایت از موفقیت همه خوشحال شده ام و تو جزو بهترین شاعر هایی بودی که از پیشرفتت لذت میبرم اما به قول ترک های غیور
      باشوادولانیم
      من نگفتم تو چیزی در معنی کم گذاشتی
      بحث من سر انتقال مفاهیم است
      من بی سواد، او بی سواد، ایشان بی سواد

      وقتی مخاطب عام و حتی خاص مفهوم مکنونات ذهنی تو را نگیرد شعرت در پستو می ماند

      سهل و ممتنع نویسی مانند اشعار حافظ کار ساده ای نیست و رمز ماندگاری حافظ همین سهل و ممتنع نویسی است وگرنه
      شاعرانی مانند خاقانی اشعاری سخت تر و عجیب تر از حافظ دارند اما حافظ بیشتر مطرح است یا خاقانی

      در ضمن باور کن من در کلاس های درسم
      اشعار به زبان پهلوی و سانسکریت هم تدریس میکنیم
      چه برسد به زبان شیرین فارسی

      خواستم راهی برایت گشایم

      انتقال مفاهیم انتزاعی با مفاهیم عینی در شعر فرق می‌کند

      امیدوارم منظورم را گرفته باشی

      باز هم میگویم شعرت ایراد ندارد ایراد کاردر انتقال مفاهیم است

      خندانک
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱ ۱۹:۲۶
      جناب هادی عزیز
      ابتدا اینکه اگر با پاسخم رنجتان دادم عذرخواهم
      دوم اینکه نظر ابتدایتان را بخوانید و ببینید که نقد نیست بلکه نقدی تحریک کننده و تخریبی بود بیشتر
      سوم اینکه من همیشه خودم را بی سواد دانسته و اعتراف کردم و به کسی جسارتی نمی کنم
      فرمودید کلمات را سرهم کردن ،پریشان گویی، نامفهوم گفتن
      اما باور کنید اینگونه نیست و قرار نیست شعر نوشتن در حدی مشخص بماند تا روزی که استادان اجازه دهند
      من با تمام اشعارم در تلاشم تا حرفی خاصی را بیان کنم
      شاید امروز نشود اما روزی می شود کسی کاملا دریابد حرفم را
      شما تا جایی که من خواندم و در نظرات دنبالتون کردم هیچ گرایشی به خِرد گرایی و واقع بینی نداشتید
      پس یقینا بنده حرفم مهمل و نامفهوم خواهد بود
      امیدوارم مرا ببخشید از رک گفتنم🌺🌺🌺


      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱ ۲۳:۵۵
      جناب هادی عزیز تقریبا معنای شعر را نوشتم
      چون کامل نوشتنش چند برابر می شود

      از نظر من عشق در عالم و هستی که معبدی است یقین و اعتقاد به جزاست
      که اگر این ایمان و اعتقاد از عشق نشأت نگیر کفر سزاوارتر است(ابتدا باید عشق را فهمید تا ایمان درست شود وگرنه با ایمان ساختاری عشق به خدا نیز ساختاریست قلبی نیست)

      در محفل عشاق و در جمله انهاوقتی گذر می کردم و راه خویش را می رفتم لحظه ای که هم منزل شدم و دیدم که این جزا و اتش به جان زدنشان از رضایت خودشان است نه از رضایت خداوندگار

      پیروزی نصرت مردم دنیا بخاطر نگاه دیدگاه شخص یا شخص ِمن در مشکل افتاده بود
      که بر انها باید بگویم ای بی خردان این فریاد و حرفهایتان برای من دروغ محض است و شما از عشق درگذرید که واقعیت ان را نمی دانید( یغنی اگر شما خداشناسید وعاشق خدا دین و مذهب هیچ کسی برای شما مشکلی نخواهد داشت )

      اگر شوق و علاقه شما برای غزل بخاطر شیخ حافظ است که با سعی بر خواندن وبر جان و دل نشسته، به چشم خود می گویم برگرد و چشم ببند از این مدعیان که در نظر و نگاه انها عشق نوعی نزاع و توانستن یا نتوانستن است (عشق را با شعر و غزل اموختن نمی شود که صورت اصل و روان عشق بی معناست)

