عرض ادب به شاهزاده
دیگه اینروزا نمیشه با قصه های مادر بزرگ من با این سن خودم گول بزنم
مسله ادیان و مذاهب و وعده مدینه فاضله و در ابتدا کلمه بود بله حق با شماست وارد جزئیات نمیشم
اما این شعر رسالتش آگاهی بخشی هستش
اینکه انرژی مثبت و امید هر چیزی باید از واقعیتی که درش هستیم سرچشمه بگیره
وگرنه همچنان در دور باطل می چرخیم
شعر خانم عباسی یه حقیقت غیر قابل انکار بود از شاعرانگی بسیار خوب کار ساختار محکم و دلالت عریانی به جامعه داشت باید دایره بزرگتر ببینیم
بند ابتدای شعر برداری شعر بی پدر میشه تو جامعه مرد سالار که همه چیز چه قانون چه خانه چه خیابان
برا اونه
ببینید بعد برا بندهای بعدی چه اتفاقی میافته تو جامعه!
یه بندی دل آدم میسوزونه حدس بزن /امان از دل مادر /همه چی گویاست
آگاهی که شعر میده و روشن بینی شاعر که اوج این کار در بند آخر
با هوشمندی با آوردن /صادقانه بگویم / صمیمیت متن
وبه مخاطب میده بنوعی همین نظر شما و مازیار به بند آخر نشون میده این شعر پیامش منتقل کرده
تمامش کنم
تا نفهمیم که هستیم و چی می خواهیم عصای موسی هم نمیتونه بچه من از یه جوی آب رد کنه چطور بگم
اصلن قبول نمی کنه سوار یه چوب دستی بشه
بسیار زیبا بود 👏👏🌺🌺