      اگر ما به خاک افتادگانیم برای مان بسیار خوشایند بوده و هست اما کار خاضعان و خضوعشان ومعبدنشین شدنشان از ترس خار یا زخم های راه و گناه بوده است نه از شوق وعلاقه (خدا را بخاطر بهشت خواستن و ترس از جهنم مفت نمی ارزد )

      ای دل پژمردگان و کسانی که مهر و محبت را در دل ندارید و همچون دیوانه ای گه و گاهی سازی می زنید (هردم سازی زدن) و بی خردان
      بدانید که عشق به معشوق و معنای عشق حقیقی بسیار والاتر و حقیقی تر است از علم و تدبیرها و قضای روزگار است

      اگر در نظرتان سزاوار غم و مشقت عشق هستم و رضای هستم این دید از روزگار دروغ و فریبکار است
      باید حقیقت جنگم را بخاطر عشق ببینید که در واقع از خاطر همان قضا و قدر کذب روزگار است

      این شعر در اصل می خواهد بگوید با خدا و دنیایش که چون معبدیست با عشق و حقیقت وجودی راه خود را پیدا کنید و وصل شوید
      وگرنه پیرو هر مذهب و مطیع هر مبلغ درغگو بودن و به ظاهر عاشق ایین و خدا بودن گمراهی و کذبی بیش نیست
      ارسال پاسخ
      علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
      شنبه ۷ آبان ۱۴۰۱ ۰۸:۱۹
      درود بر شمااستاد سلیمی
      زیبا سرودید و بر دل نشست
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      يکشنبه ۸ آبان ۱۴۰۱ ۰۱:۵۶
      درود بر استاد توانا جناب پورحاجی 🌹
      ارسال پاسخ
      رویا ادیب (نازبانو)
      شنبه ۷ آبان ۱۴۰۱ ۰۸:۲۲
      درود بر شما جناب آقای سلیمی عزیز خندانک
      عالی و عالی و باز هم عالی خندانک خندانک خندانک
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      يکشنبه ۸ آبان ۱۴۰۱ ۰۱:۵۷
      درود و احترام بانو ادیب گرامی و عزیز
      عالی شما هستید و نظرتان 🌹🌹
      ارسال پاسخ
      تکتم حسین زاده
      شنبه ۷ آبان ۱۴۰۱ ۱۱:۲۲
      درودها استاد سلیمی
      مثل همیشه زیبا و استادانه قلم زدید خندانک خندانک خندانک

      ای خزان بردل و دیوانه گَه ای بی خردان
      عشق و معشوق بِه از عالم و تدبیرو قضاست
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      يکشنبه ۸ آبان ۱۴۰۱ ۰۱:۵۶
      سپاس بانو حسین زاده گرام
      🌹🌹
      ارسال پاسخ
      روح اله سلیمی ناحیه
      يکشنبه ۸ آبان ۱۴۰۱ ۰۲:۱۲

      🌺🌺🌺🌺🌺
      عارف افشاری  (جاوید الف)
      دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱ ۰۷:۵۱
      با درود

      قطعا به معنایی که می‌خواستید رسیده اید

      اما

      زبان خوانش شعری نباید بیش از حد پیچیده شود
      چون درک و خواندن آن برای شاعران تازه کار ممکن نخواهد بود

      خندانک
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱ ۱۹:۱۸
      با سپاس از افشاری عزیزم
      دقیقا حق با شماست
      از بخت بد بنده اینگونه عادت کردم و گویا خوب نیست
      تمام تلاشم را در جهت بهتر نوشتن به کار می گیرم
      🌺🌺🌺🌺🙏
      ارسال پاسخ
      جاویدان (جاوید)
      دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱ ۱۱:۳۶
      درودتان باد
      شعرتان مخاطبان خاص دارد انشالله که قلمتان نویسا باشد برای عموم هم بسرایید
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱ ۱۹:۱۷
      درود جاوید عزیز
      ممنون از توجه شما
      تلاش می کنم تا بهتر شوم
      🌺🌺🌺🙏
      ارسال پاسخ
      ریحانه حجازی(ریحان)
      دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱ ۱۴:۲۷
      درود جناب سلیمی بزرگوار
      بسیار سنگین اما خوش وزن بود
      قلمتان جاوید خندانک
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱ ۱۹:۱۶
      درود بانو ریحان گزام
      سپاس از نظرتان
      سعی می کنم بهتر شوم🌺🌺🌺
      ارسال پاسخ
      روح اله سلیمی ناحیه
      دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱ ۲۳:۵۴
      لطفا بخوانید 🙏🌹

      از نظر من عشق در عالم و هستی که معبدی است یقین و اعتقاد به جزاست
      که اگر این ایمان و اعتقاد از عشق نشأت نگیر کفر سزاوارتر است(ابتدا باید عشق را فهمید تا ایمان درست شود وگرنه با ایمان ساختاری عشق به خدا نیز ساختاریست قلبی نیست)

      در محفل عشاق و در جمله انهاوقتی گذر می کردم و راه خویش را می رفتم لحظه ای که هم منزل شدم و دیدم که این جزا و اتش به جان زدنشان از رضایت خودشان است نه از رضایت خداوندگار

      پیروزی نصرت مردم دنیا بخاطر نگاه دیدگاه شخص یا شخص ِمن در مشکل افتاده بود
      که بر انها باید بگویم ای بی خردان این فریاد و حرفهایتان برای من دروغ محض است و شما از عشق درگذرید که واقعیت ان را نمی دانید( یغنی اگر شما خداشناسید وعاشق خدا دین و مذهب هیچ کسی برای شما مشکلی نخواهد داشت )

      اگر شوق و علاقه شما برای غزل بخاطر شیخ حافظ است که با سعی بر خواندن وبر جان و دل نشسته، به چشم خود می گویم برگرد و چشم ببند از این مدعیان که در نظر و نگاه انها عشق نوعی نزاع و توانستن یا نتوانستن است (عشق را با شعر و غزل اموختن نمی شود که صورت اصل و روان عشق بی معناست)

      اگر ما به خاک افتادگانیم برای مان بسیار خوشایند بوده و هست اما کار خاضعان و خضوعشان ومعبدنشین شدنشان از ترس خار یا زخم های راه و گناه بوده است نه از شوق وعلاقه (خدا را بخاطر بهشت خواستن و ترس از جهنم مفت نمی ارزد )

      ای دل پژمردگان و کسانی که مهر و محبت را در دل ندارید و همچون دیوانه ای گه و گاهی سازی می زنید (هردم سازی زدن) و بی خردان
      بدانید که عشق به معشوق و معنای عشق حقیقی بسیار والاتر و حقیقی تر است از علم و تدبیرها و قضای روزگار است

      اگر در نظرتان سزاوار غم و مشقت عشق هستم و رضای هستم این دید از روزگار دروغ و فریبکار است
      باید حقیقت جنگم را بخاطر عشق ببینید که در واقع از خاطر همان قضا و قدر کذب روزگار است

      این شعر در اصل می خواهد بگوید با خدا و دنیایش که چون معبدیست با عشق و حقیقت وجودی راه خود را پیدا کنید و وصل شوید
      وگرنه پیرو هر مذهب و مطیع هر مبلغ درغگو بودن و به ظاهر عاشق ایین و خدا بودن گمراهی و کذبی بیش نیست
      روح اله سلیمی ناحیه
      سه شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۱ ۰۰:۰۱
      گرچه معنی کردن شعر نشان از ضعف شاعرش دارد
      اما چون بنده همیشه این ضعفم را گردن گرفتم
      پس این زحمت را کشیدم تا این شعر در ظاهر بی معنا زیاد از چشم دوستان نیفتید
      این معنای تقریبی شعر بود چون در اصل معنای این شعر خیلی از سوال جوابهای خودم را در رابطه با خدا و دین ومذاهب بیان کرده که توضیحش در واقع زیاد و خارج از تمرکز الان من است
      امیدوارم که مورد قبول باشد
      🌹🌹🌹
      شنبه ۷ آبان ۱۴۰۱ ۲۰:۳۷
      سلام و عرض ادب
      به قول جناب علامیان غزل سنگینی بود
      اما دوستش داشتم
      موفق باشید
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      يکشنبه ۸ آبان ۱۴۰۱ ۰۱:۵۸
      درود بانو راحیل گرام
      سپاس گزارم 🌹🌹
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0